برای دانلود با کیفیت 480 کلیک کنید |
برای دانلود با کیفیت 360 کلیک کنید |
برای دانلود با کیفیت 240 کلیک کنید |
برای دانلود با کیفیت 144 کلیک کنید |
تابهحال از خود پرسیدهاید مریخ چگونه و چه زمانی به وجود آمده است؟ در گزارشی سعی داشتهایم تا به بررسی مفصل ماهیت مریخ و ارائهی تمام نکات جالب توجه در مورد آن بپردازیم.
مریخ در هزارهی جدید ما را شگفتزده کرده است. تقریبا از زمانی که ستارهشناسان برای نخستین بار تلسکوپهایشان را روی این سیارهی درخشان در آسمان تاریک متمرکز ساختهاند، بشر همواره در حال تصور زندگی روی آن سیاره بوده است. بر خلاف همسایهی دیگر سیارهی ما، زهره که غالبا در هالهای از ابهام و سؤالات بیشمار قرار دارد، سیارهی سرخ همواره ما را به انجام کاوش و پیشبینیهایی درباره خود وسوسه کرده است. در سالهای دههی ۱۹۶۰ میلادی، ایالات متحده و شوروی سابق و بعدها کشورهای روسیه و ژاپن، فضاپیماهایی برای فرود روی مریخ یا برای قرار گرفتن در مدار این سیاره رهسپار آسمان کردهاند.
مأموریتهای موفقیتآمیز در مسیر دستیابی به مریخ و از جمله نخستین مأموریت موفقیتآمیز که در سال ۱۹۶۴ و توسط آمریکا انجام شد و به نام مأموریت مارینر ۴ شناخته میشود، دادههایی بسیار ارزشمند و همینطور سؤالات پرشمار جدیدی پیش روی دانشمندان قرار دادهاند. آن دادههای اولیه، در سالهای اخیر زمینهی توسعه و پرتاب فضاپیماهایی از قبیل فرودگر مریخ فونیکس، مریخپیمای کیوریاسیتی و همینطور مدارگرد مریخی ریسانس را فراهم کردهاند و این کاوشگرها با شتاب خیرهکنندهای به سیارهی سرخ رسیدهاند. به نظر میرسد عصر طلایی در کاوشهای مریخی آغاز شده است.
آموختههای ما در مورد سیارهی چهارم منظومهی شمسی در طی مأموریتهای ما در راستای قرارگیری در مدار و همچنین فرود روی آن و نمونهبرداری از محتویات روی آن بهطور خلاصه به این شرح است: مریخ سرد، غبارآلود و خشک است؛ اما به نظر میرسد که همیشه به آن صورت نبوده است. دادههای کافی برای اشاره به این نکته وجود دارد که آب بهصورت مایع در زمانهای گذشته روی این سیاره جریان داشته و به شکل دریاچهها، رودخانهها و اقیانوسهایی سطح مریخ را پوشانده بوده است. ردپاهایی از وجود متان نیز در اتمسفر مریخ آشکار شده است؛ ولی هنوز منشأ دقیق آن مشخص نیست. بیشتر متان موجود روی زمین توسط ارگانیزمهای زندهای همچون گاوها تولید شده است و وجود این گاز در اتمسفر مریخ میتواند نشانهای برای امکان وجود حیات روی این سیاره به شمار رود. در طرف دیگر باید در نظر داشته باشیم که گاز متان میتواند سرمنشأ غیر زیستی هم داشته باشند و برای نمونهای از این احتمال میتوانیم به آتشفشانهای مریخ اشاره کنیم.
ما اکنون از یک نکته مطمئن هستیم؛ اینکه انسانها حداقل تا چند سال آینده روی این سیاره پا نخواهند گذاشت و پیش از اینکه بشر پا به مریخ بگذارد، انواع گوناگونی از رباتهای مریخپیما با روشهای گوناگون به این سیاره ارسال خواهند شد و مأموریتهای مورد نظر را انجام خواهند داد. شاید بهترین کار برای انجام کاوش در مورد مریخ برای ما انسانهای عادی این باشد که در مورد آن مطالعه کنیم. این کاری است که با خواندن این مقاله در حال انجامش هستیم! مریخ چگونه تشکیل شده است؟ آبوهوای مریخ واقعا به چه شکل است؟ و مهمتر از آن این پرسش که آیا واقعا زمانی روی مریخ حیات وجود داشته است؟ در ادامهی گزارش به جواب همهی این سؤالها خواهیم رسید.
تاریخ مریخ
همانطور که از تصویر فوق برمیآید، سیارهی سرخ حتی با بهترین تلسکوپهای نزدیک زمین نیز دارای شاخصههای قابل تمییز بسیار اندکی است. نقاط تاریک و روشنی روی آن دیده میشود و همچنین میتوانیم کلاهکهای یخی قطبی را در آن ببینیم. اما مطمئنا هیچکدام از این شاخصهها بهقدری شفاف نیست که با مشاهدات بهدستآمده از یک مدارگرد پیرامون مریخ برابری کند. از اینرو ما میتوانیم به ستارهشناسان گذشته به خاطر برخی حدسهای نادرست یا آب و تاب دادن بیمورد به مشاهدات خود در آن زمان حق بدهیم. در واقع مطالعه و جستجو به دنبال مریخ برای دانشمندان سالهای دور با آنچه ما امروز میبینیم خیلی متفاوت بوده است.
در سال ۱۸۷۷، جیووانی شیاپارلی ستارهشناس ایتالیایی خود را بهعنوان اولین فردی در تاریخ مطرح کرد که توانسته است نقشهای از مریخ بکشد. طرح اولیهی او شامل مجموعهای از کانالها بود که او آنها را Canali مینامید. در سال ۱۹۱۰، ستارهشناس آمریکایی به نام پرسیوال لووِل مشاهداتی در مورد مریخ انجام داد و کتابی دربارهی این سیاره نوشت. لوول در کتاب خود به تشریح مریخ پرداخته و از آن بهعنوان یک سیارهی در حال مرگ یاد کرده بود که تمدنهایی روی آن در روزگاران گذشته شبکهی گستردهای از کانالها را برای توزیع آب از نواحی قطبی سیاره به نوارهای قابل کشت گیاهی در سواحل این کانالها حفر کردهاند.
با اینکه کتاب لوول در آن زمان توانست تصورات عامه را بهنوعی تحت تأثیر قرار دهد؛ اما جامعهی علمی در آن زمان بهطور مختصر و مفید آن را نادیده گرفت، زیرا مشاهدات وی مورد تأیید قرار نگرفته بود. با این وجود، نوشتههای لوول در مورد مریخ باعث تشویق و تهییج نسلهای بعدی نویسندههای داستانهای علمی-تخیلی شد. ادگار رایس بوروز که به خاطر داستان تارزان معروف است، چندین کتاب در مورد تمدنهای مریخی نوشت که از میان آنها میتوانیم به نامهایی چون پرنسس مریخ، خدایان مریخ و خدایگان جنگ مریخ اشاره کنیم. اچ. جی. و نیز کتاب معروف جنگ دنیاها را دربارهی مهاجمانی از مریخ به رشتهی تحریر درآورد.
هالیوود هم در آن مقطع زمانی بیکار ننشست. آنها تخیلات عموم مردم را با ساخت چندین فیلم مرتبط با مریخ از قبیل سیارهی سرخ خشمگین، مهاجمانی از مریخ و فیلمهای مؤخرتر مأموریت به مریخ و مارشن، کاملا با سیارهی سرخ گره زدهاند.
با این حال در سالهای دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی، مأموریتهای مارینر، مارس و وایکینگ برای کاوش مریخ آغاز شدند و تصاویری به زمین مخابره کردند که کاملا با آنچه لوول و جانشینان وی در دنیای داستاننویسی در کتابهای خود توصیف کرده بودند، مغایرت داشتند. این تصاویر در طی پروازهای پیرامون مریخ و همچنین فرودهای کاوشگر وایکینگ گرفته شده بودند و نشان میدادند که مریخ یک دنیای خشک، برهوت و عاری از حیات و همچنین به خاطر توفانهای شنی که در آن روی میدهد و روی بخش اعظمی از سیاره تأثیر میگذارد، دارای آبوهوایی بسیار متغیر است. بنابراین با داشتن هزاران تصویر مختلف بهعنوان شواهد مستدل ثابت شد که مریخ یک بیابان بیآب و آکنده از سنگها و گردالهها است و هیچ خبری از موجودات مریخی یا گیاهان روی این سیاره وجود ندارد.
در عصر حاضر ما توانستهایم بهطور گستردهای نقشهی این سیاره را با پیمایندههای Mars Global Surveyor تهیه کنیم و همچنین کاوشگرهایی به سطح آن فرستادهایم تا از نمونههای گوناگون خاک آن انتخاب کنند و از طرفی مدارگردهایی برای مشاهدهی بهتر این سیاره از فضای نزدیکش راهی مریخ کردهایم. این در حالی است که همواره مأموریتهای جدیدی نیز در دست طرحریزی هستند. ناسا و آژانس فضایی اروپا با هم در زمینهی ادامهی کاوشهای رباتیک و در صورت امکان، کاوشهای مبتنی بر حضور انسان در این سیاره توافق کردهاند.
سرچشمه پیدایش مریخ تا به اینجا مأموریتهای مریخ دانشمندان را قادر ساختهاند که تئوریهای در مورد طریقهی شکلگیری سیارهی سرخ وضع کنند و این داستانها میتوانند دستمایهی ساخت یک فیلم واقعا خوب شوند! در ادامهی مقاله پی خواهیم برد که برخوردهای رخداده در منظومهی خورشیدی به چه طریقی باعث تشکیل همسایهی کناری زمین شده است.
شوربختانه تابهحال هیچ زمینشناسی روی مریخ پا نگذاشته است. از اینرو بهترین اطلاعاتی که ما در مورد شکلگیری این سیاره در حدود ۴.۶ میلیارد سال پیش داریم، همگی از مدارگردها و فرودگرها و همچنین شهابسنگهای فرودآمده از سوی مریخ روی زمین و مقایسههای انجامگرفته میان این سیاره با سایر همتایان خود (عطارد، زهره، زمین و قمر زمین یعنی کرهی ماه) به دست آمدهاند.
مریخ در اثر همشفردگی اشیاء و اجرام کوچک منظومهی خورشیدی تشکیل شده و این روند حدود ۲ تا ۴ میلیون سال به طول انجامیده است. مریخ در ادامه رشد یافته و باعث توسعهی یک میدان گرانشی بزرگتر شده است و همین امر باعث جذب اشیاء بیشتر به این مجموعه شده است. این اشیاء فضایی میتوانستهاند روی مریخ سقوط کنند و با برخورد به آن، باعث تولید گرما شوند. برخی از مدلها هم پیشنهاد میکنند که چنین گرمایی نمیتوانسته برای به وجود آوردن چنان مریخ داغی در آن دوران کافی بوده باشد؛ بنابراین بهجای آن فرض، گفته میشود از آنجایی که سیاره بهسرعت تشکیل شده است، این امکان وجود داشته که مقدار کافی از نوکلید آلومینیم ۲۶ را بلعیده باشد.
فاصلهی متوسط مریخ از خورشید ۲۲۸ میلیون کیلومتر است.
آلومینیم ۲۶ مادهای با نیمهعمر ۷۱۷ هزار سال است و در آن زمان در اثر واپاشی رادیواکتیو به حالت مذاب درآمده است. مواد مذاب رفتهرفته خود را در سه لایهی هسته، گوشته و پوسته (همانند کرهی زمین) شکل دادهاند. گازهای منتشرشده در اثر فرایند سرد شدن تدریجی سیاره، باعث شکل گرفتن یک اتمسفر اولیه روی این سیاره شده است.
اما مریخ نتوانسته است بهمانند یک سیارهی تازه شکلگرفته در آن دوران پرالتهاب منظومهی شمسی، مهلت استراحت و رسیدن به ثبات پیدا کند. این سیاره دستخوش بمبارانهای شهابسنگی در بخشهای داخلیتر منظومهی شمسی قرار گرفته است. این بمبارانها باعث ایجاد گودالها و فرورفتگیهایی در سراسر سیارهی سرخ شده است؛ یکی از این گودالها همان گودال ۲۳۰۰ کیلومتری عریضی است که به نام هلاس پلانیتیا نامگذاری شده و در نیمکرهی جنوبی این سیاره جای گرفته است. برخی از زمینشناسان بر این باورند که یک برخورد عظیم در آنجا روی داده و باعث نازکتر شدن پوستهی نیمکرهی شمالی شده است. باید توجه داشته باشیم که چنین برخوردهایی بهطور همزمان در سیارهی خودمان و همینطور روی کرهی ماه نیز رخ میداده است. وجه تمایز در این است که گودالهای ایجادشده روی زمین در اثر بادها و جریانهای آب از میان رفتهاند. اما آثار آن برخوردها در دورهی فعلی نیز روی ماه کاملا مشهود است.
حال مریخ را بهصورت یک تخم مرغ نرم و آبپز تصور کنید. با سردتر شدن پوسته، بخش داخلی آن کماکان داغ میماند. اگر پوسته در برخی از نقاط ضعیف باشد، تخم مرغ میشکند و زردهی آن به بیرون سرازیر خواهد شد. همین اتفاق در مریخ و در مورد ناحیهای موسوم به تارسیس روی داده است. این ناحیه در واقع یک بخش قاره مانند در نیمکرهی جنوبی است. گوشتهی داغ در آنجا بیرون زده و باعث برآمده شدن پوسته و در ادامه، ترک برداشتن سطوح نگهدارندهی مواد مذاب آتشفشانی شده و باعث شکل گرفتن شبکهای از درهها به نام والس مارینریس شده است. در برخی نقاط دیگر، گوشته باعث برآمده شدن پوسته و مرتفعتر شدن برخی نواحی و ایجاد آتشفشانهای بسیاری از قبیل اولیمپوس مانز شده است.
در طی این دوره، فورانهای آتشفشانی گستردهای رخ داده است. گدازهها از آتشفشانها جریان یافته و فرورفتگیها را پر کردهاند. این فورانهای منجر به آزاد شدن گازهایی شدهاند که باعث ایجاد یک اتمسفر ضخیم در مریخ شده است؛ اتمسفری که توانایی پشتیبانی از حضور آب بهصورت مایع را روی خود داشته است. بنابراین امکانش وجود دارد که پس آن رویدادهایی از باران، سیل و فرسایش شکل گرفته باشند. فرسایش نیز باعث ایجاد سنگهای رسوبی واقع در فرورفتگیها و دشتهای مریخ و منجر به شکلگیری کانالهایی در میان صخرهها شده است. احتمالا در طی تاریخ مریخ بیش از یک بار در دورههای فورانهای آتشفشانی وجود داشته است؛ اما به هر سوی این آتشفشانها کمکم از فعالیت و فوران بازایستادهاند.
برآمدگیهایی که سبب بالاآمدگیهای پوستهی مریخ شده بودند و همچنین فعالیتهای آتشفشانی باعث آزاد شدن مقادیر عظیمی از حرارت از داخل مریخ شده است. از آنجایی که کرهی مریخ به اندازهی زمین بزرگ نیست، سریعتر سرد شده و در نتیجه دمای سطح آن نیز افت کرده است. با سرد شدن سطح سیاره، آب و دیاکسید کربن موجود در اتمسفر آن نیز شروع به یخ بستن و سقوط روی سطح این سیاره در مقادیری بسیار عظیم کردهاند. چنین فرایند انجمادی موجب حذف و خروج مقادیری بسیار زیادی از گازها از اتمسفر سیاره و در نتیجه نازکتر شدن آن شده است. در کنار این، تمامی آب موجود در سطح سیاره منجمد و باعث ایجاد یخبندانهای دائمی روی مریخ شدهاند. فورانهای گاهوار آتشفشانی نیز میتوانستهاند گرمای بیشتری آزاد کنند که منجر به ذوب شدن یخها و شاید هم ایجاد سیلابهایی روی مریخ شود. همین سیلها باعث فرسایش کانالها و حمل بیشتر مواد آنها به سمت دشتهای پیرامون بوده است.
جرم مریخ به مقدار ۶.۴۲ در ۱۰ به توان ۲۳ کیلوگرم و در واقع به میزان ۰.۱۱ برابر جرم زمین است
در مورد بقیهی اتمسفر مریخ هم میتوان چنین احتمال داد که تحت تأثیر بادهای خورشیدی از هم فروپاشیده است. میدان مغناطیسی، زمین ما را از چنین تأثیرات سهمگینی مصون نگه میدارد؛ اما میدان مغناطیسی مشابهی که برای مریخ هم تشکیل شده بوده، در زمانی حدود ۴ میلیارد سال پیش از کار افتاده است و علت آن احتمالا دنبالهای از برخوردهای سیارکهای ثقیل بوده که موجب از میان رفتن اختلاف (گرادیان) دمایی شده که باعث توانبخشی به پویایی الکترودینامیکی سیاره میشود.
با اینکه تئوری تشریح شده در اینجا را بهعنوان آخرین و بهترین تئوری در مورد تشکیل مریخ پذیرفتهاند؛ اما دادههای بیشتری برای پشتیبانی کامل و علمی از برخی بخشهای آن نیاز است.
آنفولانزا چیست؟ علائم، درمان و تاثیر واکسن در پیشگیری از این بیماری
بهتازگی خبر شیوع گستردهی آنفلوآنزا و مرگومیر ناشی از آن در کشور پیچیده است. اگر میخواهید در مورد این بیماری بیشتر بدانید، با زومیت همراه شوید.
باز هم فصل آنفلوآنزا از راه رسیده و امسال بهنظر میرسد که ویروس این بیماری با شدت بیشتری در کشور ما در حال فعالیت است. براساس گزارشهای مختلف تعدادی از هموطنان ما از استانهای مختلف بر اثر این بیماری جان خود را از دست دادهاند. آنفلوآنزا در سرتاسر جهان با نرخ حملهی جهانی ۵ تا ۱۰ درصد در افراد بزرگسال و ۲۰ تا ۳۰ درصد در کودکان رخ میدهد. در مناطق معتدل، آنفلوآنزا یک بیماری فصلی است که بهطور معمول در جریان ماههای زمستان رخ میدهد. در مناطق گرمسیری الگوی فصلی مشخصی وجود ندارد و جریان آنفلوآنزا در تمام طول سال دیده میشود و معمولا در جریان فصل بارندگی چندین اوج دارد. مرگ عمدتا در افرادی که در گروههای درمعرض خطر قرار دارند، یعنی افراد کم سنوسال، افراد سالخورده و کسانی که دچار مشکلات سلامتی دیگری هستند، دیده میشود. آنفلوانزا هرساله در سرتاسر جهان شیوع پیدا میکند و منجر به حدود ۳ تا ۵ میلیون مورد بیماری شدید و حدود ۲۹۰ هزار تا ۶۵۰ هزار مرگ میشود.
کودکان، افراد سالخورده، ن باردار، افرادی که مبتلا به بیماریهای مزمن هستند و کارکنان بخش مراقبتهای بهداشتی، دربرابر ابتلا به آنفولانزا یا درگیری با مشکلات مرتبطی نظیر ذاتالریه، برونشیت و عفونتهای سینوس و گوش آسیبپذیر هستند. در این میان، مخصوصا کودکان کمتر از دو سال از آسیبپذیری زیادی برخوردار هستند.
کودکان دارای سن کمتر از ۶ ماه نمیتوانند واکسن آنفلوآنزا را دریافت کنند بنابراین برای حفاظت از آنها دربرابر این ویروس بهترین راه این است افرادی که در تماس با آنها قرار میگیرند، واکسینه شوند.
افراد بزرگسال ۶۵ ساله و بالاتر، بهعلت ضعف سیستم ایمنی نسبتبه افراد جوانتر سالم در معرض خطر بیشتری قرار دارند. بهطور معمول، بیشتر مرگومیرهای ناشی از انفلوآنزا و بیش از نیمی از بستریهای مرتبط با این بیماری مربوط به افراد سالخورده است.
احتمال ابتلا به آنفلوآنزای شدید در ن باردار و نیز نی که طی دو هفتهی قبل از ابتلا به بیماری زایمان کردهاند، نسبتبه ن غیرباردار بیشتر است. احتمال بروز عوارض ناشی از این بیماری در افرادی که دچار مشکل سلامتی مزمن مانند موارد زیر هستند، بیشتر است:
آسم
دیابت
بیماری قلبی
چاقی
شایعترین نوع آنفلوآنزای امسال نوع H1N1 و H3N2 است. آنفلوآنزای نوع H1N1 شامل حدود ۹۰ درصد از موارد تشخیص داده شده میشود که شدیدترین فرم بیماری است.
ازنظر فنی، اصطلاح آنفلوآنزای خوکی به آنفلوآنزایی اشاره میکند که در خوکها رخ میدهد. گاهی خوکها ویروس آنفلوآنزا را به انسانها و عمدتا به پرورشدهندگان خوک و دامپزشکان منتقل میکنند. گاهی نیز فردی که به عفونت آنفلوآنزای خوکی مبتلا است، آن را به دیگران انتقال میدهد. در بهار سال ۲۰۰۹، دانشمندان سویهی خاصی از ویروس آنفلوآنزا را پیدا کردند. این ویروس که H1N1 نامیده شد، ترکیبی از ویروسهای خوکها، پرندگان و انسانها بود. در جریان فصل آنفلوآنزای سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰، H1N1 موجب بروز عفونت تنفسی در انسانها شد و با عنوان آنفلوآنزای خوکی معروف شد. بهعلت اینکه تعداد بسیار زیادی از مردم در سرتاسر جهان در آن سال به این عفونت مبتلا شدند، سازمان جهانی بهداشت اعلام کرد که آنفلوانزای ناشی از ویروس H1N1 یک همهگیری جهانی است. از آن زمان، دانشمندان شیوهی نامگذاری ویروسها را تغییر دادند. ویروس H1N1 اکنون با نام H1N1v شناخته میشود. حرف v مخفف واژهی واریانت» است و نشان میدهد که این ویروس بهطور معمول در جمعیتهای حیوانی در گردش است اما در انسانها نیز مشاهده شده است. از سال ۲۰۱۱، سویهی دیگری از این ویروس یعنی H3N2v در جمعیتهای انسانی در گردش بود و موجب آنفلوآنزا شد.
ویروسهای آنفلوآنزا به خانوادهی ارتومیکسوویریده (Orthomyxoviridae) تعلق دارند. ویروس آنفلوآنزا براساس پروتئینهای مرکزی خود به انواع A، B و C تقسیم میشود. فقط انواع A و B موجب بروز بیماری در انسان میشوند. زیرگروههای مختلف ویروسهای آنفلوآنزای نوع A براساس گلیکوپروتئینهای موجود روی پوشش خود شناسایی میشوند. این گلیکوپروتئینها دارای فعالیت هماگلوتینین (HA) یا نورآمینیداز (NA) هستند (N و H که در نامگذاری ویروس استفاده میشود، مخفف واژههای نورآمینیداز و هماگلوتینین است). درمجموع ۱۶ زیرمجموعه از هماگلوتینین و ۹ زیرمجموعه از نورآمینیداز وجود دارد که میتوانند ترکیبهای مختلفی را تشکیل دهند. میزان زیاد جهش و نوترکیبی ژنتیکی مکرر این ویروسها باعث ایجاد تنوع زیادی در آنتیژنهای HA و NA میشود. جهشهای کوچک نقطهای که موجب بروز تغییرات کوچک (رانش آنتیژنی) میشوند، بهطور مکرر اتفاق میافتند. رانشهای آنتیژنی ویروس را قادر میسازد که از فرایند تشخیص سیستم ایمنی فرار کند و این امر منجر به شیوع مکرر آنفلوآنزا در طول سال میشود. تغییرات عمده در آنتیژن HA (شیفت آنتیژنی)، در اثر نوترکیبی مواد ژنتیکی زیرگروههای مختلف A با هم اتفاق میافتد. شیفتهای آنتیژنی که منجر به ایجاد سویههای پاندمیک جدیدی میشوند (سویههایی که منجر به همهگیری جهانی بیماری میشوند)، اتفاقات نادری هستند که ازطریق نوترکیبی بین زیرگروههای انسانی و حیوانی رخ میدهند، برای مثال ویروس آنفلوآنزای H1N1، نوترکیبی جدیدی بود که پیش از آن هرگز در جمعیتهای انسانی دیده نشده بود. این ویروس با ویروسهای آنفلوآنزای فصلی انسانی کنونی یا پیشین ارتباط ژنتیکی نزدیکی ندارد.
آنفلوآنزای پرندگان به بیماری اشاره دارد که ناشی از عفونت با ویروس نوع A آنفلوآنزا یعنی آنفلوآنزای پرندگان است. این ویروس بهطور طبیعی در پرندگان آبی وحشی وجود دارد و میتواند طیور اهلی و دیگر پرندگان و گونههای جانوری را درگیر کند. ویروسهای آنفلوآنزای پرندگان معمولا موجب عفونت انسان نمیشوند. بهگفتهی رئیس بخش مدیریت بیماریهای عفونی وزارت بهداشت، تاکنون هیچ موردی از عفونت انسان با ویروس آنفلوآنزای طیور در کشور گزارش نشده است.
آنفلوآنزا عفونت تنفسی حاد با شدتهای مختلف است که از عفونتی بدون علامت تا یک بیماری کشنده متغیر است. علائم معمول آنفلوآنزا شامل شروع ناگهانی تب، لرز، گلودرد، سرفه خشک است که اغلب با سردرد، زکام، درد عضله و خستگی مفرط همراه است. علائم کمتر شایع آن استفراغ و اسهال است. احتمال بروز اسهال و استفراغ در کودکانی که دچار آنفلوآنزا میشوند، بیشتر است. تمام افرادی که به آنفلوآنزا مبتلا میشوند، تب را تجربه نمیکنند. عوارض آنفلوآنزا ذاتالریه، عفونت گوش میانی و تشدید بیماریهای مزمن است. این بیماری در افراد سالخورده، نوزادان و کودکان کم سن و سال و در افراد دارای سیستم ایمنی ضعیف به شکل شدیدتری دیده میشود. مرگ ناشی از آنفولانزای فصلی عمدتا در افراد مسن و افراد مبتلا به بیماریهای مزمن اتفاق میافتد.
آنفلوآنزای H1N1 مانند آنفلوآنزای فصلی است اما دارای ویژگی فعالیت بالاتر در جریان فصل تابستان نیمکرهی شمالی، نرخ مرگومیر بالاتر در میان افراد بزرگسال سالم جوان و شیوع بالاتر ذاتالریه ویروسی است.
انتقال تنفسی عمدتا بهوسیلهی قطراتی که در اثر سرفه و عطسه در فضا پخش میشوند، صورت میگیرد انتقال ویروس ازطریق هوا در فواصل کوتاه ممکن است اتفاق بیفتد خصوصا در فضاهای محصور و شلوغ. آلودگی دست و تزریق مستقیم ویروس منشا احتمالی دیگری برای انتقال این ویروس است.
اگر فکر میکنید دچار آنفلوآنزا شدهاید:
در خانه بمانید، استراحت کنید و از تماس با دیگران بپرهیزید، مگر اینکه نیاز به مراقبتهای پزشکی داشته باشید.
برای پیشگیری از انتشار آنفلوآنزا، تا حداقل ۲۴ ساعت پس از فروکش کردن تب، از تماس با دیگران خودداری کنید.
درمورد علائم هشداردهنده و جدیتر مرتبط با عوارض ناشی از آنفلوآنزا دقت کنید. این علائم در کودکان شامل موارد زیر میشوند:
تنفس سریع یا مشکل
کبود شدن رنگ پوست
کجخلقی شدید
تب همراهبا بثورات پوستی
عدم تعامل
عدم نوشیدن مایعات
علائمی که بهبود پیدا کرده اما سپس با تب و سرفهی شدیدتر عود میکنند
علائم خطرناک در بزرگسالان شامل موارد زیر میشوند:
دشواری تنفس
درد یا فشار در ناحیهی قفسهی سینه یا شکم
سرگیجه یا گیجی
استفراغ شدید یا مداوم
علائمی که بهبود پیدا کرده اما سپس با تب و سرفهی شدیدتر عود میکنند
داروهای ضدویروسی موجب کاهش علائم آنفلوآنزا شده و طول مدت بیماری را کاهش میدهند. این داروها، داروهای تجویزی هستند که به شکلهای مختلفی مانند قرصها، مایعات، پودر استنشاقی و محلول وریدی ارائه میشوند و پزشک گزینهی مناسب را برای بیمار تجویز میکند. این داروها ممکن است عوارض جانبی نیز داشته باشند.
یک موضوع مهم این است که باید مصرف داروها را زود آغاز کرد زیرا مطالعات نشان میدهند که آنها بهترین عملکرد را طی دو روز نخست بیماری دارند.
بهخاطر داشته باشید که آنتیبیوتیکها در درمان آنفلوآنزا مؤثر نیستند، پس از مصرف خودسرانهی این داروها برای درمان آنفلوآنزا پرهیز کنید.
علاوهبر واکسیناسیون، اقدامات پیشگیرانهی روزمره مهم هستند. از افرادی که بیمار شدهاند دوری کنید و نکات بهداشتی مانند شستن مکرر دستها را رعایت کنید. بهترین زمان دریافت واکسن آنفلوآنزا قبل از شروع انتشار بیماری در جامعه است، زیرا پس از واکسیناسیون حدود دو هفته طول میکشد تا آنتیبادیها در بدن ایجاد شده و محافظت در برابر آنفلوآنزا حاصل شود. در فصل آنفلوآنزا تاجایی که ممکن باشد از فضاهای محصور و شلوغ و از تماس نزدیک با افرادی که دچار عفونتهای حاد تنفسی شدهاند، اجتناب کنید.
سویههای زیادی از دو نوع ویروس آنفلوآنزا وجود دارند (A و B) که انسانها را آلوده میکنند. بهمنظور اینکه واکسنهای آنفلوآنزا برای فصل آنفلوآنزا آماده شوند، کارشناسان باید ماهها قبل از آغاز فصل شیوع درمورد آن تصمیم بگیرند. از آنجایی که سویههای این ویروس بهسرعت تغییر میکنند، واکسن با سویهی ویروس آنفلوآنزا تطابق کامل ندارد. اسکات اپرسون از مرکز مدیریت و پیشگیری بیماری (CDC) میگوید که واکسن امسال تطابق خوبی دارد و دربرابر سویههای H1N1 و H3N2 که در حال گردش هستند، محافظت فراهم میکند.
حتی زمانیکه یک واکسن مطابقت خوبی داشته باشد، نحوهی تولید آن ممکن است عملکردش را محدود کند. بیشتر واکسنها با استفاده از تخممرغ بهعنوان محیط کشت تولید میشوند که ممکن است موجب تغییر ویروس شود و بر عملکرد واکسن تأثیرگذار باشد.
در جریان فصل شیوع آنفلوآنزا، کارشناسان نمونههای ویروس را که در گردش هستند، مورد مطالعه قرار میدهند تا دریابند که واکسن تا چه حد در برابر آن ویروسها محافظت میکند. آنها از این اطلاعات برای تصمیمگیری درمورد ساخت واکسن بعدی استفاده میکنند. امسال بیشتر واکسنها در برابر دو سویهی A (H1N1 و H3N2) و دو سویهی B محافظت میکنند. دوزهای معمول واکسنهای آنفلوآنزای امسال چهارگانه هستند، یعنی در برابر چهار سویه محافظت میکنند (واکسنهای سهگانه نیز در دسترس هستند). مرکز مدیریت و پیشگیری بیماری میگوید همچون دیگر واکسنها، واکسنی که برای آنفلوآنزا ساخته میشود، کامل نیست ولی در جمعیت عمومی، خطر بیماری را از ۳۰ درصد به ۶۰ درصد کاهش میدهد.
احتمالا دو موضوع را درمورد واکسن آنفلوآنزا شنیدهاید: نخست اینکه باید هر سال آن را دریافت کنید و دوم اینکه حتی اگر واکسن آنفلوآنزا را دریافت کرده باشید، این واکسن ممکن است کاملا از شما در برابر آنفلوآنزا محافظت نکند. هر دو موضوع درست هستند. علت آن است که اگرچه اثبات شده است که واکسن از شما دربرابر آنفلوآنزا محافظت میکند، واکسن آنفلوآنزا با اطمینان ۱۰۰ درصد ساخته نمیشود. این واکسنها قبل از آغاز فصل شیوع آنفلوآنزا ساخته میشوند. با این حال، دانشمندان پس از سالها تجربه در زمینهی ساختن واکسن آنفلوآنزا ایدههای خوبی دارند که چه چیزی مؤثر بوده و چه چیزی مؤثر نیست. ایوان مالدونادو متخصص بیماریهای عفونی در مرکز مراقبتهای بهداشتی دانشگاه استنفورد میگوید:
ما از دادههای مربوط به فصل آنفلوآنزای سال گذشتهی نیمکرهی شمالی استفاده میکنیم و درمورد اینکه کدام سویهها باید در واکسن سال بعد گنجانده شوند، تقریبا در همان زمان تصمیمگیری میشود.
در فرایند تصمیمگیری از چندین مدل پیشبینی و تخمین استفاده میشود اما همیشه این امکان وجود دارد که یک ویروس سرکش ظاهر شده و کارایی واکسن در آن فصل کاهش پیدا کند. برای مثال، سال گذشته یکی از سویهها دچار جهشهای عمدهای شد و موجب بیاثر شدن واکسن دربرابر آن سویهی خاص شد. راهی برای پیشبینی این اتفاق وجود ندارد. البته این بدان معنا نیست که واکسن بیهوده است. این واکسن میتواند در اغلب موارد دربرابر بیماری محافظت کند.
دکتر مالدونادو میگوید هنوز خیلی زود است که بگوییم میزان اثربخشی واکسن امسال تا چه حدی است. اگرچه بهطور کلی، میزان کارایی واکسن میتواند از ۱۰ تا ۶۰-۷۰ درصد متغیر باشد و میزان اثربخشی متوسط ۴۰ تا ۶۰ درصد است. اما حتی کارایی ۴۰ تا ۶۰ درصد هم میتواند بین افراد مختلف متغیر باشد یعنی وضعیت سلامتی شما روی میزان اثربخشی واکسن اثر دارد. برای مثال افرادی که دارای سیستم ایمنی ضعیف هستند را درنظر بگیرید (مثل کسانی که تحت شیمیدرمانی یا اشعه قرار داشته یا داروهایی مصرف کرده با مشکلات پزشکی دارند که موجب تضعیف پاسخ سیستم ایمنی آنها میشود). آن افراد درحالیکه باید واکسن را دریافت کنند ولی میزان محافظت واکسن از آنها مانند محافظت از یک فرد سالم نیست. این موضوع درواقع یکی از علل اصلی دریافت واکسن است. شما به افراد دیگر جامعه که ایمنی پایینتری دارند، کمک میکنید.
مسئلهی دیگری که وما اثربخشی واکسن را تعیین نمیکند اما میتواند در ابتلا به آنفلوآنزا تأثیر داشته باشد، زمان واکسیناسیون است. بهطور کلی حدود دو تا چهار هفته طول میکشد تا اثربخشی واکسن آنفلوانزا در بدن پدیدار شود پس اگر طی این زمان در معرض ویروس قرار گرفتید، ممکن است به بیماری دچار شوید. همچنین اگر واکسن آنفلوآنزا را بسیار زودتر از آغاز فصل شیوع دریافت کرده باشید، ممکن است این واکسن در تمام فصل از شما محافظت نکند.
البته حتی اگر شما واکسن آنفلوآنزا را دریافت کرده باشید، باید از خود دربرابر آنفلوانزا محافظت کنید (بهخاطر داشته باشید که واکسن ۱۰۰ درصد مؤثر نیست). به مقدار کافی بخوابید، سیگار نکشید (عوارض بیماری در افراد سیگاری شدیدتر است) و دستهای خود را بهصورت مکرر بشویید. اگر هم به آنفلوآنزا مبتلا شدید، در منزل بمانید و با رعایت بهداشت به سلامت عمومی جامعهی حود کمک کنید.
اخیرا مؤسسهی ملی بهداشت آمریکا ۸ میلیون دلار اعتبار اولیه را در اختیار دانشگاه جورجیا قرار داده است تا واکسنی را توسعه دهد که بتواند چندین سویهای از ویروس آنفلوآنزا را در یک دوز واحد پوشش دهد. این دانشگاه دراینزمینه درحال همکاری با ۱۴ دانشگاه دیگر است.
واکسیناسیون سالیانه بهترین راه برای پیشگیری از آنفلوآنزا است. این واکسن هرساله برای محافظت دربرابر سویههایی از این ویروس که با احتمال بیشتری در آن فصل در گردش خواهند بود، بهروزرسانی میشود. حتی در مواردی که واکسن کاملا از عفونت پیشگیری نمیکند، میتواند از شدت بیماری بکاهد و از بروز عوارض جدی آنفلوآنزا ازجمله بستری در بیمارستان و مرگ پیشگیری کند.
مرکز مدیریت و پیشگیری بیماری، استفاده از هر واکسن دارای مجوز مناسب برای سن را در جریان فصل آنفلوانزای سال ۲۰۱۹-۲۰۲۰ توصیه میکند. انواع مختلف این واکسن براساس روش ساخت عبارتاند از واکسن آنفلوآنزای غیرفعالشده (IIV)، واکسن آنفلوآنزای نوترکیب (RIV) یا واکسن آنفلوآنزای ضعیفشده (LAIV). واکسنهای متفاوتی برای گروههای سنی مختلف مجاز است و برخی از واکسنها برای برخی از گروهها توصیه نمیشوند. اما جایی که بیش از یک واکسن مناسب موجود باشد، این واکسنها بر هم اولویتی ندارند.
کودکان ۶ ماهه تا ۴ ساله (۵۹ ماه)
افراد دارای سن ۵۰ و بالاتر (بهطور کلی عوارض، بستری و مرگ ناشی از آنفلوآنزا درمیان افراد ۶۵ سال و بیشتر رایج است، اگرچه افراد دارای سن ۵۰ سال و بالاتر نیز از گروههای در اولویت برای واکسیناسیون هستند زیرا احتمال ابتلای این گروه به بیماریهای مزمنی که میتواند آنها را در معرض عوارض شدید ناشی از آنفلوآنزا قرار دهد، بالاتر است)
ن باردار یا نی که در فصل آنفلوآنزا باردار میشوند و نیز ن تا دو هفته پس از زایمان
افراد دارای سن ۶ ماه تا ۱۸ سالی که درحال مصرف آسپرین یا داروهای حاوی سالیسیلات هستند و کسانی که ممکن است پس از ابتلا به عفونت آنفلوآنزا به سندرم ری مبتلا شوند.
افراد ساکن خانههای سالمندان و دیگر مراکز مراقبت طولانیمدت
افراد دارای چاقی شدید
کارکنان بخش مراقبتهای بهداشتی
افرادی که با کودکان زیر ۵ سال و افراد سالخورده تماس داشته یا از آنها مراقبت میکنند.
کسانی که با افراد دارای مشکلات پزشکی که در اثر آنفلوآنزا دچار عوارض شدید میشوند، در تماس هستند.
افرادی که طی ۶ هفته پس از واکسیناسیون قبلی آنفلوآنزا دچار سندرم گیلن باره شده باشند، نباید واکسینه شوند؛ همچنین کسانی که دارای آلرژی شدید و مرگبار به یکی از اجزای واکسن هستند.
اسکلت بدن انسان
نمونه سوالات و توضیحات درس 5
درس: علوم
درباره فصل 5
توضیحات تکمیلی برای درک بیشتر فصل
نویسنده: سینا صادقی
طراحی و ساخت پی دی اف: مهبد یعقوبی
سال تولید: 1398
سازندگان : سینا صادقی،محمّد یعقوبی
موضوع: درس علوم (کمک درسی برای درک بهتر)
سال: 1398 - 2019
-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
اسکلت بدن هر فرد از تعدادی استخوان درست شده است . این استخوان ها ساختار بدن را می سازند و باعث حرکتِ بدن می شوند و همچنین از اعضای داخلی بدن محافظت می کنند ضمناً انسان بالغ ۲۰۶ استخوان دربدن دارد (شکل زیر)؛ حالا استخوانها ی بدنمان را بررسی می کنیم.
استخوان ها از چه چیزی ساخته شده اند؟
اگر در موزه یک اسکلت واقعی یا فسیل دیده باشید فکر می کنید همه استخوان های آنها مرده اند . هر چند استخوان هایی که در موزه می بینید خشک ،سخت و شکننده هستند ولی با استخوان های بدن شما فرق می کنند یعنی استخوان هایی که اسکلت بدن شما را می سازند زنده اند و همیشه مثل سایر اعضای بدن رشد و تغییر می کنند.
همه استخوان های بدن تقریبا از مواد مشابه ساخته شده اند ؛ خارجی ترین لایه آن که قسمت صاف و سخت می باشد از استخوان فشرده درست شده است و وقتی اسکلتی را نگاه می کنید این قسمت قابل رویت می باشد.
درون استخوان فشرده چند لایه استخوان حفره دار وجود دارد که شبیه اسفنج می باشند .استخوان حفره دار مثل استخوان فشرده سخت نیست ولی باز هم خیلی محکم است.
دربسیاری از استخوان ها ، استخوان فشرده از قسمت درونی محافظت می کند یعنی از مغز استخوان که ژله مانند است و وظیفه اش ساختن سلول های خونی است
استخوان چگونه رشد میکند؟
وقتی هنوز بچه هستید دست ها ، پاها و سایر اعضای بدنتان کوچک است ، کم کم که رشد می کنید و بزرگ می شوید، همه اعضا کمی بزرگ می شوند ازجمله استخوان ها.
بدن یک کودک هنگام تولد حدود ۳۰۰ استخوان نرم دارد ؛ این استخوان ها کم کم با هم جوش می خورند و ۲۰۶ استخوانی که بزرگسالان دارند تشکیل می دهند. بعضی از استخوان های کودکان از مواد نرم و انعطاف پذیری درست شده اند که به آن غضروف می گویند. در دوران کودکی درحالیکه رشد می کنید غضروف ها هم رشد می کنند و کم کم استخوان می شوند ، البته با کمک کلسیم غضروف ها تا ۲۵ سالگی سخت می شوند و در این سن تمام استخوان ها شکل گرفته اند. بعد از این غضروف ها دیگر رشد نمی کنند و استخوانهایی که به اندازه کافی رشد کرده اند اسکلتی را تشکیل می دهند که خیلی قوی و سبک است .
اسکلت بدن از تعداد زیادی استخوان تشکیل شده است که بعضی از آنها فرد و بعضی دیگر زوج هستند. استخوانها از نظر شکل و اندازه بسیار متفاوت میباشند ولی بطور کلی آنها را به 5 گروه اصلی میتوان تقسیمبندی کرد .
استخوانهای مداز: استخوان مداز ، از یک تنه تقریبا استوانهای با یک قسمت پهن در دو انتها تشکیل شدهاند. این گروه بیشتر استخوانهای اندامهای فوقانی و تحتانی را در بر میگیرد.
استخوانهای کوتاه: از نظر شکل تفاوتهای زیادی باهم دارند ولی بطور کلی میتوان آنها را به شکل مکعب در نظر گرفت. این گروه استخوانهای قسمت پروکسیال دست و پا را در بر میگیرند که به ترتیب استخوانهای کارپال و تارسال نامیده میشوند.
استخوانهای پهن: استخوانهای پهن در مقایسه با قطرشان سطح پهن دارند و شامل استخوانهای سقف جمجمه و دندهها میباشند.
استخوانهای نامنظم : استخوانهای نامنظم در نظر شکل تفاوتهای زیادی باهم دارند و در هیچکدام از گروههای فوق قرار نمیگیرند و شامل استخوانهایی میشوند که ستون فقرات و بعضی از استخوانهای جمجمه را تشکیل میدهند.
استخوانهای سزامویید (کنجدی) : این استخوانهای در تاندونهای نزدیک مفاصل ظاهر میشوند مهمترین استخوان این گروه ، استخون کشکک میباشد.
ساختمان متراکم
استخوان بافتی است همبندی ، که از سختترین بافتهای بدن انسان بشمار میرود. استخوان از یک ماده بنیادی آلی که در نمکهای غیر آلی ذخیره شدهاند تشکیل شده است. سختی استخوان به سبب وجود همین نمکهای غیر آلی است که تقریبا 60% وزن کل استخوان را تشکیل میدهند. این نمکها عمدتا شامل کلسیم ، فسفات و مقداری منیزیم و کربنات میباشند. خارج کردن نمکهای کلسیم از یک استخوان با قرار دادن استخوان در اسید معدن رقیق امکان پذیر است.
شکل استخوان پس از خارج کردن نمکهای کلسیم بهم نمیخورد ولی نرم میشود. بهطوریکه مثلا یک استخوان دراز را آنقدر میتوان خم کرد که دو انتهای آن به هم برسند. یک غشای همبندی به نام پریوستیوم periosteum سطح خارجی استخوانها را میپوشاند. این غشا در مفاصل حرکتی که با غضروف مفصلی پوشانده شدهاند، وجود دارد. پریوستیوم محتوی یک شبکه عروق خونی است که از طریق آن ، عروق به داخل استخوان نفوذ میکنند. در برش عرضی ، دو گونه استخوان تشخیص داده میشود.
استخوان متراکم
با چشم معمولی و غیر مسلح ، به صورت متراکم و بی شکل دیده میشود، و لایه خارجی استخوان را تشکیل میدهد. موقعی که استخوان متراکم زیر میکروسکوب مورد بررسی قرار میگیرد، واحدهایی با آرایش منظم مشاهده میشوند که سیستم هاورس نام دارد. سیستم هاورس از قسمتهای ریز تشکیل شدهاست.
1- یک حفره مرکزی (مجرای هاورس) که محتوی اعصاب و عروق است.
2- دو ایر متحدالمرکز استخوانی (لاملا) که حفره مرکزی را احاطه کرده اند.
3- لاا به فضا های بین لاملا که محتوی سلولهای استخوانی هستند گفته می شود.
4- کانالیکولها ، مجاری باریکی هستند که لاملا عبور کرده و به لاکوما وصل میشوند. از میان همین مجاری است که مواد غذایی بوسیله رگها به داخل مجرای هاورس پخش میشوند .
مابین سیستمهای هاورس مجاور ، لاملاهای دیگر به نام لاملاهای میان بافتی وجود دارند. و دورتادور محل استخوان توسط لاملاهای دیگری به نام لاملاهای محیطی احاطه شده است. مجاری هاورس مجاور هم ، به وسیله مجاری عرضی باریکه (مجاری ولکمن Volkmann's canal) به یکدیگر متصل میشوند و از میان همین مجاری است که رگها از یک سیستم هاورس به سیستم دیگر راه مییابند. گرچه استخوان متراکم با چشم معمولی بی شکل به نظر میآید، ولی میتوان فضاهایی را در آن مشاهده کرد که تفاوت عمده میان استخوان متراکم و اسفنجی در اندازه همین فضاهاست .
استخوان اسفنجی
در رشتههای استخوانی به نام ترابکولا که فضای ما بین آنها توسط چشم معمولی قابل روئیت است تشکیل شده است. مقدار هر یک از دو نوع استخوان فوق ، از استخوانی به استخوان دیگر و از قسمتی از استخوان به قسمتی دیگر فرق میکند. و بستگی به میزان قدرت مورد نیاز آن استخوان دارد. در تنه استخوان مداز ، یک لایه خارجی ضخیم از نوع استخوان متراکم وجود دارد. در صورتی که در یک استخوان نامنظم و یا کوتاه لایه متراکم استخوان نسبتا نازک است.
استخوان اسفنجی دارای لاملاهایی است که از نظر ساختمان شبیه به لاملاهای استخوان متراکم هستند با این تفاوت که فضاهای موجود در استخوان اسفنجی بزرگتر بوده و سیستمهای هاورس فقط در ترابکولهای بزرگ دیده میشوند. استخوان اسفنجی مواد غذایی خود را از رگهای اطراف دریافت میکند.
مغذ استخوان
تنه استخوان دراز ، دارای یک حفره مرکزی به نام موولا میباشد. این حفره با مغز استخوان ، که در میان ترابکولهای استخوان اسفنجی نیز دیده میشود، پرشده است. به هنگام تولد تمامی مغز استخوان سلولهای خونی را تولید میکنند که در آن مغز قرمز استخوان گفته میشود. با آغاز دوران بلوغ ، مغز قرمز فقط در استخوانهای جمجمه ، قرقرهها استخوانهای کتف ، ستون مهرهها ، دندهها ، لگن و انتهای فوقانی بازو و رانها یافت میشود. در هر جایی که مغز قرمز توسط مغز زرد یا به عبارت دیگر چربی ، جایگزین شده باشد بافت خونساز کمی در آنجا وجود خواهد داشت .
کارایی استخوان
1- استخوان چهارچوب نگهدارنده بافتهای نرم را تشکیل داده و به منزله تکیه گاهی برای تحمل وزن بدن می باشد.
2- استخوان اهرمی است که ماهیچهها برای ایجاد حرکت ، فشار خود را بر آن اعمال میکنند.
3- استخوان از اترانهای حیاتی خاصی محافظت میکند مانند جمجمه که از مغز حفاظت میکند.
4- استخوان از نظر دارا بودن بافت تولید کننده سلولهای خونی ، دارای اهمیت میباشد .
5- استخوان منبع تجمع نمکهای کلسیک است.
توسعه و رشد استخوانها
در مدت تکامل بدن انسان ، بیشتر استخوانها ابتدا به صورت غضروف نمایان میشوند. اما تعداد کمی از آنها مانند ترقوه و استخوانهای سقف جمجمه ابتدا توسط پردههای متشکله مزودرم ظاهر شده و هیچ غضروفی ندارند. این تشکیلات اولیه غضروفی پردهای بعدا طی مراحل استخوان سازی به استخوان تبدیل میشوند. بعضی از استخوانها از یک مرکز استخوانسازی منفرد بوجود میآیند. باین معنی که تشکیل استخوان از یک نقطیه در ماده اولیه شروع شد. قوه استخوانی شدن تمام استخوان ادامه مییابد .
استخوانهای دیگر ، مانند استخوانهای مداز ، از بیش از یک مرکز استخوان سازی استخوانی میشوند. بطوری که در بعضی از مراحل رشد، استخوان بوسیله قسمتهای غضروفی به چندین بخش تقسیم میشود. اولین مرکز استخوان سازی که در هر استخوان ظاهر میشود مرکز استخوان سازی اولیه ، و مراکز بعدی ، مراکز استخوان سازی ثانویه نامیده میشوند. مرحله نموی که در آن این مراکز ظاهر میشوند در هر استخوان تقریبا ثابت است. بنابرین تعیین سن یک کودک نرمال با انجام رادیوگرافی از مناطق بخصوصی از اسکلت وی امکان پذیر است .
توسعه و رشد استخوان دراز
در یک استخوان دراز نمونه مرکز استخوان سازی اولیه در مرکز غضروف اولیه ، در حدود هشتمین هفته زندگی جنینی ظاهر شده و تا استخوانی شدن تمام تنه استخوان ادامه مییابد. تنه یک استخوان مداز و در حال رشد دیانیز نامیده میشود و استخوانی شدن دیانیز ، معمولا قبل از تولد کامل میشود .
نقش اسکلت آدمی
در انسان هم مانند جانوران دیگر ، وظیفه اسکلت عبارتست از: حفاظت اندامهایی مانند مغز ، قلب ، ششها و حرکت. چون اسکلت تکیهگاه عضلات قرار میگیرد. در عین حال مغز استخوان مرکز گلبول سازی است. همچنین استخوان را باید منبع مهم ذخیره مواد معدنی بخصوص کلسیم شمرد که وجود آنها در فعالیتهای حیاتی بدن ضرورت دارد .
استخوان های سر
استخوانهای سر عموما از نوع استخوانهای پهن هستند اسکلت سر شامل دو بخش جمجمه و چهره است. استخوانهای جمجمه 8 تا است و عبارتند از: یک پیشانی در جلو ، یک استخوان پس سری که در پشت و زیر جمجمه قرار دارد این استخوان سوراخی بیضوی دارد که از آن راه ، مغز با نخاع مربوط میشود. دو استخوان آهیانه در طرف بالای جمجمه ، دو استخوان گیجگاه در دو پهلوی جمجمه ، یک استخوان پروانه که کف جمجمه را تشکیل میدهد. یک استخوان غربالی در پشت و بالای حفرههای بینی. استخوانهای چهره 14 قطعه است. 13 قطعه چسبیده به جمجمه و بیحرکت است و یک قطعه آرواره تحتانی متحرک است.
استخوان جمجمه
استخوان جمجمه از مغز که مهمترین قسمت بدن است محافظت می کند . با گذاشتن دست روی سر می توانید آن را لمس کنید . مخصوصاً در پشت سر و چند سانتیمتر بالاتر از گردن . استخوان جمجمه از استخوان های متفاوتی درست شده است . بعضی از این استخوان ها از مغز محافظت می کنند و بعضی چار چوپ صورت را می سازند اگر دستتان را زیر چشم تان بگذارید بر جستگی هایی را لمس می کنید که حفره ای شکل هستند و چشمها در آن قرار دارند .
کوچکترین استخوان کل بدن، در سر قرار دارد و آن استخوان رکابی پشت پرده گوش می باشد که حدود ۶/۲تا ۳/۳ میلمتر طول دارد .
دوست دارید بیشتر درمورد استخوان جمجمه بدانید ؟ استخوان آرواره زیرین تنها استخوان سر است که می توانید حرکت دهید . آرواره باز و بسته می شود و شما می توانید صحبت کنید یا غذا بجوید .
جمجمه تازمانیکه بچه بوده اید فرق می کرد . همه نوزادان وقتی متولد می شوند فاصله ای بین استخوانهای جمجمه شان وجود دارد . این فاصله امکان حرکت استخوان ها بسته شدن و حتی روی هم قرار گرفتن آنها هنگام تولد را امکان پذیر می کند . وقتی کودک رشد می کند فاصله بین استخوان ها کم کم بسته می شود و ازبین می رود . مفصل های مخصوصی که به آنها بخیه می گویند استخوان های جمجمه را به هم متصل می کند .
ستون مهره ها
ستون مهرها قسمتی از اسکلت است که به راحتی می توان آن را امتحان کرد دست خود را روی وسط کمر بکشید با انگشتان آنها را لمس می کنید .
ستون مهره ها به شما در چرخیدن خم شدن و ایستادن کمک می کنند ، همچنین از نخاع حفاظت می کند؛ نخاع بسته بزرگی از اعصاب است که اطلاعات را از مغز به سایر اعضای بدن می فرستد . ستون مهره ها دارای بیش از یک و یا حتی دو استخوان است . ستون مهره ها از ۲۶ استخوان تشکیل شده که به این استخوان ها ستون فقرات می گویند ضمناً هر مهره مانند یک حلقه می باشد.
مهره های ستون فقرات پنج نوع هستند ؛ هر قسمت کار متفاوتی انجام می دهد ؛ هفت مهره اول در بالا را مهره های گردنی می گویند که پشت سر و گردن قرار دارند . وزن سر سنگین است و این مهره ها وزن سر را تحمل می کنند .
زیر مهره های گردنی دوازده مهره قرار گرفته و مهره های قفسه سینه نام دارد و دنده ها را محکم می کند.
زیر مهره های قفسه سینه پنج مهره کمری قرار گرفته است .
زیر مهره های کمر، ساکرال (نشیمنگاه) قرار دارد ، پنج مهره که به هم وصل شده اند . و بالاخره درانتهای ستون فقرات استخوان دنبالچه قرار دارد که از چهار مهره به هم متصل شده درست شده است ، این قسمت خیلی مهم است چون وزن بدن را تحمل می کند و مرکز خوبی برای تحمل وزن می باشد ؛ پس وقتی یک کوله پشتی را بلند می کنید مهره های کمری ، نشیمنگاه و استخوان دنبالچه به شما نیرو می دهند ؛ وقتی می پرید یا پیاده روی می کنید این قسمت ها تعادل شما را حفظ می کنند.
دریای خزر بعد از منطقه خلیج فارس و سیبری سومین منبع انرژی جهان می باشد که بواسطه کانال ولگا دن به دریای سیاه مرتبط می باشد که مهمترین مشکلات برای بهره برداری از این منابع مشخص نبودن رژیم حقوقی دریای خزر، دسترسی نداشتن به آبهای ازاد ودر نتیجه نیاز به احداث خطوط لوله نفت و گاز و نبودن تکنولوژی و دانش کافی برای استخراج و بهره برداری از منابع انرژی می باشد استخراج نوفت در دریای خزر در دهه 1870 شروع شد که تا سال 1900 منطقه باکو نصف کل نفت خام مصرف ی دنیا را تولید میکرد حوضه دریای خزر از نظر ذخایر نفت و گاز به سه حوضه خزر شمالی، خزر میانی و خزر جنوبی تفکیک می شود که بیشترین ذخایر این ناحیه مربوطه به حوضه خزر شمالی که مرتبط با لایه های کربناته کربنیفر می باشد دامنه اکتشافات نفت و گاز در کشورهای آذربایجان که مهمترین منطقه خزر می باشد گستردگی بیشتری داشته است که بیشترین حفاری ها در این قسمت بصورت حفاری ضربه ای می باشد در ایران وجود بعضی تراواشت نفتی و گلفشانها در ساحل شرقی منطقه گرگان و گنبد کاوس از وجود منابع هیدروکربنی احتمالی خبر می دهد که بعد از انجام عملیاتهای مختلف تنها گاز طبیعی بدست آمد منطقه دریای خزر دارای ذخایر تایید شده نفت با برآورد 17 تا 33 میلیارد بشکه است که بیشترین برداشت را کشورهای قزاقستان ، ترکمنستان و آذربایجان داشته اند ایارن هم سکوی استخراج نفت خویش مرسوم به ایران و البرز در سال 1384 به آب انداخت. میزان گاز طبیعی 136 تا 337 تریلیون فوت مکعب است که توانسته است 35 میدان نفت و گاز کشف شده را به خود اختصاص دهد که عمده ترین تولید کننده گاز کشور ترکمنستان می باشد.
سازندگان : سینا صادقی،مهبد یعقوبی
موضوع: آسیب های مواد مخدر سال: 1398
وبلاگ: اسپیس شیپ (صفینه فضایی)
Spaceship.blog.ir
آسیب های مواد مخدر
مقدمه
متاسفانه امروزه در جامعه ما مصرف مواد مخدر خطرناک از قبیل تریاک، هروئین، کوکائین، حشیش یا ماریجوانا و ال. اس. دی - مخصوصاً در بین نوجوانان و جوانان - دائماً در حال افزایش است و شبکه بینالمللی قاچاق مواد مخدر و سوادگران مرگ بی شرمانه دام اعتیاد را در همه جا میگسترانند.
اما چرا برخی از افراد آماده ی تجربه کردن و آزمودن مواد مخدر هستند و یا برای دسترسی به آن تمایل خاصی دارند، در حالی که بسیاری از افراد هرگز پیرامون این دام گام نمینهند؟ هرچند به سادگی نمی توان پاسخ دقیق و عملی به پرسش های بالا داد و عوامل موثر در ایجاد اعتیاد را طبقهبندی کرد، اما سعی نموده ایم در این مطلب مواردی را بررسی نمائیم.
مبنای اعتیاد
در اکثر جوامع، جوانان سالم ۱۵ تا ۲۰ سالهای که برای کسب تجربه و یا در اثر معاشرت با دوستان نامناسب و یا معتادان به استفاده از مواد مخدر پرداختهاند، بیشترین طیف افراد معتاد را از نظر مبنا تشکیل می دهند. این گروه به علت نداشتن پشتوانه خانوادگی و تربیت صحیح و از روی حس کنجکاوی و همچنین در اثر معاشرت با کسانی که آنها را به استفاده از داروی مخدر تشویق میکنند، برای اولین بار مواد مخدر را تجربه نموده و دچار اعتیاد به مواد مخدر میشوند.
متاسفانه بسیاری از جوانان به علت احساس درماندگی، ناکامی، عدم کفایت و همینطور برای رهایی از تنهایی و فشار روانی معتاد میشوند که رهایی ازاین نوع اعتیاد به سادگی میسر نیست. همچنین، تعداد زیادی از فرزندان طلاق به عنوان کسانی که از تربیت صحیحی برخوردار نیستند به شکل قابل توجهی مستعد گرفتارشدن در دام اعتیاد به مواد مخدر هستند.
اختلالات روانی و اعتیاد
اختلال شخصیتی بیش از همه چیز فرد را در برابر اعتیاد آسیبپذیر میسازد. علاوه بر این، اعتیاد خود نیز اختلالهای موجود را تشدید میکند و این دایره معیوب ادامه مییابد. شخص معتاد برای بدست آوردن ماده مخدر دست به اعمال خلاف قانون و اخلاق میزند و با آزاد شدن از قید و بندهای اخلاقی مرتکب جنایت نیز میشود. به طور کلی شخصیت های روان نژند (دچار سراسیمگی) و نیز روان پریش را میتوان در برابر اعتیاد بسیار آسیبپذیر دانست.
شخصیت های روان نژند، یعنی کسانی که دارای بیماریهای روانی خفیف هستند. این افراد با علائم ضعف روانی، اضطراب، وسواس، ترس و بی اراده بودن در تصمیم گیری شناخته میشوند.
شخصیت های روان پریش، یعنی کسانی که به علت عدم رشد خُلقی، در سازش اجتماعی دچار اشکال هستند و دارای خلق و خوی متغیر و قضاوت ناپایدار میباشند.
مبتلایان به این بیماریها بسیار آسان به مواد مخدر گرایش یافته و در زمره معتادان درمیآیند. بدیهی است بسیاری از همین شخصیت ها نیز غیر معتاد باقی میمانند.
روانپریش ها دارای رفتارهای ضد اجتماعی و اختلال خُلقی هستند و توانایی کافی برای پیروی از قوانین و مقررات را ندارند و روابط آنها با دیگران سطحی است. با آنکه این افراد کم هوش نیستند، اما قادر به تحمل فعالیتهای منظم جسمی و ذهنی نیستند و جا و مکان و کار ثابتی را پذیرا نمیشوند. سابقه این افراد نشان میدهد که در دوران کودکی، ناآرام و مشکلساز بوده و در مدرسه قدرت سازش نداشته و در محیطهای دیگر نیز فاقد سازش اجتماعی بودهاند.
روانپریش های مهاجم که دارای اختلال رفتاری شدید هستند و به انجام اعمال تهاجمی و جنایت و حتی آدمکشی دست میزنند از جمله کسانی به شمار میآیند که بیش از همه به طرف اعتیاد گرایش می یابند. در عین حال روانپریش های نالایق و غیرفعال نیز که معمولاً به دروغگویی، ی، تقلب و آزار دیگران میپردازند، مواد مخدر را وسیله خوشی و آسایش خود به شمار میآورند.
نقش تکنولوژی و تمدن
اگرچه پیشرفتهای تکنولوژی در قرن بیستم سبب تحولات دائمی و نیز پیشرفت همه جانبه ی معیارهای زندگی از جمله بهداشت عمومی گردیده و در بهبود زندگی مردم موثر واقع شده است، اما در عین حال عوارضی چون ترس از تامین آینده و تشویش و اضطراب را نیز با خود به ارمغان آورده است که در بسیاری از افراد منجر به پیدایش کشمکش های روانی شده است.
این افراد مظطربانه و دائماً ازخود می پُرسند: آینده چه می شود؟
این کشمکشها، حتی بیش از محرومیت ها، سبب درهم ریختن مکانیسم های دفاعی افراد میشود و از این رو بیماری های روانی ناشی از کشمکش ها و اضطراب ها بیش از بیماریهای جسمی بشر را آزار میدهند.
افسردگی با اعتیاد درمان پذیر نیست!
افسردگی روانی یکی از بیماریهای شایع عصر ماست که بر روی خلق و خوی، رفتار و احساس فرد اثر میگذارد. از عوارض افسردگی این است که فعالیت، اراده و اعتماد به نفس شخص کاهش مییابد و نشانه هایی همچون خستگی، بیمیلی، بیعلاقگی، کمخوابی و ناامیدی نیز بروز میکنند.
در این موارد نشاط، علاقه و همکاری جمعی جای خود را به نگرانی، ناخشنودی و انزواجویی میدهد و بیمار با از دست دادن علایق شغلی و اجتماعی و گاه فردی ممکن است به طرف مواد مخدر و قرص های روانگردان نیز گرایش یابد تا شاید آرامش و آسایش بیشتری احساس کند.
افرادی که برای برای گریز از تشویش و اضطراب و فشارهای روانی مواد مخدر و قرص های روانگردان را انتخاب میکنند کسانی هستند که از رو به رو شدن با واقعیات عاجزند و به علت احساس عدم کفایت، زندگی خود را از واقعیت جدا کرده و آن را بر پایه ی اوهام و رویا بنا میکنند.
نقش خانواده در پیشگیری از اعتیاد فرزندان
بی شک خانواده تاثیر عمیقی در رشد کودک دارد و شخصیت او را پیریزی میکند. اگر محیط خانواده سالم باشد کودک مهر و محبت یاد میگیرد و دارای اعتماد به نفس و احساس مسئولیت میشود.
بررسی های متعدد نشان از آن دارد که اگر کودک مورد توجه خانواده واقع نشود و از خانواده طرد شود و یا باالعکس، اگر بیش از حد مورد توجه و حمایت واقع شود، آماده ی کجروی، ناسازگاری و به حقوق دیگران خواهد شد. کودکانی که در محیط خانه پذیرفته نشدهاند و با محرومیت عاطفی و فقدان مهر مادری روبرو بودهاند،محبت و عواطف دیگران را احساس نمیکنند و با ترک خانه و مدرسه و ناسازگاری با جامعه،رفتار خصمانه بروز میدهند. این افراد فاقد قدرت سازش میشوند و سرنوشت خوبی در انتظار آنان نیست.
حمایت بیش از اندازه و اغماض بینهایت پدر و مادر نیز سبب میشود که کودک بسیار پرتوقع و به اصطلاح لوس و نازپرورده بار آید و در نتیجه به تدریج در سازش با دیگران دچار اشکال شود. بهعنوان یک موجود ضد اجتماعی طعمه خوبی برای قاچاقچیان مواد مخدر و جنایتکاران به شمار میآید. برقراری رابطه صحیح پدر و مادر با کودک سبب میشود که رشد شخصیت فرزند سیر طبیعی داشته باشد و از انحراف و کجروی در امان بماند. عواقب خطرناک اعتیاد ایجاب میکند که والدین از لحظه تولد، فرزند را موجودی قلمداد نمایند که به سرعت یاد میگیرد و رشد شخصیت او منوط به برقراری رابطه صحیح بین همه اعضای خانواده است.
مراقبت مادر و ایجاد رابطه عاطفی او با فرزند به شکلی که به حس استقلال طلبی فرزند لطمه نخورد و همچنین رفتار خردمندانه و همراه با مهربانی پدر به رشد و متعادل شدن شخصیت کودک کمک بسیار زیادی میکند. این روش تربیتی حتی در صورت بروز اعتیاد در دوره بلوغ، درمان را آسان میسازد و فرزند امکان بازگشت به زندگی سالم را مجدداً به دست می آورد.
آثار و عوارض اعتیاد:
عوارض جسمی●
آلودگی و آسیب پذیر نمودن دندان ها،ملتهب ساختن مخاط دهان، نقصان ترشحات غدد بزاقی،ضعف قوای جسمانی و کاهش شدید وزن بدن،اخلال در کار دستگاه عصبی در صورت تداوم مصرف،تنبلی کبد،ابتلا به یرقان و اثرات ناگوار بر دستگاه گوارش،ورم کلیه ها و اشکال در دفع ادرار توام با درد،التهاب مزمن تارهای صوتی،احتمال ابتلا به بیماری های برونشیت مزمن،آسم،سل و تپش قلب،تنگی نفس و دوران سر،خشکی پوست،شکنندگی ناخن ها،خطر ابتلا به انواع سرطان و سکته قلبی و ناشناخته ماندن بیماری های خطرناک به دلیل کاهش احساس درد.
عوارض روانی●
بر هم خوردن تعادل روانی،عدم توجه به اصول و مقررات جامعه، ضعف اراده،از بین رفتن احساس مسوولیت، ایجاد احساسات خصومت زا، بیقراری، عصیانگری، اضطراب دائم و احساس بی کفایتی و تنهایی، اختلال در خواب، بروز انواع بیماری ها و اختلالات روانی.
عوارض خانوادگی●
نابسامانی خانوادگی، محدود شدن روابط خانوادگی، عدم تربیت صحیح فرزندان، خشونت در خانواده، اُفت سطح فرهنگ اجتماعی و اقتصادی خانواده، گسترش طلاق و کاهش آمار ازدواج
عوارض اجتماعی●
مصرف کننده صرف شدن، عدم احساس مسوولیت نسبت به خانواده و جامعه، سطحی و تصنعی شدن روابط اجتماعی و دوری از پیوندهای مستحکم عاطفی، گسترش جرم و جنایت، نشر بیماری های واگیر و خطرناک مثل ایدز و هپاتیت، محروم شدن نسل آینده از تربیت صحیح و ایجاد مشاغل کاذب.
عوارض اقتصادی●
هزینه بالای استعمال موامخدر، هزینه درمان و نگهداری معتادان، کاهش راندمان کار، وقوع آتش سوزی های بزرگ، هزینه های مبارزه با ورود موادمخدر به داخل کشور، هزینه قضات و دادگاه ها در این خصوص، هزینه اجرای طرح های تحقیقاتی و تشکیل سمینارها.
و در پایان.
دانشجویان عزیز:
لطفاً فقط به خاطر سلامتی و آینده خودتان، در مواجهه با تعارف های دوستانه برای تشویق به استعمال دخانیات و مواد مخدر بی تعارف بگویید"نه".
گفتن کلمه"نه"شاید باعث شود برخی از دوستان خود را از دست بدهید، اما هرگز پشیمان نخواهید شد
فیس بوک، شبکه ای اجتماعی است که در مدت کوتاهی، میلیون ها نفر به سمت آن آمدند. فیسبوک در حال حاضر بزرگترین شبکه اجتماعی دنیا با بیش از ۲ میلیارد کاربر فعال است.
فیسبوک یک شبکه اجتماعی است که در آن کاربران می توانند ، عکس به اشتراک بگذارند، لینک اخبار یا مقالات قرار دهند، نظر ارسال کنند،به صورت زنده چت کنند و یا فیلمهای کوتاه مشاهده کنند. حتی میتوان از طریق فیس بوک غذا سفارش داد. محتوای خود را می توانید در دسترس عموم قرار دهید، یا فقط در بین یک گروه منتخب دوستان یا خانواده به اشتراک بگذارید یا تنها با یک فرد به اشتراک بگذارید. شبکه اجتماعی فیس بوک، با بیش از 2 میلیارد کاربر محبوب ترین شبکه اجتماعی در جهان است که سال تاسیس آن به 2004 برمیگردد. اما چه تاریخچه و رازهایی در این رسانه نهفته است؟ با ما همراه باشید.
فیس بوک، یک شرکت خدمات رسانه ای آنلاین و شبکه اجتماعی آمریکایی مستقر در منلو پارک کالیفرنیا است. این بنیاد توسط مارک زاکربرگ به همراه تعدادی از دانشجویان و هم اتاقی هایمارک زاکربرگ در دانشگاه هاروارد یعنی ادواردو ساورین، اندرو مک کلوم، داستین موسکوویتز و کریس هیوز تأسیس شد. این شرکت به همراه آمازون، اپل و گوگل،یکی از چهار شرکت بزرگ فناوری محسوب می شود و سال تاسیس آن به 2004 برمیگردد.
بنیانگذاران در ابتدا عضویت در این وب سایت را محدود به دانشجویان هاروارد و متعاقباً دانشجویان کلمبیا، استنفورد ویل کردند. در نهایت عضویت به دانشگاه های باقیمانده آیوی لیگ (گروهی متشکل از هشت دانشگاه معروف) یعنیMIT ومؤسسات آموزش عالی در منطقه بوستون و سپس دانشگاههای مختلف دیگر و در نهایت دانشجویان دبیرستانی گسترش یافت. از سال 2006 ، به هر کسی که ادعا می کند حداقل 13 سال دارد اجازهی ساخت حساب کاربری در فیسبوک داده میشود؛ هر چند که این کار ممکن است بسته به قوانین محلی متفاوت باشد. شرکت فیس بوک در فوریه 2012 ارائه اولیه عمومی (IPO) خود را برگزار کرد و ارزش این شرکت به 104 میلیارد دلار رسید که بیشترین رقم تا به امروز برای یک شرکت عمومی تازه فهرست شده است روش درآمد زایی فیسبوک بیشتر از طریق تبلیغاتی است که در صفحه و در اخبار سایت کاربران ظاهر می شود.
با استفاده از دستگاه هایی که قابلیت اتصال به اینترنت دارند مانند رایانه های شخصی، لپ تاپ و تلفن های هوشمند میتوان به فیسبوک دسترسی داشت. پس از ثبت نام، کاربران میتوانند برای خود یک پروفایل ایجاد کرده و اطلاعات مربوط به خود را در آن نشان دهند. آنها می توانند متن، عکس و مولتی مدیابا هر کسی که موفقت کرده اند که دوست” آن ها باشد به اشتراک بگذارند. تعداد اعضا فیسبوک طبق ادعای خودش بیش از 2.3 میلیارد کاربر فعال ماهانه از ماه دسامبر سال 2018 است اما با این حال، با یک مشکل بزرگ موجه است و آن هم حساب های جعلی است. در سه ماهه آخر سال 2018 و سه ماهه اول سال 2019، سه میلیارد حساب جعلی در فیسبوک وجود داشت که باعث شد بسیاری از منتقدین این سؤال را مطرح کنند که آیا فیس بوک میداند چه تعداد کاربر واقعی دارد؟
پوشش های رسانه ای فیسبوک درگیر جنجال های بسیاری بوده است. این موارد اغلب شامل حریم شخصی کاربران (مانند رسوائی کمبریج آنالیتیکا)، دستکاری ی (مانند انتخابات دولت آمریکا در سال 2016)، اثرات روانی مانند اعتیاد و عزت نفس پایین و محتوا هایی است که با اعتراض برخی از کاربران روبرو شده است که از جمله آن ها اخبار جعلی، توطئه، نظریه ها و نقض حق چاپ. فیسبوک همچنین اطلاعات نادرست را از صفحات خود حذف نمیکند که باعث جنجال های مداوم میشود. مفسران اظهار داشته اند که فیسبوک به انتشار اطلاعات دروغین و اخبار جعلی کمک میکند.
شرکت فیس بوک محصولات و خدمات دیگری نیز ارائه میدهد.فیسبوک توانسته اینستاگرام، واتس اپ، Oculus و GrokStyle را به دست آورد و به طور مستقل فیس بوک مسنجر، فیس بوک واچ و پورتال فیس بوک را توسعه بدهد.
باتشکر نویسنده و طراح: مهبد یعقوبی
شاید تا به حال تصور افراد بسیاری از اینترنت شبکههای اجتماعی نظیر فیسبوک، آمازون و اینستاگرام است. اما علاوه بر این وبسایتها، شبکهای بزرگ و پنهانی وجود دارد که احتمالا از وجود آن بیخبر هستید؛ این شبکه با نامهای دارک وب، دارک نت و دیپ وب شناسایی میشود. دلیل نامگذاری این شبکه به دلیل فعالیتهای پنهان و ناشناختهی آن است. در این شبکه تمامی اطلاعات به صورت آنلاین و با پسورهایی محافظت شدهاند. برای دسترسی به اطلاعات آن باید از چندین پِیوالها گذشته و از نرمافزارهای به خصوص استفاده کرد.
تا به حال با تخمینهایی که زده شده، به نظر میرسد دارک وب ۵۰۰ برابر بزرگتر از شبکهای است که روزانه کاربران به آن دسترسی دارند. این شبکه به طور کامل مخفی بوده و بر اساس تحقیقاتی که توسط نشریهی Nature به چاپ رسیده، گوگل قادر به ایند دارک وب و ردیابی آن نیست؛ در حقیقت تنها ۰.۰۳ درصد از تمامی اطلاعات آن در جستجوهایی که توسط گوگل انجام میشود نمایش داده میشود.
بیشتر اطلاعات دارک وب در پایگاه دادههایی نظیر LexisNexis ذخیره میشود. در این شبکه اطلاعات جامعی نهفته شده که افراد ناشناس آنها را مدیریت میکنند. هکرها، تروریستها و افراد سودجو غالبا این دسته از افراد را تشکیل میدهند.
تاجران مواد مخدر و حتی عادی در این شبکهی دیجیتالی به تبادل انواع مختلف مواد مخدر میپردازند. بیشتر کاربران چینی به واسطهی این شبکه در طول ۲۸ ماه از فروش مواد مخدر ۲۰۰ میلیون دلار درآمد داشتهاند.
در دارک نت تمامی ارزها از جمله پوند، یورو و ین در حال تبادل است و میتوان ارزهای تقلبی را از طریق این شبکه تهیه کرد.
نسخهی جعلی تمامی مدارک مهم از جمله پاسپورت، گواهینامهی رانندگی، مدارک شهروندی، کارت شناسایی، مدارک دانشگاهی، مدارک مهاجرتی و حتی کارت شناسایی دیپلماتیک از طریق دارک نت قابل تهیه است. به عنوان مثال تهیه کردن نسخهی جعلی گواهینامهی رانندگی ۲۰۰ دلار و نسخهی جعلی پاسپورتهای آمریکا و انگلستان بیش از چند صد دلار در برمیگیرد.
اسلحههایی مانند کلتها و مواد منفجرهی C4 در دارک نت قابل تهیه هستند. این مهمات از طریق جاسازی در آلات موسیقی، اسباب بازیها و وسایل الکترونیکی به دست مشتری میرسد. البته جاسازیها در بسته بندیهایی صورت میگیرد که توسط اشعهی ایکس قابل شناسایی نباشد.
در دارک نت برخی شرکتهای خصوصی و غیرقانونی در حال فعالیت هستند که معتقدند اگر کسانی که کینههای شخصی دارند میتوانند با استخدام قاتل، فرد مورد نظر خود را به قتل برسانند! البته این مورد دارای شروطی است؛ به عنوان مثال نمیتوان قاتلی را برای به قتل رساندن افراد برتر دنیای ت مانند رئیس جمهورها استخدام کرد.
در گوشه و کنار این شبکهی مخفی بازار سیاه پر جنب و جوشی دیده میشود که در آن اعضای بدن انسان و ارگان مختلف به فروش میروند. به عنوان مثال قیمت کلیه ۲۰۰ هزار دلار، قلب ۱۲۰ هزار دلار، کبد ۱۵۰ هزار دلار و یک جفت چشم ۱٫۵۰۰ دلار به فروش میرود.
اسکناسهای دیجیتالی مانند بیت کوین و دارک کوین از طریق این شبکه قابل تهیه هستند. کاربران در حالی که هویت خود را پنهان نگه داشتهاند میتوانند به تبادل اسکناسهای دیجیتال و خرید و فروش بپردازند.
برخی میزبانهای وب دنیا که در کشورهایی مانند روسیه و اوکراین قرار دارند بدون توجه به هویت اصلی کاربر، خدمات و سرویسهای میزبانی وب را برای مشتریان خود ارائه میدهند. این میزبانهای وب تمامی پرداختها و اسکناسهای دیجیتالی مانند بیت کوین را قبول کرده و در قبال آنها سرویسهای مورد انتظار کاربر را فراهم میآورند.
افرادی مانند هکرها دوست دارند تا فایلهای مخربشان در برابر سیستمهای امنیتی بلاک نشوند. هکرها معمولا از سیستمهای ابری به این منظور استفاده میکنند. تحقیقات اخیر نشان داده که ۱۶ درصد از فایلهای مخرب دنیا و حملات سایبری از شبکهی ابری آمازون سرچشمه گرفته است. از اینرو سیستمهای ابری نقش اساسی را در حملات سایبری دارد.
برخی افراد مجرم که دارای مهارتهای کافی نیستند میتوانند ابزارهای مورد نیاز خود را از دارک نت تهیه کرده و آسیب پذیریهای سیستم هدف را بهره برداری کرده، به سرقت اطلاعات و هویت کاربران بپردازند. یکی از هکرها در سال ۲۰۱۳ به واسطهی کیت ابزاری هک دارک نت توانست حملهی سایبری بزرگی را اجرا کند.
در دارک نت جرایم سایبری سازمان یافتهای وجود دارد که به واسطهی آن میتوان هکرهای خبرهای را استخدام کرد. برخی از این هکرها تا به حال توانستهاند در سیستمهای قبیل گوگل، ادوبی و Lockheed Martin نفوذ کنند.
افرادی که در این مرکز مشغول هستند دارای شغلهای مختلفی بوده و میتوانند کارهایی مانند ارائه منابع شغلی و آموزشی، آغاز انتقال سیم و رفع انسداد حساب های هک بازی را انجام دهند. تماس با این مراکز ۱۰ دلار ارزش دارد.
تور (T-O-R) یا The Onion Router سامانهای است که برای ناشناس ماندن کاربران در محیط اینترنت به کار میرود و از نرمافزار کارخواه و شبکهای از سرورها تشکیل شده و میتواند دادههایی از کاربران را مانند جایگاه و نشانی پروتکل اینترنت پنهان کند. بهره گیری از این سامانه ردگیری و شنود دادههای کاربر را به دست دیگران بسیار سخت میکند. شبکهی تور دارای مرورگری است که میتواند از آن به عنوان دستیابی به دارک نت استفاده کرد. این مرورگر در هنگام بارگذاری صفحات به منظور مخفی نگه داشتن درخواست کاربر، از ۶۰۰۰ سرور استفاده میکند. این قابلیت باعث میشود تا ردیابی کاربران و ردیابی درخواستهای آنها توسط نهادهای دولتی بسیار دشوار و تقریبا ناممکن شود. وبسایتهای مبتنی بر این شبکه برخلاف com. دارای پسوند onion. است که دسترسی به این دسته از وبسایتها تنها از طریق مرورگر تور امکانپذیر است.
در اواسط سال ۲۰۱۴ یک هکر اولین موتور جستجوی ناشناس و توزیع شدهی دارک وب با نام Grams را توسعه داد. Grams به کاربران این امکان را میدهد تا بتوانند مواد مخدر، اسلحهها و حسابهای کاربرای به سرقت رفته در وبسایتهای پنهان را جستجو کنند. علاوه بر این، Grams همانند گوگل دارای گزینهای به نام I’m Feeling Lucky به منظور جستجو است.
در دارک نت تمامی اقدامات مانند هکها، بازارهای سیاه، ویروسها و مواد مخدره به صورت ویکی طبقه بندی شده که برای هر قسمت نیز توضیحاتی ارائه شده است.
همانند دنیای واقعی، مجرمان در شبکههای آنلاین نیز به دنبال به دست آوردن تبهکارانهترین افراد هستند تا بتوانند به هدفهای خود دست یابند. در دارک نت چت رومهایی وجود دارد که افراد به واسطهی آن میتوانند کارهای غیر قانونی را انجام دهند.
دارک نت دارای دسته بندی مختلفی است که دسترسی اعضا را به محتوای آن سهولت میبخشد. دارک نت به دلیل طبقه بندی مطالب و مشابه ویکی پدیا بودن، بیشتر به عنوان ویکی شناخته میشود که تصویر زیر نیز بخشی از Hidden Wiki این شبکه است. متاسفانه نحوهی دسترسی به این شبکه و آموزش آن به دلایل امنیتی توضیح داده نمیشود، اما اگر تا به حال موفق به دسترسی به این شبکه شده باشید، در ابتدا با صفحهی زیر مواجه میشوید:
لینکهای معتبر دارک نت همواره در حال تغییر است و از آنجایی که این شبکه غیر قانونی است، منتشر کردن آدرس لینک آن نیز غیر قانونی تلقی میشود. به همین دلیل معمولا آدرس آن به طور عمومی انتشار داده نمیشود، حتی اگر کسی نیز دارای این لینک باشد، برای دسترسی به این شبکه باید تغییراتی را در نحوهی اتصال اعمال کند؛ این اطلاعات معمولا تنها از کسانی که به این شبکه دسترسی دارند اخذ میشود. همان طور که گفته شد در این شبکه کارهای خلاف قانون بسیاری صورت میگیرد. حتی هکرها پس از هک کردن وبسایت و پایگاه دادههای مهم، فایلهای آنها را در دارک نت قرار میدهند که از جملهی این فایلها میتوان به اسناد فاش شدهی ویکی لیکس، فایلهای فاش شدهی آیکلاد و دیگر وبسایتهای بزرگ اشاره کرد.
به نام خداوند بخشنده مهربان
موضوع : صفات ثانویه چنسی
نویسنده و طرّاح : سینا صادقی و مهبد یعقوبی
سازنده و طراّح : سینا صادقی و مهبد یعقوبی
_____________________________________________________________________________________________________________________________
صفات ثانویه در جانوران چیست؟
صفات اولیه و ثانویه عبارتند از: صفات جنسی موجود در گونههای خاصی از جانواران. این صفات ظاهر و رفتار جنسهای مذکر و مؤنث را در این گونهها از یکدیگر متمایز میکنند.
صفات اولیه و ثانویه عبارتند از: صفات جنسی موجود در گونههای خاصی از جانواران. این صفات ظاهر و رفتار جنسهای مذکر و مؤنث را در این گونهها از یکدیگر متمایز میکنند. صفات اولیه از همان ابتدای تولد حضور دارند. این صفات توسط تأثیراتی که کروموزمها بر روی هورمونها میگذارند، مشخص میشوند. فرآیند تأثیرات مزبور در رحم داران اتفاق میافتد، اما این فرآیند در گونههایی از تخم گذاران تحت تأثیر عوامل دیگری از قبیل: دمای تولید شده هنگام خوابیدن مادر روی تخم اتفاق میافتد.
از سوی دیگر، صفات جنسی ثانویه در دوران بلوغ ظاهر میشوند. این صفات در زاد و ولد جنسی کاربردی ندارند، اما برای جذب جفت جنسی یا توانایی نگهداری از نوزادان حائز اهمیت هستند.
جنس مذکر (نرها) در گونههای دارای دو شکل متفاوت معمولاً دارای ظاهر و رفتاری آراسته هستند (برای مثال، پرهای زینتی طاووسها یا رقصها و آوازهای ویژه تعداد فراوانی از گونههای مختلف پرندگان). آنها از این آرایش برای جذب جنس مؤنث (ماده ها) استفاده میکنند. نظریه "مؤنث انتخاب کننده" به این معنی است که آرایش بزرگتر، روشنتر و بهتر نرها امکان انتخاب شدنشان را برای زاد و ولد با جنس مؤنث افزایش میدهد. آنها به این طریق این پیام را میرسانند که نر دارای ژن بهتر را برمی گزینند. اما در فرضیه دیگری به نام فرضیه "پسران جذاب"، وجود چنین خاصیتی در میان جنس مؤنث با مسئله دیگری در ارتباط دانسته میشود. آنها میگویند احتمال انتقال صفات جذاب جفت مذکر و جاودانه شدن ژنها در پسران آنها تقویت خواهد میشود. از سوی دیگر، نظریه "ژنهای خوب" چنین استدلال میکند که آن صفات با قدرت و مقاومت در برابر بیماری در ارتباط است. به این معنی که آنها از این طریق احتمال زنده ماندن خود برای زاد و ولد را افزایش میدهند.
هورمونهایی که از طریق هیپوتالاموس ترشح میشوند آغاز کننده رشد و توسعه صفات جنسی ثانویه جنسهای کلاسیک مذکر و مؤنث هستند. این صفات ثانویه در فرآیند زاد و ولد کاربردی ندارند، اما در اغلب گونههای دارای دو شکل جنسی قابل مشاهده هستند. صفات جنسی ثانویه شامل یال شیر مذکر، پرهای زینتی و روشن بسیاری از پرندگان و ماهیهای مذکر میشود (این صفات در انسان نیز وجود دارند، مثلاً سینههای برجسته در ن و ریش صورت در مردان).
جفت گزینی جنس مؤنث
بسیاری ماندگاری آراستگی جنس مذکر در جمعیت جانوران را با "جفت گزینی جنس مؤنث" یا "رقابت میان نرها" مرتبط میدانند. نظریه مؤنث انتخاب کننده به این مفهوم است که جنس مؤنث برای افزایش پایداری فرزندان خود جفتهای دارای ژن خوب را انتخاب میکند. به این ترتیب آنها به انتخاب جفتهایی تمایل دارند که دارای آرایشی بزرگتر، روشنتر و بهتر هستند. البته افزایش پایداری میتواند با مکانیسمهای مختلفی محقق شود: فرضیه پسران جذاب و فرضیه ژن خوب.
در فرضیه پسران جذاب چنین استدلال میشود که جنس مؤنث به این خاطر جفت مذکر زرق و برق دار را انتخاب میکند که آراستگی موجود به پسران آنها نیز انتقال یابد. به این صورت، شانس زاد و ولد و جاودانگی ژنهای خود را در پسران خود افزایش میدهد. اما فرضیه ژنهای خوب از زاویه دیگری به این قضیه مینگرد. آنها میگویند، جنس مؤنث به این دلیل جفت درخشانتر را انتخاب میکند که آراستگی او نشانی از بیشینه بودن مقاومت در برابر بیماری یا فایدههای سازواری است. پس احتمال انتقال این خصوصیات به فرزندان بیشتر خواهد بود.
رقابت میان نرها
شماری از صفات جنسی ثانویه فایدههایی برای نرهای برجسته و مسلط به همراه دارند. از جمله این فایدهها میتوان به توانایی تسلط بر رقیبان خود در نزاعهای فیزیکی اشاره کرد. آنها از این طریق احتمال پیروزی در به دست آوردن حق جفت گیری با ماده خاصی را افزایش میدهند. بنابراین، مشارکت ژنتیکی خود را در تکثیر جمعیت گونه خویش بالا میبرند. عضو نر مسلط در مقایسه با شکست خوردهها قادر به جفت گیری با تعداد بیشتری از مادهها خواهد بود. او این حق را از طریق صفات برجستهتر خود از قبیل: عاجها و شاخها خود کسب کرده است. این صفات در درگیریهای میان نرها به عنوان یک اسلحه عمل میکنند.
پس توانایی جفت گیری با تعداد مادههای بیشتر موجب میشود تا ژنهای دارای خصوصیت جنگندگی بیشتر در میان جمعیت گونه حیوانی بیشتر تکثیر شود. به عبارت دیگر، این صفات به طور طبیعی انتخاب میشوند.
اما صفات جنسی اولیه کدامند؟
آن دسته از صفاتی که از همان ابتدای تولد حضور خود را نشان میدهند، صفات جنسی اولیه هستند. در میان داران جنس نوزاد به واسطه رخدادهای هورمونی در رحم تعیین میشود. این رخدادها در شرایط عادی با ترکیبی از کروموزومهای X. و Y. کنترل میشوند. اگر تخمی با اسپرم حاوی کروموزوم X. باردار شده باشد، باید غذههای جنسی درون تخم رشد کنند و نوزادان مذکر خواهند بود (البته استثناهای فراوانی در این مورد وجود دارند، اما به آنها نابهنجاری گفته میشود).
برخی گونههای خزندگان از قبیل: اغلب لاک پشتها و کروکودیلها برای تعیین نسبت جنسی (شمار مذکرها و مؤنث ها) فرزندان از تعیین جنس وابسته به دما استفاده میکنند. در این گونه ها، تخمی که مادر با دمای پایینی روی آن میخوابد موجب زایش یک جنس و تخمی که مادر با دمای بالاتری روی آن میخوابد، جنس دیگر را به دنیا میآورد.
تابهحال از خود پرسیدهاید مریخ چگونه و چه زمانی به وجود آمده است؟ در گزارشی سعی داشتهایم تا به بررسی مفصل ماهیت مریخ و ارائهی تمام نکات جالب توجه در مورد آن بپردازیم.
مریخ در هزارهی جدید ما را شگفتزده کرده است. تقریبا از زمانی که ستارهشناسان برای نخستین بار تلسکوپهایشان را روی این سیارهی درخشان در آسمان تاریک متمرکز ساختهاند، بشر همواره در حال تصور زندگی روی آن سیاره بوده است. بر خلاف همسایهی دیگر سیارهی ما، زهره که غالبا در هالهای از ابهام و سؤالات بیشمار قرار دارد، سیارهی سرخ همواره ما را به انجام کاوش و پیشبینیهایی درباره خود وسوسه کرده است. در سالهای دههی ۱۹۶۰ میلادی، ایالات متحده و شوروی سابق و بعدها کشورهای روسیه و ژاپن، فضاپیماهایی برای فرود روی مریخ یا برای قرار گرفتن در مدار این سیاره رهسپار آسمان کردهاند.
مأموریتهای موفقیتآمیز در مسیر دستیابی به مریخ و از جمله نخستین مأموریت موفقیتآمیز که در سال ۱۹۶۴ و توسط آمریکا انجام شد و به نام مأموریت مارینر ۴ شناخته میشود، دادههایی بسیار ارزشمند و همینطور سؤالات پرشمار جدیدی پیش روی دانشمندان قرار دادهاند. آن دادههای اولیه، در سالهای اخیر زمینهی توسعه و پرتاب فضاپیماهایی از قبیل فرودگر مریخ فونیکس، مریخپیمای کیوریاسیتی و همینطور مدارگرد مریخی ریسانس را فراهم کردهاند و این کاوشگرها با شتاب خیرهکنندهای به سیارهی سرخ رسیدهاند. به نظر میرسد عصر طلایی در کاوشهای مریخی آغاز شده است.
آموختههای ما در مورد سیارهی چهارم منظومهی شمسی در طی مأموریتهای ما در راستای قرارگیری در مدار و همچنین فرود روی آن و نمونهبرداری از محتویات روی آن بهطور خلاصه به این شرح است: مریخ سرد، غبارآلود و خشک است؛ اما به نظر میرسد که همیشه به آن صورت نبوده است. دادههای کافی برای اشاره به این نکته وجود دارد که آب بهصورت مایع در زمانهای گذشته روی این سیاره جریان داشته و به شکل دریاچهها، رودخانهها و اقیانوسهایی سطح مریخ را پوشانده بوده است. ردپاهایی از وجود متان نیز در اتمسفر مریخ آشکار شده است؛ ولی هنوز منشأ دقیق آن مشخص نیست. بیشتر متان موجود روی زمین توسط ارگانیزمهای زندهای همچون گاوها تولید شده است و وجود این گاز در اتمسفر مریخ میتواند نشانهای برای امکان وجود حیات روی این سیاره به شمار رود. در طرف دیگر باید در نظر داشته باشیم که گاز متان میتواند سرمنشأ غیر زیستی هم داشته باشند و برای نمونهای از این احتمال میتوانیم به آتشفشانهای مریخ اشاره کنیم.
ما اکنون از یک نکته مطمئن هستیم؛ اینکه انسانها حداقل تا چند سال آینده روی این سیاره پا نخواهند گذاشت و پیش از اینکه بشر پا به مریخ بگذارد، انواع گوناگونی از رباتهای مریخپیما با روشهای گوناگون به این سیاره ارسال خواهند شد و مأموریتهای مورد نظر را انجام خواهند داد. شاید بهترین کار برای انجام کاوش در مورد مریخ برای ما انسانهای عادی این باشد که در مورد آن مطالعه کنیم. این کاری است که با خواندن این مقاله در حال انجامش هستیم! مریخ چگونه تشکیل شده است؟ آبوهوای مریخ واقعا به چه شکل است؟ و مهمتر از آن این پرسش که آیا واقعا زمانی روی مریخ حیات وجود داشته است؟ در ادامهی گزارش به جواب همهی این سؤالها خواهیم رسید.
تاریخ مریخ
همانطور که از تصویر فوق برمیآید، سیارهی سرخ حتی با بهترین تلسکوپهای نزدیک زمین نیز دارای شاخصههای قابل تمییز بسیار اندکی است. نقاط تاریک و روشنی روی آن دیده میشود و همچنین میتوانیم کلاهکهای یخی قطبی را در آن ببینیم. اما مطمئنا هیچکدام از این شاخصهها بهقدری شفاف نیست که با مشاهدات بهدستآمده از یک مدارگرد پیرامون مریخ برابری کند. از اینرو ما میتوانیم به ستارهشناسان گذشته به خاطر برخی حدسهای نادرست یا آب و تاب دادن بیمورد به مشاهدات خود در آن زمان حق بدهیم. در واقع مطالعه و جستجو به دنبال مریخ برای دانشمندان سالهای دور با آنچه ما امروز میبینیم خیلی متفاوت بوده است.
در سال ۱۸۷۷، جیووانی شیاپارلی ستارهشناس ایتالیایی خود را بهعنوان اولین فردی در تاریخ مطرح کرد که توانسته است نقشهای از مریخ بکشد. طرح اولیهی او شامل مجموعهای از کانالها بود که او آنها را Canali مینامید. در سال ۱۹۱۰، ستارهشناس آمریکایی به نام پرسیوال لووِل مشاهداتی در مورد مریخ انجام داد و کتابی دربارهی این سیاره نوشت. لوول در کتاب خود به تشریح مریخ پرداخته و از آن بهعنوان یک سیارهی در حال مرگ یاد کرده بود که تمدنهایی روی آن در روزگاران گذشته شبکهی گستردهای از کانالها را برای توزیع آب از نواحی قطبی سیاره به نوارهای قابل کشت گیاهی در سواحل این کانالها حفر کردهاند.
با اینکه کتاب لوول در آن زمان توانست تصورات عامه را بهنوعی تحت تأثیر قرار دهد؛ اما جامعهی علمی در آن زمان بهطور مختصر و مفید آن را نادیده گرفت، زیرا مشاهدات وی مورد تأیید قرار نگرفته بود. با این وجود، نوشتههای لوول در مورد مریخ باعث تشویق و تهییج نسلهای بعدی نویسندههای داستانهای علمی-تخیلی شد. ادگار رایس بوروز که به خاطر داستان تارزان معروف است، چندین کتاب در مورد تمدنهای مریخی نوشت که از میان آنها میتوانیم به نامهایی چون پرنسس مریخ، خدایان مریخ و خدایگان جنگ مریخ اشاره کنیم. اچ. جی. و نیز کتاب معروف جنگ دنیاها را دربارهی مهاجمانی از مریخ به رشتهی تحریر درآورد.
هالیوود هم در آن مقطع زمانی بیکار ننشست. آنها تخیلات عموم مردم را با ساخت چندین فیلم مرتبط با مریخ از قبیل سیارهی سرخ خشمگین، مهاجمانی از مریخ و فیلمهای مؤخرتر مأموریت به مریخ و مارشن، کاملا با سیارهی سرخ گره زدهاند.
با این حال در سالهای دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ میلادی، مأموریتهای مارینر، مارس و وایکینگ برای کاوش مریخ آغاز شدند و تصاویری به زمین مخابره کردند که کاملا با آنچه لوول و جانشینان وی در دنیای داستاننویسی در کتابهای خود توصیف کرده بودند، مغایرت داشتند. این تصاویر در طی پروازهای پیرامون مریخ و همچنین فرودهای کاوشگر وایکینگ گرفته شده بودند و نشان میدادند که مریخ یک دنیای خشک، برهوت و عاری از حیات و همچنین به خاطر توفانهای شنی که در آن روی میدهد و روی بخش اعظمی از سیاره تأثیر میگذارد، دارای آبوهوایی بسیار متغیر است. بنابراین با داشتن هزاران تصویر مختلف بهعنوان شواهد مستدل ثابت شد که مریخ یک بیابان بیآب و آکنده از سنگها و گردالهها است و هیچ خبری از موجودات مریخی یا گیاهان روی این سیاره وجود ندارد.
در عصر حاضر ما توانستهایم بهطور گستردهای نقشهی این سیاره را با پیمایندههای Mars Global Surveyor تهیه کنیم و همچنین کاوشگرهایی به سطح آن فرستادهایم تا از نمونههای گوناگون خاک آن انتخاب کنند و از طرفی مدارگردهایی برای مشاهدهی بهتر این سیاره از فضای نزدیکش راهی مریخ کردهایم. این در حالی است که همواره مأموریتهای جدیدی نیز در دست طرحریزی هستند. ناسا و آژانس فضایی اروپا با هم در زمینهی ادامهی کاوشهای رباتیک و در صورت امکان، کاوشهای مبتنی بر حضور انسان در این سیاره توافق کردهاند.
سرچشمه پیدایش مریخ تا به اینجا مأموریتهای مریخ دانشمندان را قادر ساختهاند که تئوریهای در مورد طریقهی شکلگیری سیارهی سرخ وضع کنند و این داستانها میتوانند دستمایهی ساخت یک فیلم واقعا خوب شوند! در ادامهی مقاله پی خواهیم برد که برخوردهای رخداده در منظومهی خورشیدی به چه طریقی باعث تشکیل همسایهی کناری زمین شده است.
شوربختانه تابهحال هیچ زمینشناسی روی مریخ پا نگذاشته است. از اینرو بهترین اطلاعاتی که ما در مورد شکلگیری این سیاره در حدود ۴.۶ میلیارد سال پیش داریم، همگی از مدارگردها و فرودگرها و همچنین شهابسنگهای فرودآمده از سوی مریخ روی زمین و مقایسههای انجامگرفته میان این سیاره با سایر همتایان خود (عطارد، زهره، زمین و قمر زمین یعنی کرهی ماه) به دست آمدهاند.
مریخ در اثر همشفردگی اشیاء و اجرام کوچک منظومهی خورشیدی تشکیل شده و این روند حدود ۲ تا ۴ میلیون سال به طول انجامیده است. مریخ در ادامه رشد یافته و باعث توسعهی یک میدان گرانشی بزرگتر شده است و همین امر باعث جذب اشیاء بیشتر به این مجموعه شده است. این اشیاء فضایی میتوانستهاند روی مریخ سقوط کنند و با برخورد به آن، باعث تولید گرما شوند. برخی از مدلها هم پیشنهاد میکنند که چنین گرمایی نمیتوانسته برای به وجود آوردن چنان مریخ داغی در آن دوران کافی بوده باشد؛ بنابراین بهجای آن فرض، گفته میشود از آنجایی که سیاره بهسرعت تشکیل شده است، این امکان وجود داشته که مقدار کافی از نوکلید آلومینیم ۲۶ را بلعیده باشد.
فاصلهی متوسط مریخ از خورشید ۲۲۸ میلیون کیلومتر است.
آلومینیم ۲۶ مادهای با نیمهعمر ۷۱۷ هزار سال است و در آن زمان در اثر واپاشی رادیواکتیو به حالت مذاب درآمده است. مواد مذاب رفتهرفته خود را در سه لایهی هسته، گوشته و پوسته (همانند کرهی زمین) شکل دادهاند. گازهای منتشرشده در اثر فرایند سرد شدن تدریجی سیاره، باعث شکل گرفتن یک اتمسفر اولیه روی این سیاره شده است.
اما مریخ نتوانسته است بهمانند یک سیارهی تازه شکلگرفته در آن دوران پرالتهاب منظومهی شمسی، مهلت استراحت و رسیدن به ثبات پیدا کند. این سیاره دستخوش بمبارانهای شهابسنگی در بخشهای داخلیتر منظومهی شمسی قرار گرفته است. این بمبارانها باعث ایجاد گودالها و فرورفتگیهایی در سراسر سیارهی سرخ شده است؛ یکی از این گودالها همان گودال ۲۳۰۰ کیلومتری عریضی است که به نام هلاس پلانیتیا نامگذاری شده و در نیمکرهی جنوبی این سیاره جای گرفته است. برخی از زمینشناسان بر این باورند که یک برخورد عظیم در آنجا روی داده و باعث نازکتر شدن پوستهی نیمکرهی شمالی شده است. باید توجه داشته باشیم که چنین برخوردهایی بهطور همزمان در سیارهی خودمان و همینطور روی کرهی ماه نیز رخ میداده است. وجه تمایز در این است که گودالهای ایجادشده روی زمین در اثر بادها و جریانهای آب از میان رفتهاند. اما آثار آن برخوردها در دورهی فعلی نیز روی ماه کاملا مشهود است.
حال مریخ را بهصورت یک تخم مرغ نرم و آبپز تصور کنید. با سردتر شدن پوسته، بخش داخلی آن کماکان داغ میماند. اگر پوسته در برخی از نقاط ضعیف باشد، تخم مرغ میشکند و زردهی آن به بیرون سرازیر خواهد شد. همین اتفاق در مریخ و در مورد ناحیهای موسوم به تارسیس روی داده است. این ناحیه در واقع یک بخش قاره مانند در نیمکرهی جنوبی است. گوشتهی داغ در آنجا بیرون زده و باعث برآمده شدن پوسته و در ادامه، ترک برداشتن سطوح نگهدارندهی مواد مذاب آتشفشانی شده و باعث شکل گرفتن شبکهای از درهها به نام والس مارینریس شده است. در برخی نقاط دیگر، گوشته باعث برآمده شدن پوسته و مرتفعتر شدن برخی نواحی و ایجاد آتشفشانهای بسیاری از قبیل اولیمپوس مانز شده است.
در طی این دوره، فورانهای آتشفشانی گستردهای رخ داده است. گدازهها از آتشفشانها جریان یافته و فرورفتگیها را پر کردهاند. این فورانهای منجر به آزاد شدن گازهایی شدهاند که باعث ایجاد یک اتمسفر ضخیم در مریخ شده است؛ اتمسفری که توانایی پشتیبانی از حضور آب بهصورت مایع را روی خود داشته است. بنابراین امکانش وجود دارد که پس آن رویدادهایی از باران، سیل و فرسایش شکل گرفته باشند. فرسایش نیز باعث ایجاد سنگهای رسوبی واقع در فرورفتگیها و دشتهای مریخ و منجر به شکلگیری کانالهایی در میان صخرهها شده است. احتمالا در طی تاریخ مریخ بیش از یک بار در دورههای فورانهای آتشفشانی وجود داشته است؛ اما به هر سوی این آتشفشانها کمکم از فعالیت و فوران بازایستادهاند.
برآمدگیهایی که سبب بالاآمدگیهای پوستهی مریخ شده بودند و همچنین فعالیتهای آتشفشانی باعث آزاد شدن مقادیر عظیمی از حرارت از داخل مریخ شده است. از آنجایی که کرهی مریخ به اندازهی زمین بزرگ نیست، سریعتر سرد شده و در نتیجه دمای سطح آن نیز افت کرده است. با سرد شدن سطح سیاره، آب و دیاکسید کربن موجود در اتمسفر آن نیز شروع به یخ بستن و سقوط روی سطح این سیاره در مقادیری بسیار عظیم کردهاند. چنین فرایند انجمادی موجب حذف و خروج مقادیری بسیار زیادی از گازها از اتمسفر سیاره و در نتیجه نازکتر شدن آن شده است. در کنار این، تمامی آب موجود در سطح سیاره منجمد و باعث ایجاد یخبندانهای دائمی روی مریخ شدهاند. فورانهای گاهوار آتشفشانی نیز میتوانستهاند گرمای بیشتری آزاد کنند که منجر به ذوب شدن یخها و شاید هم ایجاد سیلابهایی روی مریخ شود. همین سیلها باعث فرسایش کانالها و حمل بیشتر مواد آنها به سمت دشتهای پیرامون بوده است.
جرم مریخ به مقدار ۶.۴۲ در ۱۰ به توان ۲۳ کیلوگرم و در واقع به میزان ۰.۱۱ برابر جرم زمین است
در مورد بقیهی اتمسفر مریخ هم میتوان چنین احتمال داد که تحت تأثیر بادهای خورشیدی از هم فروپاشیده است. میدان مغناطیسی، زمین ما را از چنین تأثیرات سهمگینی مصون نگه میدارد؛ اما میدان مغناطیسی مشابهی که برای مریخ هم تشکیل شده بوده، در زمانی حدود ۴ میلیارد سال پیش از کار افتاده است و علت آن احتمالا دنبالهای از برخوردهای سیارکهای ثقیل بوده که موجب از میان رفتن اختلاف (گرادیان) دمایی شده که باعث توانبخشی به پویایی الکترودینامیکی سیاره میشود.
با اینکه تئوری تشریح شده در اینجا را بهعنوان آخرین و بهترین تئوری در مورد تشکیل مریخ پذیرفتهاند؛ اما دادههای بیشتری برای پشتیبانی کامل و علمی از برخی بخشهای آن نیاز است.
سازنده گان : سینا صادقی،محمّد مهبد یعقوبی
آنفولانزا چیست؟ علائم، درمان و تاثیر واکسن در پیشگیری از این بیماری
بهتازگی خبر شیوع گستردهی آنفلوآنزا و مرگومیر ناشی از آن در کشور پیچیده است. اگر میخواهید در مورد این بیماری بیشتر بدانید، با زومیت همراه شوید.
باز هم فصل آنفلوآنزا از راه رسیده و امسال بهنظر میرسد که ویروس این بیماری با شدت بیشتری در کشور ما در حال فعالیت است. براساس گزارشهای مختلف تعدادی از هموطنان ما از استانهای مختلف بر اثر این بیماری جان خود را از دست دادهاند. آنفلوآنزا در سرتاسر جهان با نرخ حملهی جهانی ۵ تا ۱۰ درصد در افراد بزرگسال و ۲۰ تا ۳۰ درصد در کودکان رخ میدهد. در مناطق معتدل، آنفلوآنزا یک بیماری فصلی است که بهطور معمول در جریان ماههای زمستان رخ میدهد. در مناطق گرمسیری الگوی فصلی مشخصی وجود ندارد و جریان آنفلوآنزا در تمام طول سال دیده میشود و معمولا در جریان فصل بارندگی چندین اوج دارد. مرگ عمدتا در افرادی که در گروههای درمعرض خطر قرار دارند، یعنی افراد کم سنوسال، افراد سالخورده و کسانی که دچار مشکلات سلامتی دیگری هستند، دیده میشود. آنفلوانزا هرساله در سرتاسر جهان شیوع پیدا میکند و منجر به حدود ۳ تا ۵ میلیون مورد بیماری شدید و حدود ۲۹۰ هزار تا ۶۵۰ هزار مرگ میشود.
کودکان، افراد سالخورده، ن باردار، افرادی که مبتلا به بیماریهای مزمن هستند و کارکنان بخش مراقبتهای بهداشتی، دربرابر ابتلا به آنفولانزا یا درگیری با مشکلات مرتبطی نظیر ذاتالریه، برونشیت و عفونتهای سینوس و گوش آسیبپذیر هستند. در این میان، مخصوصا کودکان کمتر از دو سال از آسیبپذیری زیادی برخوردار هستند.
کودکان دارای سن کمتر از ۶ ماه نمیتوانند واکسن آنفلوآنزا را دریافت کنند بنابراین برای حفاظت از آنها دربرابر این ویروس بهترین راه این است افرادی که در تماس با آنها قرار میگیرند، واکسینه شوند.
افراد بزرگسال ۶۵ ساله و بالاتر، بهعلت ضعف سیستم ایمنی نسبتبه افراد جوانتر سالم در معرض خطر بیشتری قرار دارند. بهطور معمول، بیشتر مرگومیرهای ناشی از انفلوآنزا و بیش از نیمی از بستریهای مرتبط با این بیماری مربوط به افراد سالخورده است.
احتمال ابتلا به آنفلوآنزای شدید در ن باردار و نیز نی که طی دو هفتهی قبل از ابتلا به بیماری زایمان کردهاند، نسبتبه ن غیرباردار بیشتر است. احتمال بروز عوارض ناشی از این بیماری در افرادی که دچار مشکل سلامتی مزمن مانند موارد زیر هستند، بیشتر است:
آسم
دیابت
بیماری قلبی
چاقی
شایعترین نوع آنفلوآنزای امسال نوع H1N1 و H3N2 است. آنفلوآنزای نوع H1N1 شامل حدود ۹۰ درصد از موارد تشخیص داده شده میشود که شدیدترین فرم بیماری است.
ازنظر فنی، اصطلاح آنفلوآنزای خوکی به آنفلوآنزایی اشاره میکند که در خوکها رخ میدهد. گاهی خوکها ویروس آنفلوآنزا را به انسانها و عمدتا به پرورشدهندگان خوک و دامپزشکان منتقل میکنند. گاهی نیز فردی که به عفونت آنفلوآنزای خوکی مبتلا است، آن را به دیگران انتقال میدهد. در بهار سال ۲۰۰۹، دانشمندان سویهی خاصی از ویروس آنفلوآنزا را پیدا کردند. این ویروس که H1N1 نامیده شد، ترکیبی از ویروسهای خوکها، پرندگان و انسانها بود. در جریان فصل آنفلوآنزای سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۰، H1N1 موجب بروز عفونت تنفسی در انسانها شد و با عنوان آنفلوآنزای خوکی معروف شد. بهعلت اینکه تعداد بسیار زیادی از مردم در سرتاسر جهان در آن سال به این عفونت مبتلا شدند، سازمان جهانی بهداشت اعلام کرد که آنفلوانزای ناشی از ویروس H1N1 یک همهگیری جهانی است. از آن زمان، دانشمندان شیوهی نامگذاری ویروسها را تغییر دادند. ویروس H1N1 اکنون با نام H1N1v شناخته میشود. حرف v مخفف واژهی واریانت» است و نشان میدهد که این ویروس بهطور معمول در جمعیتهای حیوانی در گردش است اما در انسانها نیز مشاهده شده است. از سال ۲۰۱۱، سویهی دیگری از این ویروس یعنی H3N2v در جمعیتهای انسانی در گردش بود و موجب آنفلوآنزا شد.
ویروسهای آنفلوآنزا به خانوادهی ارتومیکسوویریده (Orthomyxoviridae) تعلق دارند. ویروس آنفلوآنزا براساس پروتئینهای مرکزی خود به انواع A، B و C تقسیم میشود. فقط انواع A و B موجب بروز بیماری در انسان میشوند. زیرگروههای مختلف ویروسهای آنفلوآنزای نوع A براساس گلیکوپروتئینهای موجود روی پوشش خود شناسایی میشوند. این گلیکوپروتئینها دارای فعالیت هماگلوتینین (HA) یا نورآمینیداز (NA) هستند (N و H که در نامگذاری ویروس استفاده میشود، مخفف واژههای نورآمینیداز و هماگلوتینین است). درمجموع ۱۶ زیرمجموعه از هماگلوتینین و ۹ زیرمجموعه از نورآمینیداز وجود دارد که میتوانند ترکیبهای مختلفی را تشکیل دهند. میزان زیاد جهش و نوترکیبی ژنتیکی مکرر این ویروسها باعث ایجاد تنوع زیادی در آنتیژنهای HA و NA میشود. جهشهای کوچک نقطهای که موجب بروز تغییرات کوچک (رانش آنتیژنی) میشوند، بهطور مکرر اتفاق میافتند. رانشهای آنتیژنی ویروس را قادر میسازد که از فرایند تشخیص سیستم ایمنی فرار کند و این امر منجر به شیوع مکرر آنفلوآنزا در طول سال میشود. تغییرات عمده در آنتیژن HA (شیفت آنتیژنی)، در اثر نوترکیبی مواد ژنتیکی زیرگروههای مختلف A با هم اتفاق میافتد. شیفتهای آنتیژنی که منجر به ایجاد سویههای پاندمیک جدیدی میشوند (سویههایی که منجر به همهگیری جهانی بیماری میشوند)، اتفاقات نادری هستند که ازطریق نوترکیبی بین زیرگروههای انسانی و حیوانی رخ میدهند، برای مثال ویروس آنفلوآنزای H1N1، نوترکیبی جدیدی بود که پیش از آن هرگز در جمعیتهای انسانی دیده نشده بود. این ویروس با ویروسهای آنفلوآنزای فصلی انسانی کنونی یا پیشین ارتباط ژنتیکی نزدیکی ندارد.
آنفلوآنزای پرندگان به بیماری اشاره دارد که ناشی از عفونت با ویروس نوع A آنفلوآنزا یعنی آنفلوآنزای پرندگان است. این ویروس بهطور طبیعی در پرندگان آبی وحشی وجود دارد و میتواند طیور اهلی و دیگر پرندگان و گونههای جانوری را درگیر کند. ویروسهای آنفلوآنزای پرندگان معمولا موجب عفونت انسان نمیشوند. بهگفتهی رئیس بخش مدیریت بیماریهای عفونی وزارت بهداشت، تاکنون هیچ موردی از عفونت انسان با ویروس آنفلوآنزای طیور در کشور گزارش نشده است.
آنفلوآنزا عفونت تنفسی حاد با شدتهای مختلف است که از عفونتی بدون علامت تا یک بیماری کشنده متغیر است. علائم معمول آنفلوآنزا شامل شروع ناگهانی تب، لرز، گلودرد، سرفه خشک است که اغلب با سردرد، زکام، درد عضله و خستگی مفرط همراه است. علائم کمتر شایع آن استفراغ و اسهال است. احتمال بروز اسهال و استفراغ در کودکانی که دچار آنفلوآنزا میشوند، بیشتر است. تمام افرادی که به آنفلوآنزا مبتلا میشوند، تب را تجربه نمیکنند. عوارض آنفلوآنزا ذاتالریه، عفونت گوش میانی و تشدید بیماریهای مزمن است. این بیماری در افراد سالخورده، نوزادان و کودکان کم سن و سال و در افراد دارای سیستم ایمنی ضعیف به شکل شدیدتری دیده میشود. مرگ ناشی از آنفولانزای فصلی عمدتا در افراد مسن و افراد مبتلا به بیماریهای مزمن اتفاق میافتد.
آنفلوآنزای H1N1 مانند آنفلوآنزای فصلی است اما دارای ویژگی فعالیت بالاتر در جریان فصل تابستان نیمکرهی شمالی، نرخ مرگومیر بالاتر در میان افراد بزرگسال سالم جوان و شیوع بالاتر ذاتالریه ویروسی است.
انتقال تنفسی عمدتا بهوسیلهی قطراتی که در اثر سرفه و عطسه در فضا پخش میشوند، صورت میگیرد انتقال ویروس ازطریق هوا در فواصل کوتاه ممکن است اتفاق بیفتد خصوصا در فضاهای محصور و شلوغ. آلودگی دست و تزریق مستقیم ویروس منشا احتمالی دیگری برای انتقال این ویروس است.
اگر فکر میکنید دچار آنفلوآنزا شدهاید:
در خانه بمانید، استراحت کنید و از تماس با دیگران بپرهیزید، مگر اینکه نیاز به مراقبتهای پزشکی داشته باشید.
برای پیشگیری از انتشار آنفلوآنزا، تا حداقل ۲۴ ساعت پس از فروکش کردن تب، از تماس با دیگران خودداری کنید.
درمورد علائم هشداردهنده و جدیتر مرتبط با عوارض ناشی از آنفلوآنزا دقت کنید. این علائم در کودکان شامل موارد زیر میشوند:
تنفس سریع یا مشکل
کبود شدن رنگ پوست
کجخلقی شدید
تب همراهبا بثورات پوستی
عدم تعامل
عدم نوشیدن مایعات
علائمی که بهبود پیدا کرده اما سپس با تب و سرفهی شدیدتر عود میکنند
علائم خطرناک در بزرگسالان شامل موارد زیر میشوند:
دشواری تنفس
درد یا فشار در ناحیهی قفسهی سینه یا شکم
سرگیجه یا گیجی
استفراغ شدید یا مداوم
علائمی که بهبود پیدا کرده اما سپس با تب و سرفهی شدیدتر عود میکنند
داروهای ضدویروسی موجب کاهش علائم آنفلوآنزا شده و طول مدت بیماری را کاهش میدهند. این داروها، داروهای تجویزی هستند که به شکلهای مختلفی مانند قرصها، مایعات، پودر استنشاقی و محلول وریدی ارائه میشوند و پزشک گزینهی مناسب را برای بیمار تجویز میکند. این داروها ممکن است عوارض جانبی نیز داشته باشند.
یک موضوع مهم این است که باید مصرف داروها را زود آغاز کرد زیرا مطالعات نشان میدهند که آنها بهترین عملکرد را طی دو روز نخست بیماری دارند.
بهخاطر داشته باشید که آنتیبیوتیکها در درمان آنفلوآنزا مؤثر نیستند، پس از مصرف خودسرانهی این داروها برای درمان آنفلوآنزا پرهیز کنید.
علاوهبر واکسیناسیون، اقدامات پیشگیرانهی روزمره مهم هستند. از افرادی که بیمار شدهاند دوری کنید و نکات بهداشتی مانند شستن مکرر دستها را رعایت کنید. بهترین زمان دریافت واکسن آنفلوآنزا قبل از شروع انتشار بیماری در جامعه است، زیرا پس از واکسیناسیون حدود دو هفته طول میکشد تا آنتیبادیها در بدن ایجاد شده و محافظت در برابر آنفلوآنزا حاصل شود. در فصل آنفلوآنزا تاجایی که ممکن باشد از فضاهای محصور و شلوغ و از تماس نزدیک با افرادی که دچار عفونتهای حاد تنفسی شدهاند، اجتناب کنید.
سویههای زیادی از دو نوع ویروس آنفلوآنزا وجود دارند (A و B) که انسانها را آلوده میکنند. بهمنظور اینکه واکسنهای آنفلوآنزا برای فصل آنفلوآنزا آماده شوند، کارشناسان باید ماهها قبل از آغاز فصل شیوع درمورد آن تصمیم بگیرند. از آنجایی که سویههای این ویروس بهسرعت تغییر میکنند، واکسن با سویهی ویروس آنفلوآنزا تطابق کامل ندارد. اسکات اپرسون از مرکز مدیریت و پیشگیری بیماری (CDC) میگوید که واکسن امسال تطابق خوبی دارد و دربرابر سویههای H1N1 و H3N2 که در حال گردش هستند، محافظت فراهم میکند.
حتی زمانیکه یک واکسن مطابقت خوبی داشته باشد، نحوهی تولید آن ممکن است عملکردش را محدود کند. بیشتر واکسنها با استفاده از تخممرغ بهعنوان محیط کشت تولید میشوند که ممکن است موجب تغییر ویروس شود و بر عملکرد واکسن تأثیرگذار باشد.
در جریان فصل شیوع آنفلوآنزا، کارشناسان نمونههای ویروس را که در گردش هستند، مورد مطالعه قرار میدهند تا دریابند که واکسن تا چه حد در برابر آن ویروسها محافظت میکند. آنها از این اطلاعات برای تصمیمگیری درمورد ساخت واکسن بعدی استفاده میکنند. امسال بیشتر واکسنها در برابر دو سویهی A (H1N1 و H3N2) و دو سویهی B محافظت میکنند. دوزهای معمول واکسنهای آنفلوآنزای امسال چهارگانه هستند، یعنی در برابر چهار سویه محافظت میکنند (واکسنهای سهگانه نیز در دسترس هستند). مرکز مدیریت و پیشگیری بیماری میگوید همچون دیگر واکسنها، واکسنی که برای آنفلوآنزا ساخته میشود، کامل نیست ولی در جمعیت عمومی، خطر بیماری را از ۳۰ درصد به ۶۰ درصد کاهش میدهد.
احتمالا دو موضوع را درمورد واکسن آنفلوآنزا شنیدهاید: نخست اینکه باید هر سال آن را دریافت کنید و دوم اینکه حتی اگر واکسن آنفلوآنزا را دریافت کرده باشید، این واکسن ممکن است کاملا از شما در برابر آنفلوآنزا محافظت نکند. هر دو موضوع درست هستند. علت آن است که اگرچه اثبات شده است که واکسن از شما دربرابر آنفلوآنزا محافظت میکند، واکسن آنفلوآنزا با اطمینان ۱۰۰ درصد ساخته نمیشود. این واکسنها قبل از آغاز فصل شیوع آنفلوآنزا ساخته میشوند. با این حال، دانشمندان پس از سالها تجربه در زمینهی ساختن واکسن آنفلوآنزا ایدههای خوبی دارند که چه چیزی مؤثر بوده و چه چیزی مؤثر نیست. ایوان مالدونادو متخصص بیماریهای عفونی در مرکز مراقبتهای بهداشتی دانشگاه استنفورد میگوید:
ما از دادههای مربوط به فصل آنفلوآنزای سال گذشتهی نیمکرهی شمالی استفاده میکنیم و درمورد اینکه کدام سویهها باید در واکسن سال بعد گنجانده شوند، تقریبا در همان زمان تصمیمگیری میشود.
در فرایند تصمیمگیری از چندین مدل پیشبینی و تخمین استفاده میشود اما همیشه این امکان وجود دارد که یک ویروس سرکش ظاهر شده و کارایی واکسن در آن فصل کاهش پیدا کند. برای مثال، سال گذشته یکی از سویهها دچار جهشهای عمدهای شد و موجب بیاثر شدن واکسن دربرابر آن سویهی خاص شد. راهی برای پیشبینی این اتفاق وجود ندارد. البته این بدان معنا نیست که واکسن بیهوده است. این واکسن میتواند در اغلب موارد دربرابر بیماری محافظت کند.
دکتر مالدونادو میگوید هنوز خیلی زود است که بگوییم میزان اثربخشی واکسن امسال تا چه حدی است. اگرچه بهطور کلی، میزان کارایی واکسن میتواند از ۱۰ تا ۶۰-۷۰ درصد متغیر باشد و میزان اثربخشی متوسط ۴۰ تا ۶۰ درصد است. اما حتی کارایی ۴۰ تا ۶۰ درصد هم میتواند بین افراد مختلف متغیر باشد یعنی وضعیت سلامتی شما روی میزان اثربخشی واکسن اثر دارد. برای مثال افرادی که دارای سیستم ایمنی ضعیف هستند را درنظر بگیرید (مثل کسانی که تحت شیمیدرمانی یا اشعه قرار داشته یا داروهایی مصرف کرده با مشکلات پزشکی دارند که موجب تضعیف پاسخ سیستم ایمنی آنها میشود). آن افراد درحالیکه باید واکسن را دریافت کنند ولی میزان محافظت واکسن از آنها مانند محافظت از یک فرد سالم نیست. این موضوع درواقع یکی از علل اصلی دریافت واکسن است. شما به افراد دیگر جامعه که ایمنی پایینتری دارند، کمک میکنید.
مسئلهی دیگری که وما اثربخشی واکسن را تعیین نمیکند اما میتواند در ابتلا به آنفلوآنزا تأثیر داشته باشد، زمان واکسیناسیون است. بهطور کلی حدود دو تا چهار هفته طول میکشد تا اثربخشی واکسن آنفلوانزا در بدن پدیدار شود پس اگر طی این زمان در معرض ویروس قرار گرفتید، ممکن است به بیماری دچار شوید. همچنین اگر واکسن آنفلوآنزا را بسیار زودتر از آغاز فصل شیوع دریافت کرده باشید، ممکن است این واکسن در تمام فصل از شما محافظت نکند.
البته حتی اگر شما واکسن آنفلوآنزا را دریافت کرده باشید، باید از خود دربرابر آنفلوانزا محافظت کنید (بهخاطر داشته باشید که واکسن ۱۰۰ درصد مؤثر نیست). به مقدار کافی بخوابید، سیگار نکشید (عوارض بیماری در افراد سیگاری شدیدتر است) و دستهای خود را بهصورت مکرر بشویید. اگر هم به آنفلوآنزا مبتلا شدید، در منزل بمانید و با رعایت بهداشت به سلامت عمومی جامعهی حود کمک کنید.
اخیرا مؤسسهی ملی بهداشت آمریکا ۸ میلیون دلار اعتبار اولیه را در اختیار دانشگاه جورجیا قرار داده است تا واکسنی را توسعه دهد که بتواند چندین سویهای از ویروس آنفلوآنزا را در یک دوز واحد پوشش دهد. این دانشگاه دراینزمینه درحال همکاری با ۱۴ دانشگاه دیگر است.
واکسیناسیون سالیانه بهترین راه برای پیشگیری از آنفلوآنزا است. این واکسن هرساله برای محافظت دربرابر سویههایی از این ویروس که با احتمال بیشتری در آن فصل در گردش خواهند بود، بهروزرسانی میشود. حتی در مواردی که واکسن کاملا از عفونت پیشگیری نمیکند، میتواند از شدت بیماری بکاهد و از بروز عوارض جدی آنفلوآنزا ازجمله بستری در بیمارستان و مرگ پیشگیری کند.
مرکز مدیریت و پیشگیری بیماری، استفاده از هر واکسن دارای مجوز مناسب برای سن را در جریان فصل آنفلوانزای سال ۲۰۱۹-۲۰۲۰ توصیه میکند. انواع مختلف این واکسن براساس روش ساخت عبارتاند از واکسن آنفلوآنزای غیرفعالشده (IIV)، واکسن آنفلوآنزای نوترکیب (RIV) یا واکسن آنفلوآنزای ضعیفشده (LAIV). واکسنهای متفاوتی برای گروههای سنی مختلف مجاز است و برخی از واکسنها برای برخی از گروهها توصیه نمیشوند. اما جایی که بیش از یک واکسن مناسب موجود باشد، این واکسنها بر هم اولویتی ندارند.
کودکان ۶ ماهه تا ۴ ساله (۵۹ ماه)
افراد دارای سن ۵۰ و بالاتر (بهطور کلی عوارض، بستری و مرگ ناشی از آنفلوآنزا درمیان افراد ۶۵ سال و بیشتر رایج است، اگرچه افراد دارای سن ۵۰ سال و بالاتر نیز از گروههای در اولویت برای واکسیناسیون هستند زیرا احتمال ابتلای این گروه به بیماریهای مزمنی که میتواند آنها را در معرض عوارض شدید ناشی از آنفلوآنزا قرار دهد، بالاتر است)
ن باردار یا نی که در فصل آنفلوآنزا باردار میشوند و نیز ن تا دو هفته پس از زایمان
افراد دارای سن ۶ ماه تا ۱۸ سالی که درحال مصرف آسپرین یا داروهای حاوی سالیسیلات هستند و کسانی که ممکن است پس از ابتلا به عفونت آنفلوآنزا به سندرم ری مبتلا شوند.
افراد ساکن خانههای سالمندان و دیگر مراکز مراقبت طولانیمدت
افراد دارای چاقی شدید
کارکنان بخش مراقبتهای بهداشتی
افرادی که با کودکان زیر ۵ سال و افراد سالخورده تماس داشته یا از آنها مراقبت میکنند.
کسانی که با افراد دارای مشکلات پزشکی که در اثر آنفلوآنزا دچار عوارض شدید میشوند، در تماس هستند.
افرادی که طی ۶ هفته پس از واکسیناسیون قبلی آنفلوآنزا دچار سندرم گیلن باره شده باشند، نباید واکسینه شوند؛ همچنین کسانی که دارای آلرژی شدید و مرگبار به یکی از اجزای واکسن هستند.
سازندگان : سینا صادقی،محمّد مهبد یعقوبی
اسکلت بدن انسان
نمونه سوالات و توضیحات درس 5
درس: علوم
درباره فصل 5
توضیحات تکمیلی برای درک بیشتر فصل
سال تولید: 1398
سازندگان : سینا صادقی،محمّد مهبد یعقوبی
موضوع: درس علوم (کمک درسی برای درک بهتر)
سال: 1398 - 2019
-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*
اسکلت بدن هر فرد از تعدادی استخوان درست شده است . این استخوان ها ساختار بدن را می سازند و باعث حرکتِ بدن می شوند و همچنین از اعضای داخلی بدن محافظت می کنند ضمناً انسان بالغ ۲۰۶ استخوان دربدن دارد (شکل زیر)؛ حالا استخوانها ی بدنمان را بررسی می کنیم.
استخوان ها از چه چیزی ساخته شده اند؟
اگر در موزه یک اسکلت واقعی یا فسیل دیده باشید فکر می کنید همه استخوان های آنها مرده اند . هر چند استخوان هایی که در موزه می بینید خشک ،سخت و شکننده هستند ولی با استخوان های بدن شما فرق می کنند یعنی استخوان هایی که اسکلت بدن شما را می سازند زنده اند و همیشه مثل سایر اعضای بدن رشد و تغییر می کنند.
همه استخوان های بدن تقریبا از مواد مشابه ساخته شده اند ؛ خارجی ترین لایه آن که قسمت صاف و سخت می باشد از استخوان فشرده درست شده است و وقتی اسکلتی را نگاه می کنید این قسمت قابل رویت می باشد.
درون استخوان فشرده چند لایه استخوان حفره دار وجود دارد که شبیه اسفنج می باشند .استخوان حفره دار مثل استخوان فشرده سخت نیست ولی باز هم خیلی محکم است.
دربسیاری از استخوان ها ، استخوان فشرده از قسمت درونی محافظت می کند یعنی از مغز استخوان که ژله مانند است و وظیفه اش ساختن سلول های خونی است
استخوان چگونه رشد میکند؟
وقتی هنوز بچه هستید دست ها ، پاها و سایر اعضای بدنتان کوچک است ، کم کم که رشد می کنید و بزرگ می شوید، همه اعضا کمی بزرگ می شوند ازجمله استخوان ها.
بدن یک کودک هنگام تولد حدود ۳۰۰ استخوان نرم دارد ؛ این استخوان ها کم کم با هم جوش می خورند و ۲۰۶ استخوانی که بزرگسالان دارند تشکیل می دهند. بعضی از استخوان های کودکان از مواد نرم و انعطاف پذیری درست شده اند که به آن غضروف می گویند. در دوران کودکی درحالیکه رشد می کنید غضروف ها هم رشد می کنند و کم کم استخوان می شوند ، البته با کمک کلسیم غضروف ها تا ۲۵ سالگی سخت می شوند و در این سن تمام استخوان ها شکل گرفته اند. بعد از این غضروف ها دیگر رشد نمی کنند و استخوانهایی که به اندازه کافی رشد کرده اند اسکلتی را تشکیل می دهند که خیلی قوی و سبک است .
اسکلت بدن از تعداد زیادی استخوان تشکیل شده است که بعضی از آنها فرد و بعضی دیگر زوج هستند. استخوانها از نظر شکل و اندازه بسیار متفاوت میباشند ولی بطور کلی آنها را به 5 گروه اصلی میتوان تقسیمبندی کرد .
استخوانهای مداز: استخوان مداز ، از یک تنه تقریبا استوانهای با یک قسمت پهن در دو انتها تشکیل شدهاند. این گروه بیشتر استخوانهای اندامهای فوقانی و تحتانی را در بر میگیرد.
استخوانهای کوتاه: از نظر شکل تفاوتهای زیادی باهم دارند ولی بطور کلی میتوان آنها را به شکل مکعب در نظر گرفت. این گروه استخوانهای قسمت پروکسیال دست و پا را در بر میگیرند که به ترتیب استخوانهای کارپال و تارسال نامیده میشوند.
استخوانهای پهن: استخوانهای پهن در مقایسه با قطرشان سطح پهن دارند و شامل استخوانهای سقف جمجمه و دندهها میباشند.
استخوانهای نامنظم : استخوانهای نامنظم در نظر شکل تفاوتهای زیادی باهم دارند و در هیچکدام از گروههای فوق قرار نمیگیرند و شامل استخوانهایی میشوند که ستون فقرات و بعضی از استخوانهای جمجمه را تشکیل میدهند.
استخوانهای سزامویید (کنجدی) : این استخوانهای در تاندونهای نزدیک مفاصل ظاهر میشوند مهمترین استخوان این گروه ، استخون کشکک میباشد.
ساختمان متراکم
استخوان بافتی است همبندی ، که از سختترین بافتهای بدن انسان بشمار میرود. استخوان از یک ماده بنیادی آلی که در نمکهای غیر آلی ذخیره شدهاند تشکیل شده است. سختی استخوان به سبب وجود همین نمکهای غیر آلی است که تقریبا 60% وزن کل استخوان را تشکیل میدهند. این نمکها عمدتا شامل کلسیم ، فسفات و مقداری منیزیم و کربنات میباشند. خارج کردن نمکهای کلسیم از یک استخوان با قرار دادن استخوان در اسید معدن رقیق امکان پذیر است.
شکل استخوان پس از خارج کردن نمکهای کلسیم بهم نمیخورد ولی نرم میشود. بهطوریکه مثلا یک استخوان دراز را آنقدر میتوان خم کرد که دو انتهای آن به هم برسند. یک غشای همبندی به نام پریوستیوم periosteum سطح خارجی استخوانها را میپوشاند. این غشا در مفاصل حرکتی که با غضروف مفصلی پوشانده شدهاند، وجود دارد. پریوستیوم محتوی یک شبکه عروق خونی است که از طریق آن ، عروق به داخل استخوان نفوذ میکنند. در برش عرضی ، دو گونه استخوان تشخیص داده میشود.
استخوان متراکم
با چشم معمولی و غیر مسلح ، به صورت متراکم و بی شکل دیده میشود، و لایه خارجی استخوان را تشکیل میدهد. موقعی که استخوان متراکم زیر میکروسکوب مورد بررسی قرار میگیرد، واحدهایی با آرایش منظم مشاهده میشوند که سیستم هاورس نام دارد. سیستم هاورس از قسمتهای ریز تشکیل شدهاست.
1- یک حفره مرکزی (مجرای هاورس) که محتوی اعصاب و عروق است.
2- دو ایر متحدالمرکز استخوانی (لاملا) که حفره مرکزی را احاطه کرده اند.
3- لاا به فضا های بین لاملا که محتوی سلولهای استخوانی هستند گفته می شود.
4- کانالیکولها ، مجاری باریکی هستند که لاملا عبور کرده و به لاکوما وصل میشوند. از میان همین مجاری است که مواد غذایی بوسیله رگها به داخل مجرای هاورس پخش میشوند .
مابین سیستمهای هاورس مجاور ، لاملاهای دیگر به نام لاملاهای میان بافتی وجود دارند. و دورتادور محل استخوان توسط لاملاهای دیگری به نام لاملاهای محیطی احاطه شده است. مجاری هاورس مجاور هم ، به وسیله مجاری عرضی باریکه (مجاری ولکمن Volkmann's canal) به یکدیگر متصل میشوند و از میان همین مجاری است که رگها از یک سیستم هاورس به سیستم دیگر راه مییابند. گرچه استخوان متراکم با چشم معمولی بی شکل به نظر میآید، ولی میتوان فضاهایی را در آن مشاهده کرد که تفاوت عمده میان استخوان متراکم و اسفنجی در اندازه همین فضاهاست .
استخوان اسفنجی
در رشتههای استخوانی به نام ترابکولا که فضای ما بین آنها توسط چشم معمولی قابل روئیت است تشکیل شده است. مقدار هر یک از دو نوع استخوان فوق ، از استخوانی به استخوان دیگر و از قسمتی از استخوان به قسمتی دیگر فرق میکند. و بستگی به میزان قدرت مورد نیاز آن استخوان دارد. در تنه استخوان مداز ، یک لایه خارجی ضخیم از نوع استخوان متراکم وجود دارد. در صورتی که در یک استخوان نامنظم و یا کوتاه لایه متراکم استخوان نسبتا نازک است.
استخوان اسفنجی دارای لاملاهایی است که از نظر ساختمان شبیه به لاملاهای استخوان متراکم هستند با این تفاوت که فضاهای موجود در استخوان اسفنجی بزرگتر بوده و سیستمهای هاورس فقط در ترابکولهای بزرگ دیده میشوند. استخوان اسفنجی مواد غذایی خود را از رگهای اطراف دریافت میکند.
مغذ استخوان
تنه استخوان دراز ، دارای یک حفره مرکزی به نام موولا میباشد. این حفره با مغز استخوان ، که در میان ترابکولهای استخوان اسفنجی نیز دیده میشود، پرشده است. به هنگام تولد تمامی مغز استخوان سلولهای خونی را تولید میکنند که در آن مغز قرمز استخوان گفته میشود. با آغاز دوران بلوغ ، مغز قرمز فقط در استخوانهای جمجمه ، قرقرهها استخوانهای کتف ، ستون مهرهها ، دندهها ، لگن و انتهای فوقانی بازو و رانها یافت میشود. در هر جایی که مغز قرمز توسط مغز زرد یا به عبارت دیگر چربی ، جایگزین شده باشد بافت خونساز کمی در آنجا وجود خواهد داشت .
کارایی استخوان
1- استخوان چهارچوب نگهدارنده بافتهای نرم را تشکیل داده و به منزله تکیه گاهی برای تحمل وزن بدن می باشد.
2- استخوان اهرمی است که ماهیچهها برای ایجاد حرکت ، فشار خود را بر آن اعمال میکنند.
3- استخوان از اترانهای حیاتی خاصی محافظت میکند مانند جمجمه که از مغز حفاظت میکند.
4- استخوان از نظر دارا بودن بافت تولید کننده سلولهای خونی ، دارای اهمیت میباشد .
5- استخوان منبع تجمع نمکهای کلسیک است.
توسعه و رشد استخوانها
در مدت تکامل بدن انسان ، بیشتر استخوانها ابتدا به صورت غضروف نمایان میشوند. اما تعداد کمی از آنها مانند ترقوه و استخوانهای سقف جمجمه ابتدا توسط پردههای متشکله مزودرم ظاهر شده و هیچ غضروفی ندارند. این تشکیلات اولیه غضروفی پردهای بعدا طی مراحل استخوان سازی به استخوان تبدیل میشوند. بعضی از استخوانها از یک مرکز استخوانسازی منفرد بوجود میآیند. باین معنی که تشکیل استخوان از یک نقطیه در ماده اولیه شروع شد. قوه استخوانی شدن تمام استخوان ادامه مییابد .
استخوانهای دیگر ، مانند استخوانهای مداز ، از بیش از یک مرکز استخوان سازی استخوانی میشوند. بطوری که در بعضی از مراحل رشد، استخوان بوسیله قسمتهای غضروفی به چندین بخش تقسیم میشود. اولین مرکز استخوان سازی که در هر استخوان ظاهر میشود مرکز استخوان سازی اولیه ، و مراکز بعدی ، مراکز استخوان سازی ثانویه نامیده میشوند. مرحله نموی که در آن این مراکز ظاهر میشوند در هر استخوان تقریبا ثابت است. بنابرین تعیین سن یک کودک نرمال با انجام رادیوگرافی از مناطق بخصوصی از اسکلت وی امکان پذیر است .
توسعه و رشد استخوان دراز
در یک استخوان دراز نمونه مرکز استخوان سازی اولیه در مرکز غضروف اولیه ، در حدود هشتمین هفته زندگی جنینی ظاهر شده و تا استخوانی شدن تمام تنه استخوان ادامه مییابد. تنه یک استخوان مداز و در حال رشد دیانیز نامیده میشود و استخوانی شدن دیانیز ، معمولا قبل از تولد کامل میشود .
نقش اسکلت آدمی
در انسان هم مانند جانوران دیگر ، وظیفه اسکلت عبارتست از: حفاظت اندامهایی مانند مغز ، قلب ، ششها و حرکت. چون اسکلت تکیهگاه عضلات قرار میگیرد. در عین حال مغز استخوان مرکز گلبول سازی است. همچنین استخوان را باید منبع مهم ذخیره مواد معدنی بخصوص کلسیم شمرد که وجود آنها در فعالیتهای حیاتی بدن ضرورت دارد .
استخوان های سر
استخوانهای سر عموما از نوع استخوانهای پهن هستند اسکلت سر شامل دو بخش جمجمه و چهره است. استخوانهای جمجمه 8 تا است و عبارتند از: یک پیشانی در جلو ، یک استخوان پس سری که در پشت و زیر جمجمه قرار دارد این استخوان سوراخی بیضوی دارد که از آن راه ، مغز با نخاع مربوط میشود. دو استخوان آهیانه در طرف بالای جمجمه ، دو استخوان گیجگاه در دو پهلوی جمجمه ، یک استخوان پروانه که کف جمجمه را تشکیل میدهد. یک استخوان غربالی در پشت و بالای حفرههای بینی. استخوانهای چهره 14 قطعه است. 13 قطعه چسبیده به جمجمه و بیحرکت است و یک قطعه آرواره تحتانی متحرک است.
استخوان جمجمه
استخوان جمجمه از مغز که مهمترین قسمت بدن است محافظت می کند . با گذاشتن دست روی سر می توانید آن را لمس کنید . مخصوصاً در پشت سر و چند سانتیمتر بالاتر از گردن . استخوان جمجمه از استخوان های متفاوتی درست شده است . بعضی از این استخوان ها از مغز محافظت می کنند و بعضی چار چوپ صورت را می سازند اگر دستتان را زیر چشم تان بگذارید بر جستگی هایی را لمس می کنید که حفره ای شکل هستند و چشمها در آن قرار دارند .
کوچکترین استخوان کل بدن، در سر قرار دارد و آن استخوان رکابی پشت پرده گوش می باشد که حدود ۶/۲تا ۳/۳ میلمتر طول دارد .
دوست دارید بیشتر درمورد استخوان جمجمه بدانید ؟ استخوان آرواره زیرین تنها استخوان سر است که می توانید حرکت دهید . آرواره باز و بسته می شود و شما می توانید صحبت کنید یا غذا بجوید .
جمجمه تازمانیکه بچه بوده اید فرق می کرد . همه نوزادان وقتی متولد می شوند فاصله ای بین استخوانهای جمجمه شان وجود دارد . این فاصله امکان حرکت استخوان ها بسته شدن و حتی روی هم قرار گرفتن آنها هنگام تولد را امکان پذیر می کند . وقتی کودک رشد می کند فاصله بین استخوان ها کم کم بسته می شود و ازبین می رود . مفصل های مخصوصی که به آنها بخیه می گویند استخوان های جمجمه را به هم متصل می کند .
ستون مهره ها
ستون مهرها قسمتی از اسکلت است که به راحتی می توان آن را امتحان کرد دست خود را روی وسط کمر بکشید با انگشتان آنها را لمس می کنید .
ستون مهره ها به شما در چرخیدن خم شدن و ایستادن کمک می کنند ، همچنین از نخاع حفاظت می کند؛ نخاع بسته بزرگی از اعصاب است که اطلاعات را از مغز به سایر اعضای بدن می فرستد . ستون مهره ها دارای بیش از یک و یا حتی دو استخوان است . ستون مهره ها از ۲۶ استخوان تشکیل شده که به این استخوان ها ستون فقرات می گویند ضمناً هر مهره مانند یک حلقه می باشد.
مهره های ستون فقرات پنج نوع هستند ؛ هر قسمت کار متفاوتی انجام می دهد ؛ هفت مهره اول در بالا را مهره های گردنی می گویند که پشت سر و گردن قرار دارند . وزن سر سنگین است و این مهره ها وزن سر را تحمل می کنند .
زیر مهره های گردنی دوازده مهره قرار گرفته و مهره های قفسه سینه نام دارد و دنده ها را محکم می کند.
زیر مهره های قفسه سینه پنج مهره کمری قرار گرفته است .
زیر مهره های کمر، ساکرال (نشیمنگاه) قرار دارد ، پنج مهره که به هم وصل شده اند . و بالاخره درانتهای ستون فقرات استخوان دنبالچه قرار دارد که از چهار مهره به هم متصل شده درست شده است ، این قسمت خیلی مهم است چون وزن بدن را تحمل می کند و مرکز خوبی برای تحمل وزن می باشد ؛ پس وقتی یک کوله پشتی را بلند می کنید مهره های کمری ، نشیمنگاه و استخوان دنبالچه به شما نیرو می دهند ؛ وقتی می پرید یا پیاده روی می کنید این قسمت ها تعادل شما را حفظ می کنند.
بین هر مهره دیسکهای کوچکی قرار دارد که جنس آن غضروف می باشد . دیسک ازساییده شدن مهره ها جلوگیری می کند و ضربه های ستون مهره ها را می گیرد . وقتی می پرید یا می چرخید یا نیزه ای پرتاب می کنید دیسک از مهره ها حفاظت می کند و مانع آسیب رساندن به آنها می شود.
قفسه سینه
مشخصات
دریای خزر بعد از منطقه خلیج فارس و سیبری سومین منبع انرژی جهان می باشد که بواسطه کانال ولگا دن به دریای سیاه مرتبط می باشد که مهمترین مشکلات برای بهره برداری از این منابع مشخص نبودن رژیم حقوقی دریای خزر، دسترسی نداشتن به آبهای ازاد ودر نتیجه نیاز به احداث خطوط لوله نفت و گاز و نبودن تکنولوژی و دانش کافی برای استخراج و بهره برداری از منابع انرژی می باشد استخراج نوفت در دریای خزر در دهه 1870 شروع شد که تا سال 1900 منطقه باکو نصف کل نفت خام مصرف ی دنیا را تولید میکرد حوضه دریای خزر از نظر ذخایر نفت و گاز به سه حوضه خزر شمالی، خزر میانی و خزر جنوبی تفکیک می شود که بیشترین ذخایر این ناحیه مربوطه به حوضه خزر شمالی که مرتبط با لایه های کربناته کربنیفر می باشد دامنه اکتشافات نفت و گاز در کشورهای آذربایجان که مهمترین منطقه خزر می باشد گستردگی بیشتری داشته است که بیشترین حفاری ها در این قسمت بصورت حفاری ضربه ای می باشد در ایران وجود بعضی تراواشت نفتی و گلفشانها در ساحل شرقی منطقه گرگان و گنبد کاوس از وجود منابع هیدروکربنی احتمالی خبر می دهد که بعد از انجام عملیاتهای مختلف تنها گاز طبیعی بدست آمد منطقه دریای خزر دارای ذخایر تایید شده نفت با برآورد 17 تا 33 میلیارد بشکه است که بیشترین برداشت را کشورهای قزاقستان ، ترکمنستان و آذربایجان داشته اند ایارن هم سکوی استخراج نفت خویش مرسوم به ایران و البرز در سال 1384 به آب انداخت. میزان گاز طبیعی 136 تا 337 تریلیون فوت مکعب است که توانسته است 35 میدان نفت و گاز کشف شده را به خود اختصاص دهد که عمده ترین تولید کننده گاز کشور ترکمنستان می باشد.
سازندگان:سینا صادقی،محمّد مهبد یعقوبی
سازندگان : سینا صادقی،مهبد یعقوبی
موضوع: آسیب های مواد مخدر سال: 1398
وبلاگ: اسپیس شیپ (صفینه فضایی)
Spaceship.blog.ir
آسیب های مواد مخدر
مقدمه
متاسفانه امروزه در جامعه ما مصرف مواد مخدر خطرناک از قبیل تریاک، هروئین، کوکائین، حشیش یا ماریجوانا و ال. اس. دی - مخصوصاً در بین نوجوانان و جوانان - دائماً در حال افزایش است و شبکه بینالمللی قاچاق مواد مخدر و سوادگران مرگ بی شرمانه دام اعتیاد را در همه جا میگسترانند.
اما چرا برخی از افراد آماده ی تجربه کردن و آزمودن مواد مخدر هستند و یا برای دسترسی به آن تمایل خاصی دارند، در حالی که بسیاری از افراد هرگز پیرامون این دام گام نمینهند؟ هرچند به سادگی نمی توان پاسخ دقیق و عملی به پرسش های بالا داد و عوامل موثر در ایجاد اعتیاد را طبقهبندی کرد، اما سعی نموده ایم در این مطلب مواردی را بررسی نمائیم.
مبنای اعتیاد
در اکثر جوامع، جوانان سالم ۱۵ تا ۲۰ سالهای که برای کسب تجربه و یا در اثر معاشرت با دوستان نامناسب و یا معتادان به استفاده از مواد مخدر پرداختهاند، بیشترین طیف افراد معتاد را از نظر مبنا تشکیل می دهند. این گروه به علت نداشتن پشتوانه خانوادگی و تربیت صحیح و از روی حس کنجکاوی و همچنین در اثر معاشرت با کسانی که آنها را به استفاده از داروی مخدر تشویق میکنند، برای اولین بار مواد مخدر را تجربه نموده و دچار اعتیاد به مواد مخدر میشوند.
متاسفانه بسیاری از جوانان به علت احساس درماندگی، ناکامی، عدم کفایت و همینطور برای رهایی از تنهایی و فشار روانی معتاد میشوند که رهایی ازاین نوع اعتیاد به سادگی میسر نیست. همچنین، تعداد زیادی از فرزندان طلاق به عنوان کسانی که از تربیت صحیحی برخوردار نیستند به شکل قابل توجهی مستعد گرفتارشدن در دام اعتیاد به مواد مخدر هستند.
اختلالات روانی و اعتیاد
اختلال شخصیتی بیش از همه چیز فرد را در برابر اعتیاد آسیبپذیر میسازد. علاوه بر این، اعتیاد خود نیز اختلالهای موجود را تشدید میکند و این دایره معیوب ادامه مییابد. شخص معتاد برای بدست آوردن ماده مخدر دست به اعمال خلاف قانون و اخلاق میزند و با آزاد شدن از قید و بندهای اخلاقی مرتکب جنایت نیز میشود. به طور کلی شخصیت های روان نژند (دچار سراسیمگی) و نیز روان پریش را میتوان در برابر اعتیاد بسیار آسیبپذیر دانست.
شخصیت های روان نژند، یعنی کسانی که دارای بیماریهای روانی خفیف هستند. این افراد با علائم ضعف روانی، اضطراب، وسواس، ترس و بی اراده بودن در تصمیم گیری شناخته میشوند.
شخصیت های روان پریش، یعنی کسانی که به علت عدم رشد خُلقی، در سازش اجتماعی دچار اشکال هستند و دارای خلق و خوی متغیر و قضاوت ناپایدار میباشند.
مبتلایان به این بیماریها بسیار آسان به مواد مخدر گرایش یافته و در زمره معتادان درمیآیند. بدیهی است بسیاری از همین شخصیت ها نیز غیر معتاد باقی میمانند.
روانپریش ها دارای رفتارهای ضد اجتماعی و اختلال خُلقی هستند و توانایی کافی برای پیروی از قوانین و مقررات را ندارند و روابط آنها با دیگران سطحی است. با آنکه این افراد کم هوش نیستند، اما قادر به تحمل فعالیتهای منظم جسمی و ذهنی نیستند و جا و مکان و کار ثابتی را پذیرا نمیشوند. سابقه این افراد نشان میدهد که در دوران کودکی، ناآرام و مشکلساز بوده و در مدرسه قدرت سازش نداشته و در محیطهای دیگر نیز فاقد سازش اجتماعی بودهاند.
روانپریش های مهاجم که دارای اختلال رفتاری شدید هستند و به انجام اعمال تهاجمی و جنایت و حتی آدمکشی دست میزنند از جمله کسانی به شمار میآیند که بیش از همه به طرف اعتیاد گرایش می یابند. در عین حال روانپریش های نالایق و غیرفعال نیز که معمولاً به دروغگویی، ی، تقلب و آزار دیگران میپردازند، مواد مخدر را وسیله خوشی و آسایش خود به شمار میآورند.
نقش تکنولوژی و تمدن
اگرچه پیشرفتهای تکنولوژی در قرن بیستم سبب تحولات دائمی و نیز پیشرفت همه جانبه ی معیارهای زندگی از جمله بهداشت عمومی گردیده و در بهبود زندگی مردم موثر واقع شده است، اما در عین حال عوارضی چون ترس از تامین آینده و تشویش و اضطراب را نیز با خود به ارمغان آورده است که در بسیاری از افراد منجر به پیدایش کشمکش های روانی شده است.
این افراد مظطربانه و دائماً ازخود می پُرسند: آینده چه می شود؟
این کشمکشها، حتی بیش از محرومیت ها، سبب درهم ریختن مکانیسم های دفاعی افراد میشود و از این رو بیماری های روانی ناشی از کشمکش ها و اضطراب ها بیش از بیماریهای جسمی بشر را آزار میدهند.
افسردگی با اعتیاد درمان پذیر نیست!
افسردگی روانی یکی از بیماریهای شایع عصر ماست که بر روی خلق و خوی، رفتار و احساس فرد اثر میگذارد. از عوارض افسردگی این است که فعالیت، اراده و اعتماد به نفس شخص کاهش مییابد و نشانه هایی همچون خستگی، بیمیلی، بیعلاقگی، کمخوابی و ناامیدی نیز بروز میکنند.
در این موارد نشاط، علاقه و همکاری جمعی جای خود را به نگرانی، ناخشنودی و انزواجویی میدهد و بیمار با از دست دادن علایق شغلی و اجتماعی و گاه فردی ممکن است به طرف مواد مخدر و قرص های روانگردان نیز گرایش یابد تا شاید آرامش و آسایش بیشتری احساس کند.
افرادی که برای برای گریز از تشویش و اضطراب و فشارهای روانی مواد مخدر و قرص های روانگردان را انتخاب میکنند کسانی هستند که از رو به رو شدن با واقعیات عاجزند و به علت احساس عدم کفایت، زندگی خود را از واقعیت جدا کرده و آن را بر پایه ی اوهام و رویا بنا میکنند.
نقش خانواده در پیشگیری از اعتیاد فرزندان
بی شک خانواده تاثیر عمیقی در رشد کودک دارد و شخصیت او را پیریزی میکند. اگر محیط خانواده سالم باشد کودک مهر و محبت یاد میگیرد و دارای اعتماد به نفس و احساس مسئولیت میشود.
بررسی های متعدد نشان از آن دارد که اگر کودک مورد توجه خانواده واقع نشود و از خانواده طرد شود و یا باالعکس، اگر بیش از حد مورد توجه و حمایت واقع شود، آماده ی کجروی، ناسازگاری و به حقوق دیگران خواهد شد. کودکانی که در محیط خانه پذیرفته نشدهاند و با محرومیت عاطفی و فقدان مهر مادری روبرو بودهاند،محبت و عواطف دیگران را احساس نمیکنند و با ترک خانه و مدرسه و ناسازگاری با جامعه،رفتار خصمانه بروز میدهند. این افراد فاقد قدرت سازش میشوند و سرنوشت خوبی در انتظار آنان نیست.
حمایت بیش از اندازه و اغماض بینهایت پدر و مادر نیز سبب میشود که کودک بسیار پرتوقع و به اصطلاح لوس و نازپرورده بار آید و در نتیجه به تدریج در سازش با دیگران دچار اشکال شود. بهعنوان یک موجود ضد اجتماعی طعمه خوبی برای قاچاقچیان مواد مخدر و جنایتکاران به شمار میآید. برقراری رابطه صحیح پدر و مادر با کودک سبب میشود که رشد شخصیت فرزند سیر طبیعی داشته باشد و از انحراف و کجروی در امان بماند. عواقب خطرناک اعتیاد ایجاب میکند که والدین از لحظه تولد، فرزند را موجودی قلمداد نمایند که به سرعت یاد میگیرد و رشد شخصیت او منوط به برقراری رابطه صحیح بین همه اعضای خانواده است.
مراقبت مادر و ایجاد رابطه عاطفی او با فرزند به شکلی که به حس استقلال طلبی فرزند لطمه نخورد و همچنین رفتار خردمندانه و همراه با مهربانی پدر به رشد و متعادل شدن شخصیت کودک کمک بسیار زیادی میکند. این روش تربیتی حتی در صورت بروز اعتیاد در دوره بلوغ، درمان را آسان میسازد و فرزند امکان بازگشت به زندگی سالم را مجدداً به دست می آورد.
آثار و عوارض اعتیاد:
عوارض جسمی●
آلودگی و آسیب پذیر نمودن دندان ها،ملتهب ساختن مخاط دهان، نقصان ترشحات غدد بزاقی،ضعف قوای جسمانی و کاهش شدید وزن بدن،اخلال در کار دستگاه عصبی در صورت تداوم مصرف،تنبلی کبد،ابتلا به یرقان و اثرات ناگوار بر دستگاه گوارش،ورم کلیه ها و اشکال در دفع ادرار توام با درد،التهاب مزمن تارهای صوتی،احتمال ابتلا به بیماری های برونشیت مزمن،آسم،سل و تپش قلب،تنگی نفس و دوران سر،خشکی پوست،شکنندگی ناخن ها،خطر ابتلا به انواع سرطان و سکته قلبی و ناشناخته ماندن بیماری های خطرناک به دلیل کاهش احساس درد.
عوارض روانی●
بر هم خوردن تعادل روانی،عدم توجه به اصول و مقررات جامعه، ضعف اراده،از بین رفتن احساس مسوولیت، ایجاد احساسات خصومت زا، بیقراری، عصیانگری، اضطراب دائم و احساس بی کفایتی و تنهایی، اختلال در خواب، بروز انواع بیماری ها و اختلالات روانی.
عوارض خانوادگی●
نابسامانی خانوادگی، محدود شدن روابط خانوادگی، عدم تربیت صحیح فرزندان، خشونت در خانواده، اُفت سطح فرهنگ اجتماعی و اقتصادی خانواده، گسترش طلاق و کاهش آمار ازدواج
عوارض اجتماعی●
مصرف کننده صرف شدن، عدم احساس مسوولیت نسبت به خانواده و جامعه، سطحی و تصنعی شدن روابط اجتماعی و دوری از پیوندهای مستحکم عاطفی، گسترش جرم و جنایت، نشر بیماری های واگیر و خطرناک مثل ایدز و هپاتیت، محروم شدن نسل آینده از تربیت صحیح و ایجاد مشاغل کاذب.
عوارض اقتصادی●
هزینه بالای استعمال موامخدر، هزینه درمان و نگهداری معتادان، کاهش راندمان کار، وقوع آتش سوزی های بزرگ، هزینه های مبارزه با ورود موادمخدر به داخل کشور، هزینه قضات و دادگاه ها در این خصوص، هزینه اجرای طرح های تحقیقاتی و تشکیل سمینارها.
و در پایان.
دانشجویان عزیز:
لطفاً فقط به خاطر سلامتی و آینده خودتان، در مواجهه با تعارف های دوستانه برای تشویق به استعمال دخانیات و مواد مخدر بی تعارف بگویید"نه".
گفتن کلمه"نه"شاید باعث شود برخی از دوستان خود را از دست بدهید، اما هرگز پشیمان نخواهید شد.
خلاصه ای از زندگینامه کوروش کبیر
پیش ازکمبوجیه دوم
پس ازکمبوجیه یکم
همسر: کاساندان
کاخ: پاسارگاد
دودمان: هخامنشیان
پدر: کمبوجیه یکم
مادر: ماندانا
فرزندان: کمبوجیه
بردیا
آتوسا
آرتیستون
رکسانا
زندگی نامه کوروش کبیر
بنا به گفتهٔ هرودوت، آستیاگ (پدربزرگ کوروش) شبی در خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که کشور ماد و تمام آسیا را غرق کرد. مغها خواب وی را چنین تعبیر کردند که فرزند دخترش روزی بر تمام آسیا چیره خواهد شد. از این روی، وی دخترش ماندانا را به یکی از بزرگان پارس به شویی داد. پس از تولد نوهاش، وی خواب دیگری دید که تاکی از بدن ماندانا روییده و تمام آسیا را فراگرفتهاست پس او فرزند دخترش را به یکی از بستگانش به نام هارپاگ سپرد و دستور داد که کودک را نابود کند.
هارپاگ، کوروش را به یکی از چوپانهای شاه به نام میترادات (مهرداد) داد و از او خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند تا طعمهٔ درندگان گردد. چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سِپاکو از موضوع باخبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او، فرزند خود را که تازه زاییده و مرده بدنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. چوپان نظر همسرش را پذیرفت و جسد مردهٔ فرزندش را به مأموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت. هارپاگ هم جسد پسر چوپان را با اسمی دیگر در مقبرهٔ شاهی دفن کرد.
سالها بعد هنگامی که کوروش ده ساله شده بود و با کودکان بازی میکرد، آن کودکان کوروش کبیر را به عنوان پادشاه برگزیدند. کوروش در میان بازی، دستور داد یکی از کودکان را تنبیه کنند. پدر آن پسر به نام آرتمبارس نزد آستیاگ شکایت کرد و اظهار داشت که یکی از بردگان وی فرزند درباریان را چوب زدهاست. کوروش را نزد آستیاگ فرستادند تا تنبیه شود. شاه با مشاهدهٔ کوروش و شباهت وی با افراد خانواده، چنین سوءظن برد که مبادا او کوروش نوهٔ خودش باشد.
شاه چوپان را تهدید کرد که اگر حقیقت را نگوید شکنجه خواهد شد و وی حقیقت را بیان داشت. پس از آن، شاه هارپاگ را احضار کرد و از وی پرسید: طفل دخترم را که به تو سپرده بودم، چگونه کشتی؟» هارپاگ با دیدن چوپان پاسخ داد که: پس از آنکه طفل را به خانه بردم، خواستم طوری رفتار کنم که امر تو اجرا شده باشد و قاتل پسر دخترت هم نباشم.» او گفت حالا که طفل زنده مانده، باید خدا را شکر کرد و ضیافتی داد و از هارپاگ خواست به این میهمانی بیاید و فرزندش را هم همراه بیاورد.
پس از آن هارپاگ را به بی رحمانهترین شکل تنبیه کرد، بدین ترتیب که او را برای صرف شام دعوت نمود و بدون آنکه وی خبردار شود گوشت بدن فرزند هارپاگ را به عنوان غذا، به خورد پدر داد. مدتی بعد آستیاگ بار دیگر به جادوگران و کاهنان روی آورد و از آنها سؤال کرد که آیا هنوز باید از آن خطر از جانب نوادهاش بترسد یا خیر؟ آنها پاسخ دادند که رؤیای شاه هماکنون تعبیر شدهاست برای آنکه کوروش هنگامی که با کودکان دیگر بازی میکرد به عنوان شاه انتخاب شد؛ بنابراین دیگر نیاز نیست از وی بترسد. پس از آن آستیاگ آرام گرفت و نوادهاش را به پارس نزد پدر و مادرش فرستاد.
شجره نامه کوروش کبیر
کوروش کبیر (۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، همچنین معروف به کوروش دوم نخستین شاه و بنیانگذار دودمان شاهنشاهی هخامنشی است. کوروش کبیر، بهخاطر بخشندگی، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایهگذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن بردهها و بندیان، احترام به دینها و کیشهای گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شدهاست.
ایرانیان کوروش کبیر را پدر و یونانیان، که وی سرزمینهای ایشان را تسخیر کرده بود، کوروش کبیر را سرور و قانونگذار مینامیدند. یهودیان کوروش کبیر را به منزله مسحشده توسط پروردگار بشمار میآوردند، ضمن آنکه بابلیان کوروش بزرگ را مورد تأیید مردوک میدانستند.
نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که در بین سال های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گسترده ای از آسیا حکومت می کرد. کوروش در منشور خود که در بابل کشف شده، خودش را فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیش پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده ای که همیشه پادشاه بوده است» معرفی می کند.
همسر کوروش کبیر
کوروش کبیر همسری به نام کاساندان از خاندان هخامنشی برگزید که از او دارای ۴ فرزند بود. دو تن از فرزندان کوروش کبیر پسر و دو تن دیگر دختر بودند. پسران کوروش کمبوجیه دوم و بردیا نام داشتند و یکی از دخترانش آتوسا نام داشت اما در منابع تاریخی نام دیگر دختر کوروش کبیر ذکر نگردیده است. کامبیز دوم پس از مرگ پدر به جای او به تخت شاهی نشست و برادر دیگر خود بردیا را کشت. او پس از فتح مصر در راه بازگشت به ایران خودکشی کرد.
گاهشمار دوران پادشاهی کوروش کبیر
سالها پیش از میلاد است.
۵۵۸: آغاز پادشاهی کوروش در انشان (فارس) و خوزستان. انتقال پایتخت هخامنشیان به شوش.
۵۵۰: شکست ایشتوویگو شاه ماد از کوروش و پیرو آن فتح هگمتانه. اتحاد ماد و پارس.
۵۴۹ تا ۵۴۸: تسخیر سرزمینهای پارت، جرجان و احتمالاً ارمنستان توسط کوروش.
۵۴۶: فتح سارد پایتخت لیدی توسط کوروش و شکست کرزوس پادشاه لیدی.
۵۳۹: فتح بابل ثروتمندترین شهر غرب آسیا توسط کوروش. سقوطی که با مقاومت کم سپاه بابل در کرانه ساحلی رود دجله به وقوع پیوست
۵۳۹: کوروش به یهودیان آواره اجازه داد تا به اورشلیم بازگردند و در آنجا آزادانه برای خود کنیسه بسازند.
۵۲۹: کوروش به قبایل سکاها در شمال شرق ایران حمله کرد و در جنگ با ماساگتها کشته شد. کوروش کبیر را در پاسارگاد دفن کردند. پس از او کمبوجیه دوم فرزند کوروش به تاج و تخت رسید.
شما ممکن است گمان کنید که زبان اصلی شرکت یا مجموعه شما
زبان فارسی است، اما اشتباه می کنید. بیشترین زبانی که به آن زبان صحبت میشود، آنی نیست که با کمک آن صحبت می کنید.
اولین زبانی که نیاز به یادگیری آن داریم زبان بدن است و شما نیاز دارید توجه بیشتری به آن بکنید.
پس باید بدانیم زبان بدن چیست؟ زبان بدن یا تنگفت به مجموعه ی رفتارهای غیرکلامی و فیزیکی اطلاق می شود که در آن فرد بدون صحبت کردن قادر به انتقال پیام و برقراری ارتباط با دیگران است.
یادگیری تکنیکهای زبان بدن باعث می شود که ما در ارتباطات غیر کلامی خود که بخش عمدهای از ارتباطات ما را تشکیل میدهند توانمندتر شویم و با استفاده بهینه از این تکنیک های زبان بدن می توانیم در ارتباطات و مذاکرات خود بهتر بدرخشیم.
زبان بدن یا
Body Language یکی از اجزای ارتباطات غیر کلامی است که در برقراری ارتباطات روزمره ما جایگاه بسیار پررنگی دارد.
زبان بدن در متن زندگی ما قرار دارد، از ارتباطلات روزانه ی ساده تا مذاکرات پیشرفته زبان بدن نتایجی که ما به دست می آوریم را تحت تاثیر قرار می دهد.
ما می توانیم با یادگیری زبان پیام های بهتری را در روابط کاری و اجتماعی خود ارسال و دریافت کنیم، به بیان بهتر وقتی زبان بدن را یاد می گیریم می توانیم کنترل بیشتری روی پیامی که می خواهیم ارسال کنیم داشته باشیم و پیام ها و رفتارهای دیگران را بهتر شناسایی کنیم.
برای مثال می توانیم با یادگیری این اصول و قواعد در هنگام صحبت با تکنیک های زبان بدن کلام خود را تایید کنیم که این کار در اثر بخشی کلام ما تاثیرگذار است.
در هر دیدار شما قبل از اینکه سخنی بگویید یا حرفی بشنوید رفتار و حالات طرف مقابل رو می بینید. هنگامی که در یک جمع برای اولین بار فردی را ملاقات می کنیم درباره دوستی یا دشمنی آنها یا احتمال صمیمی شدن با آنها را از روی آنچه می بینیم قضاوت می کنیم. امروزه بیشتر محققان این حوزه بر این امر توافق نظر دارند که واژه ها و کلمات عمدتا برای انتقال اطلاعات هستند در حالیکه زبان بدن برای ارائه نگرش های شخصی است که در برخی موارد نیز از آن به عنوان جانشین پیام های شفاهی استفاده می شود. به عنوان مثال یک زن می تواند با نفوذ نگاهش نگاهی به مرد بیاندازد که او را قبض روح کند؟
شخص ماهر با گوش دادن به صدای افراد باید بتواند تشخیص دهد که او چه حرکتی می خواهد انجام دهد و حتی با مشاهده حرکات شخص، زبانی که می خواهد با آن صحبت کند را پیش بینی نماید.
وضع عاطفی ما از طریق زبان بدن منعکس می شود. هر حرکت یک کلید ارزشمند برای درک عواطف هر شخص می باشد.
بگذارید یک مثال برای روشن شدن مطلب برایتان بیان کنم، مرد چاقی که نگران اضافه وزن خویش است، در بیشتر اوقات غبغب خود را می کشد و یا زنی که نگران چربی های اضافه پهلویش است مدام پیراهنش را به سمت پایین صاف می کند. کسی که احساس ترس یا تدافعی بودن می کند ممکن است دست به سینه بنشیند یا پایش را روی پایش بیندازد یا هر دو کار را با هم انجام دهد.
کلید خواندن زبان بدن این است که ضمن گوش دادن به آنچه دیگران می گویند و توجه کردن به شرایط صحبتشان بتوانیم وضعیت عاطفی آنها را درک کنیم. این کار به ما کمک می کند تا حقیقت را از دروغ تمیز دهیم.
اما زبان بدن پیچیده تر از این است که با دانستن چند نکته بتوان رفتار طرف مقابل را بررسی کرد. برای پی بردن به زبان بدن معمولاً باید چند حرکت و رفتار را همزمان با هم بررسی نمود تا به درستی بتوان زبان بدن را تشخیص داد.
چطور با زبان بدن، مچ دروغگو را بگیریم؟!
با یک سوال شروع می کنیم. وقتی دست به سینه می نشینید دست چپ را روی راست می اندازید یا راست را روی چپ؟
بیشتر مردم تا موقعی که امتحان نکنند مطمئن نیستند که چطور این کار را می کنند. همین الان دست به سینه بنشینید و بعد به سرعت وضعیت خود را تغییر دهید. بالاخره متوجه خواهید شد که یکی از این دو وضعیت برایتان راحت تر خواهد بود. شواهد نشان می دهد که این یک ژست ژنتیکی است که نمی توان تغییرش داد.
درست است که تفاوت های فرهنگی بسیارند اما نشانه های اصلی زبان بدن در همه فرهنگ ها و اقشار حدوداً یکی است.
البته این بحث که کدام حرکات اکتسابی بوده و به تدریج به عادت تبدیل شده و چه حرکاتی ذاتی هستند هنوز ادامه دارد.
مثلا بیشتر مردان ابتدا آستین راست کتشان را می پوشند در حالی که بیشتر ن اول استین چپ را به تن می کنند.
البته این امر حاکی از آن است که مردان بیشتر از نیمکره راست استفاده می کنند و ن از نیمکره چپ. (تحقیقات ثابت می کند که مردان بیشتر از نیمکره سمت چپ شان استفاده می کنند، این نوشته که مردان بیشتر از نیمکره سمت راست خود استفاده می کنند برگرفته از کتاب body language نوشته خانم الیزابت کوهان می باشد که در قسمتی از کتاب خود به این موضوع اشاره کرده و گفته شده که مردان بیشتر از نیمکره سمت راست خود استفاده می کنند.)
آنچه که شما از افراد مختلف در وضعیت های متفاوت می شنوید و یا می بینید وماً: نگرش واقعی و حقیقی افراد را نشان نمی دهد. شما باید از این سه قانون زیر برای اظهار نظر درست پیروی کنید
یکی از متداول ترین اشتباهات خواندن زبان بدن این است که یک حرکت را جدا از سایر حرکات یا شرایط تعبیر کنید.
مثلا خاراندن سر معانی متفاوتی مانند غرق ریختن عدم اطمینان، شوره موی سر، کک، فراموشکاری و دروغگویی دارد و فهمیدن اینکه کدام معنی در مورد کدام فرد صدق می کند بسته به سایر حرکات همزمان فرد دارد.
زبان بدن مانند هر زبان دیگری دارای واژه، جمله و نقطه گذاری ست. هر حرکت مثل یک واژه تنهاست و هر واژه معانی متفاوت و متعددی دارد.
مثلا در زبان انگلیسی واژه "dressing" ده معنی متفاوت دارد که شامل لباس پوشیدن، چاشنی غذا، مایه داخل شکم مرغ، مرهم زخم، کود و مهتری اسب است.
فقط هنگامی که یک واژه را با واژه دیگر در یک جمله قرار می دهید می توانید معنای آن را به طور کامل درک کنید. مجموعه حرکات و ژست های ما در قالب یک جمله قرار می گیرند و نگرش واقعی شخص را لو می دهند. یک مجموعه زبان بدن درست مثل یک جمله باید حداقل سه واژه داشته باشد تا دقیقا بتوان معنی هر واژه را تعبیر کرد. شخص شهودی کسی است که می تواند جملات زبان بدن را بخواند و آنها را با رفتار فرد مطابقت دهد.
تحقیقات نشان می دهد که تاثیر نشانه های غیر کلامی تقریبا پنج برابر کلام است، به عنوان مثال اگر ببنید تمداری برای شما سخنرانی می کند و به شما می گوید که نظرات: جوانان را با آغوش باز می پذیرد در حالیکه دست به سینه ایستاده و چانه اش پایین است. آیا حرفش را باور می کنید؟
حالا اگر در حالیکه ضربات کوتاه و تندی روی میز میزند سعی کند متقاعدتان کند که فرد دلسوزی ست چطور؟ زمانی فروید گفت که یکی از مراجعانش از ازدواجش اظهار رضایت کرد در حالیکه با حلقه ازدواجش بازی می کرد آن را از انگشتش خارج می کرد دوباره به انگشت می کرد. فروید متوجه شد که او دروغ می گوید و در واقع در زندگی اش مشکل دارد.
همه حرکات باید در چارچوبی که رخ می دهند تعبیر شوند. مثلا اگر فردی در یک روز سرد برفی دست به سینه در حالیکه پاهایش را محکم روی هم انداخته و چانه اش هم رو به پایین است به احتمال قوی به این معناست که سردش شده و معنای واکنش دافعی نمی دهد. اما اگر همان شخص با همان حالات سر میز فروش روبروی شما نشسته باشد به درستی می توان حرکت او را به این معنا دانست که نسبت به پیشنهاد شما احساس منفی دارد.
احتمالا برای شما هم پیش آمده که یکی از دوستانتان به تازگی کتابی در مورد زبان بدن می خواند یا در دوره ای شرکت می کند و سریع شروع به تحلیل زبان بدن افراد می کند.که فلانی که دست به سینه ایستاده "گارد دارد" و در حالت دفاعی قرار دارد.
یکی از اشتباهات معروفی که در تعبیر زبان بدن افراد صورت می گیرد در زمینه ی ژست دست به سینه بودن افراد است. در صورتی که ممکن است فرد در محیطی قرار داشته باشد که سردش باشد و دست به سینه شود تا مقداری دست هایش گرم شود یا این که ممکن است به نشانه ی احترام دست به سینه ایستاده است.
مهم ترین نکته ای که در این قسمت باید یاد بگیریم این است که نشانه به خودی خود معنی ای ندارند و نمی توان از روی آن ها قضاوت کرد و باید دقیقا تمام، این مورد در
سخنرانی هم رخ می دهد افرادی که در دوره های سخنرانی شرکت می کنند اغلبشان به جای این که به تمرینات سخنرانی و
فن بیان بپردازند و مهارت خودشان را در این زمینه افزایش دهند به نقد کردن دیگران می پردازند.
احتمالا شما هم از افرادی شنیده اید یا جایی خوانده باشید که در خواند نحوه قرارگیری ما، حرکات بدن و دست به هنگام صحبت کردن، همه و همه در شکل دادن و تأثیرگذاری ارتباطات ما – علیالخصوص ارتباطات کلامی – نقش موثری دارند.
تا به حال به این موضوع دقت کرده اید که وقتی می خواهید در مهمانی یا مراسمی با فرد جدیدی آشنا شوید، اولین پیام هایی که جابجا می شود از طریق زبان بدن است؟
فرض کنید می خواهید با فردی ارتباط برقرار کنید، ابتدا به زبان بدن او توجه می کنید، به طرز ایستادن او و حالات چهره اش دقت می کنید که آیا عصبانی است یا خوشحال،
سپس تصمیم می گیرید که چطور جلو بروید و ارتباط را شروع کنید، مثلا این که اگر از حالت چهره ی فرد متوجه شدید که خوشحال است، می توان گفتگو را به سمت این برد که کمی شادتر باشد،
اما وقتی از حالات چهره و زبان بدن او متوجه شدید که او آدم جدی و عصبانی است احتمالا در استفاده از طنز در گفتگو کمی حساس تر می شوید و گفتگو را رسمی تر ادامه می دهید.
البته باید به این نکته هم توجه کنیم که یادگیری زبان بدن باعث می شود که بتوانیم در رفتار خودمان هم دقیق تر شویم.
گفتیم یکی از ابتدایی ترین پیام هایی که ارسال می کنیم از طریق زبان بدن است. فرض کنید قرار است به یک جلسه یا مهمانی بروید، اگر در مورد اصول زبان بدن اصلاع داشته باشید می دانید که قبل از این که حتی گفتگویی بین شما و کسانی که قرار است با آن ها جلسه داشته باشید اتفاق بیوفتد، ظاهر شما، از جمله نوع پوشش شما و نوع راه رفتن و حرکات بدن شما در مورد شما اطلاعاتی را به افراد منتقل می کند، حالا که می دانید زبان بدن امری مهم و ضروری در ارتباطات است می توانید کاری کنید که افراد تا حد زیادی پیامی که شما می خواهید را دریافت کنند.
نوع نگاه شما به افراد حاضر در جلسه، نوع دست دادنتان و ارتباطات چشمی شما با افراد می تواند تا حد زیادی در روند جلسه تاثیر گذار باشد.
حتماً برایتان پیش آمده که برای خرید به جایی رفته باشید و از فروشنده یا منشی مجموعه حس خوبی نگیرید.
البته این حس خوب هیچ ارتباطی با کلام منشی نداشته باشد یعنی او پاسخ شما را با کلماتی مودبانه ارائه کند اما در مجموع شما اصلاً حس خوبی به این موضوع نداشته باشید!
در چنین مواقعی حتی ممکن است از خرید خود پشیمان شوید و ترجیح بدهید کالا یا خدمات مورد نظر خود را از جای دیگری تهیهه کنید.
مطمئناً زمانهایی وجود دارد که نیاز است با فردی که به لحاظ سازمانی در رتبه بالاتری از شما قرار گرفتهاست صحبت کنید و در این شرایط برخی از مدیران کارهایی میکنند که اصلاً احساس خوبی در ذهن ما شکل نمیگیرد!
مثلاً مدیر حین صحبت ما به ما نگاه نمیکند و با موبایل خود مشغول بازی» کردن میشود.
در چنین حالتی شما نه تنها حس خوبی نمیگیرید بلکه احساس میکنید مدیر به شما بیاحترامی کرده است و از آن طرف، مدیرر هم ممکن است با خود فکر کند به شما رو» نداده است!
زمانهای زیادی وجود دارد که کلام» دوستان و آشنایان ما مثل همیشه است اما پس از مدتی به آنها میگوییم! هِی پسر! (یا دختر!) چرا اینطوری هستی؟
اون هم معمولاً جواب میدهد: چطوری؟
و پاسخ ما هم در اغلب موارد این هست؛ همینجوری دیگه»
خب در همه این حالات یک نکته مشترک وجود داشت! شخص مقابل ما، بدون تغییر در وضعیت کلامی خود حس ناخوش آیندی را به ما منتقل کرد و این نشان دهنده قدرت بسیار زیاد ارتباطات غیر کلامی (non verbal communication) است.
پروفسور آلبرت محرابیان (Albert Mehrabian) استاد دانشگاه UCLA و کارشناس موضوعات روانشناسی با رویکرد ارتباطات کلامی و غیر کلامی که از یک خانواده ارمنی در ایران متولد شده است در تحقیقات خود به موضوع بسیار جالبی رسیده که افرادی همچون برایان تریسی نیز در کتاب های خود به آن استناد کرده اند.
او در بررسیهای خود نشان داده که میزان اثرگذاری ارتباطات ما از 3 قسمت کلی تشکیل شده است.
1. کلام
2. لحن صدا
3. زبان بدن
و موضوع متحیر کننده در این بررسی، میزان اثرگذاری هرکدام از اجزا در ارتباطات است! خواندن مقاله افسانه منسوب به پرفسور آلبرت محرابیان در مورد ارتباطات و زبان بدن خالی از لطف نیست.
همانطور که میدانید بیشتر سخنرانان، متخصصان و افراد تمرکز خود را بر روی کلام میگذارند و توجه کمتری به لحن و زبان بدن خود دارند در حالی که در این تحقیق نشان داده شده که کلام کمترین میزان اثرگذاری را دارد و سهم آن فقط 7٪ از ارتباطات است در حالی که لحن صدا 38 درصد از اثرگذاری در ارتباطات را شامل میشود و 55 درصد باقی مانده نیز سهم زبان بدن خواهد بود!
این اعداد واقعاً متحیر کننده هستند! یعنی یک سخنران یا مدرسی که پشت میز مینشیند و با لحن یکنواختی فقط حرف میزند فقط 7 درصد از توان کل خود برای اثرگذاری را مورد استفاده قرار داده و این واقعاً فاجعه است زیرا بسیاری از افراد - نه فقط مدرسان - در ارتباطات خود این عوامل را نادیده میگیرند.
یعنی برای جمعبندی میتوانیم بگوییم:
1. کلام 7 ٪
2. لحن صدا 38 ٪
3. زبان بدن 55 ٪
شاید با این توصیفات برای ما واضحتر باشد اگر بگوییم که چرا اکثر مردم جامعه تلویزیون دیدن را به رادیو گوش کردن و رادیو گوش کردن را به کتاب خواندن ترجیح میدهند.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
السَّلامُ عَلَى مَوْلانَا أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَاحِبِ السَّوَابِقِ وَ الْمَنَاقِبِ وَ النَّجْدَةِ
وَ مُبِیدِ الْکَتَائِبِ الشَّدِیدِ الْبَأْسِ الْعَظِیمِ الْمِرَاسِ الْمَکِینِ الْأَسَاسِ سَاقِی الْمُؤْمِنِینَ بِالْکَأْسِ مِنْ حَوْضِ الرَّسُولِ الْمَکِینِ الْأَمِین
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ یَعْسُوبَ الدِّینِ وَ قَائِدَ الْغُرِّ الْمُحَجَّلِینَ .
یا آبَاالحَسَنِ یا اَمیرَالمُؤمِنینَ یا عَلیَّ بنَ اَبی طالِبٍ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَنا وَ مَولانا
اِنا تَوَجَّهنا وَ استَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه
*****
به گزارش گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از شهرکرد؛ حضرت مولی الموحدین و امام المتقین اسدالله الغالب امام علی ابن ابیطالب (علیه الصلوة و السلام) مولود عظیم الشأن کعبه، پسرعمو و جانشین رسول گرامی اسلام حضرت ختمی مرتبت (ص)، اولین امام شیعیان و دومین معصوم عالم امکان، همسر گرامی حضرت فاطمه زهرا (س) و پدر عظیم الشأن حضرات ائمه معصومین (علیه و علیهم السلام) میباشند.
حضرت امام علی (ع) در روز جمعه ۱۳ رجب در سال سىام عام الفیل (۱۰ سال قبل از بعثت و ۲۳ سال قبل از هجرت حضرت خاتم الانبیاء (ص)) در مکه معظمه دیده به جهان گشودند.
پدر گرامیشان ابوطالب فرزند عبدالمطلب فرزند هاشم بن عبد مناف و مادر عزیزشان هم فاطمه دختر اسد فرزند هاشم بن عبد مناف میباشد.
حضرت امام علی (ع) نخستین فرزند خانواده بنی هاشم است که پدر و مادر او هر دو از فرزندان هاشم هستند.
خاندان بنی هاشم از لحاظ فضایل اخلاقی و صفات عالیه انسانی در قبیله قریش و این طایفه در طوایف عرب، زبانزد خاص و عام بوده است.
فتوت، مروت، شجاعت و بسیاری از فضایل دیگر اختصاص به بنی هاشم داشته و هر یک از این فضایل در مرتبه عالی در وجود مبارک حضرت امام علی (ع) متجلی بود.
ولادت آن حضرت (ع) به شکل عجیب و بی سابقه اى، در درون خانه کعبه به وقوع پیوست. رخداد و معجزه بس عظیمی که هرگز در تاریخ بشریت سابقه نداشته و بعد از آن نیز تکرار نشده است.
فاطمه بنت اسد به هنگام درد زایمان راه مسجدالحرام را در پیش گرفت و خود را به دیوار کعبه نزدیک ساخت و گفت: خداوندا! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند و نیز به سخن جدم ابراهیم، سازنده این خانه ایمان راسخ دارم. پروردگارا! به پاس احترام کسی که این خانه را ساخت و به حق کودکی که در رحم من است، تولد این کودک را بر من آسان فرما.»
لحظهای نگذشت که دیوار جنوب شرقی کعبه در برابر دیدگان عباس بن عبدالمطلب و یزید بن تعف شکافته شد.
فاطمه بنت اسد وارد خانه کعبه شد و دیوار به هم پیوست. فاطمه تا سه روز در شریفترین مکان گیتی میهمان خدا بود و نوزاد مبارک خویش را در سیزدهم رجب سال سی ام عام الفیل به دنیا آورد. سپس همان شکاف دیوار کعبه دوباره گشوده شد و فاطمه بنت اسد به همراه مولود عزیز و ارجمندش بیرون آمد و گفت: پیامی از غیب شنیدم که نامش را علی بگذار.»
علی است صاحب عز و جلال و رفعت و شأن * علی است بحر معارف، علی است کوه وقار
دلیل رفعت شأن علی اگر خواهی * بدین کلام دمی گوش خویشتن میدار
چو خواست مادرش از بهر زادنش جایی * درون خانه خاصش بداد جا جبّار
ز بهر مدخل آن پیشوای خیل ن * شکافت حضرت ستار، کعبه را دیوار
پس آن مطهره با احترام داخل شد * در آن مکان مقدس بزاد مریم وار
برون چو خواست که آید پس از چهارم روز * ندا شنید که رو نام او علی بگذار
فدای نام چنین زادهای بود جانم * چنین امام گزینند، اولی الابصار.
آن گاه فاطمه بنت اسد روی به خانه نهاد. شخصی به سرعت خود را به ابوطالب و خانواده او رساند و بشارت ولادت علی (ع) را داد. همه خانواده که در پیشاپیش آنها حضرت محمد مصطفی (ص) قرار داشتند، به استقبال فاطمه و نوزادش آمدند. حضرت محمد (ص)، نوزاد را در بغل گرفت و زبان خویش را در دهان او قرار داد و اذان و اقامه در گوش مبارک ایشان خواند.
حضرت امام علی (ع) تا سه سالگی را نزد پدر و مادر خویش به سر برد و بسیار مورد تکریم و احترام آنان بود، زیرا جدای از فرزندى که محبوب والدین خویش بود، کمالات آن حضرت (ع) از قبیل سخن گفتن در شکم مادر، باز شدن دیوار کعبه به احترام وى و تولد در خانه خدا، سلام به پدر و مادر و تمام انبیای الهى و بویژه به رسول خدا (ص)، تلاوت قرآن و سایر کتابهاى آسمانى در حضور پیامبر اسلام (ص) و دیگر موارد، موقعیت امیرالمؤمنین (ع) را در میان مردم و به ویژه خانواده اش چندین برابر نموده بود؛ لذا پدر بزرگوارش ابوطالب، شتران زیادی را قربانی و در میهمانى تولد مولود کعبه، همه مردم را به ولیمه دعوت نمود (به این صورت که اوّل، هفت بار خانه خدا را طواف نمایند و آن گاه داخل خانه ابوطالب شوند).
على (ع) از نظر تربیت خانوادگى فوق العاده بالا و چشمگیر بود. هر چند پدر گرامی ایشان ابوطالب (یکی از ۱۰ فرزند عبدالمطلب) نیز از بزرگان و رئیس قبائل مکه، رئیس قبیله بنی هاشم، متصدى امور کعبه و یکی از شخصیتهای نقش آفرین صدر اسلام بود و در میان مردم موقعیت بى نظیرى داشت.
ابوطالب (ع) پس از وفات عبدالمطلب، سرپرستی پیامبر اکرم (ص) را بر عهده گرفت و پس از بعثت و آغاز رسالت رسول خدا (ص)، قویترین حامى و یاور آن حضرت (ص) در برابر دشمنان و بداندیشان محسوب میشد و سراسر وجودش، سرشار از بخشش، مهربانی و فداکاری در راه آیین توحیدی بود و در راه هدف مقدس حضرت خاتم الانبیاء (ص) که همان گسترش آیین یکتاپرستی بود، با تمام وجود جانبازی و فداکاری کرد و گفت: تا جان دارم، از محمد (ص) دفاع میکنم.»
مادر ارجمندش فاطمه بنت اسد هم از ن پاکدامن و اسوه حقیقت و ایمان به شمار مى آمد و نخستین زن از ن عالم میباشند که پس از حضرت خدیجه کبرى (س) به رسول خدا (ص) ایمان آورد.
از آنجا که خداوند متعال میخواست ایشان به کمالات بیشتری نائل آید، پیامبر اکرم (ص) وی را از بدو تولد، تحت تربیت غیر مستقیم خود قرار داد. پس از چند سال و در سن شش سالگی امام علی (ع)، بر اثر قحطی و خشکسالی عجیبی که در مکه اتفاق افتاد، ابوطالب پدر گرامی امام علی (ع) و عموی پیامبر اسلام (ص)، با تأمین هزینه سنگین زندگی چند فرزند روبرو شد و پیامبر اسلام (ص) با م عموی خود ـ عباس ـ توافق کردند که هر یک از آنان فرزندی از فرزندان ابوطالب را نزد خود ببرند تا گشایشی در کار ابوطالب باشد. بر این اساس عباس، جعفر را و پیامبر (ص) هم علی (ع) را به خانه خود بردند و از آن پس حضرت علی (ع) از خانه پدر به خانه پسر عموی خود یعنی پیامبر (ص) منتقل و به طور کامل در کنار ایشان و تحت سرپرستی و پرورش مستقیم آن حضرت (ص) درآمد و آن چنان با پیامبر (ص) همراه بود که حتی هر گاه پیامبر (ص) از شهر خارج میشد یا به کوه و بیابان هم میرفت، او را همراه خود میبرد.
از فضایل ویژه حضرت امام علی (ع)، سبقت ایشان در کارهای خیر است که آن بزرگوار، نخستین فرد ایمان آورنده به پیامبر گرامی اسلام (ص) میباشد.
پس از نخستین وحی الهی و بعثت حضرت محمد بن عبدالله (ص) در غار حرا، وقتی که آن حضرت (ص) از غار حرا رهسپار شهر و خانه خود شد، شرح حال را فرمود: و علی (ع) به آن حضرت ایمان آورد و مجری طرحها و یار همراه و دلسوز پیامبر اکرم (ص) در دعوت و مأموریت الهی ایشان بود.
پس از سه سال دعوت مخفیانه ایشان به اسلام نیز سرانجام پیک وحی فرا رسید و فرمان دعوت همگانی داده شد و باز در مجلس ضیافتی که پیغمبر بزرگ اسلام (ص) برای آشنا کردن و دعوت خویشاوندان نزدیک خود به دین اسلام ترتیب داد، از حاضران سؤال فرمود که: چه کسی از شما مرا در این راه کمک میکند تا برادر و وصی و نماینده من در میان شما باشد؟»، فقط علی (ع) تنها کسی بود که از جای خود بلند شد و پاسخ داد: ای پیامبر خدا! من تو را در این راه یاری میکنم.»، پیامبر (ص) بعد از سه بار تکرار سؤال و شنیدن همان جواب، فرمود: ای خویشاوندان و بستگان من! بدانید که علی (ع) برادر و وصی و خلیفه پس از من در میان شماست.»
امام علی (ع) پیوسته ملازم رسول اکرم (ص) بود تا آن حضرت (ص) از مکه به مدینه هجرت فرمود: و از افتخارات دیگر حضرت علی (ع) این است که در شب هجرت که کفار، خانه رسول خدا (ص) را محاصره کرده و در پی قتل آن حضرت (ص) در بسترشان بودند، با شجاعت کامل و برای خنثی سازی این توطئه پلید، به جای ایشان در بستر خوابید و زمینه هجرت حضرت محمد (ص) را فراهم ساخت و پیامبر اسلام (ص) نیز به سلامت از خانه بیرون آمد و رهسپار مدینه گردید.
حضرت امام علی (ع) پس از هجرت، در مدینه هم ملازم پیغمبر اکرم (ص) بود و در هیچ امری با آن حضرت (ص) مخالفت نکرد. جانبازی و فداکاری در میدان جهاد و حضور شجاعانه و مؤثر در ۲۶ غزوه از ۲۷ غزوه پیامبر (ص)، جز جنگ تبوک که آن حضرت (ص) او را در مدینه به جای خود نشانده بود و سریههای مختلف و همچنین ضبط و کتابت وحی (قرآن مجید) به عنوان یکی از کاتبان وحی و حافظان قرآن و تنظیم بسیاری از اسناد تاریخی و ی و نوشتن نامههای تبلیغی و دعوتی، از جمله فضایل و کارهای حساس و پر ارج امام علی (ع) در این دوران به شمار میرود.
در همین دوران، رسول اکرم (ص) یگانه دختر محبوب خود حضرت فاطمه زهرا (س) را هم به امام علی (ع) تزویج فرمود.
یکی از افتخارات ویژه حضرت علی (ع) انتخاب وی از سوی پیامبر اعظم (ص) به عنوان برادر خویش در جریان پیمان مؤاخات (پیمان اخوت و برادری مسلمانان) پس از هجرت به مدینه است که به ایشان فرمودند: تو برادر من در این جهان و سرای دیگر هستی. به خدایی که مرا به حق برانگیخته است. تو را به برادری خود انتخاب میکنم، اخوتی که دامنه آن، هر دو جهان را فرا گیرد.»
پیامبر اکرم (ص) پس از اتمام مراسم حج سال دهم هجرت (حجة الوداع»، حج البلاغ» و حج الاسلام») که آخرین حج در آخرین سال عمر شریف ایشان بود، در راه برگشت در محلی به نام غدیر خم (در نزدیکی منطقه جحفه، میان جاده مکه مکرمه و مدینه منوره و محل گذر کاروان ها) بر اساس فرمان الهی دستور توقف دادند تا رسالتشان را به اتمام برسانند. پس از نماز ظهر، بر بالای منبری از جهاز شتران رفتند و فرمودند: ای مردم! نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم. درباره من چه فکر میکنید؟»، مردم گفتند: گواهی میدهیم که تو آیین خدا را تبلیغ میکردی.»، پیامبر (ص) فرمودند: آیا شما گواهی نمیدهید که جز خدای یگانه، خدایی نیست و محمد بنده خدا و پیامبر اوست؟»، مردم گفتند: آری، گواهی میدهیم.»، سپس پیامبر (ص) دست مبارک حضرت علی (ع) را بالا گرفتند و فرمودند: ای مردم! در نزد مؤمنان سزاوارتر از خودشان کیست؟»، مردم گفتند: خداوند و پیامبر او بهتر میدانند.»، سپس فرمودند: ای مردم! هر کس من مولا و رهبر او هستم، علی هم مولا و رهبر اوست. (مَنْ کُنْتُ مَوْلاهُ فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاهُ .)» و این جمله را سه بار تکرار فرمودند. بعد مردم این انتخاب را به حضرت علی (ع) تبریک گفتند و با ایشان بیعت نمودند.
پس از رحلت رسول اکرم (ص)، امام علی (ع) ۳۳ سال داشتند و با اینکه در همه فضایل و کمالات سرآمد و در میان اصحاب پیامبر (ص) ممتاز و منحصر به فرد بودند و علیرغم تمامی سفارشات مکرر و صریح پیامبر اکرم (ص)، با بهانهها و توطئههای مختلف، ایشان را از خلافت و جانشینی ظاهری پیامبر بزرگ اسلام (ص) کنار زدند و بنابراین ایشان هم از صحنه اجتماع کناره گرفتند و به مدت ۲۵ سال (زمان سه خلیفه پس از رحلت رسول اکرم (ص)) خانه نشین شدند و سکوت اختیار فرمودند.
از جفاها و مصایب سنگین بر قلب مبارک حضرت امام علی (ع)، هجوم به خانه آن حضرت (ع) در جریان سقیفه و برای بیعت امام علی (ع) با ابوبکر، و بیماری و شهادت همسر گرامیشان حضرت فاطمه زهرا (س) به فاصله بسیار کوتاهی (۷۵ یا ۹۵ روز) از رحلت اندوهبار نبی مکرم اسلام حضرت محمد (ص) بود.
حضرت فاطمه زهرا (س) آن زمان هجده سال سن داشت و ثمره پیوند آسمانی ایشان با حضرت امام علی (ع)، چهار فرزند به نامهای امام حسن (ع)، امام حسین (ع) و حضرت زینب کبری (س) و ام کلثوم (س) بود.
نهایتاً پس از کشته شدن خلیفه سوم در ذی الحجه سال ۳۵ هجری قمری در مدینه (یعنی در سن ۵۸ سالگی امام علی (ع))، مردم با آن حضرت (ع) بیعت کردند و ایشان را به خلافت ظاهری برگزیدند.
آن حضرت (ع) در مدت حکومت خود (به مدت ۴ سال و ۹ ماه)، سیرت پیامبر اکرم (ص) را عملی و به اجرای عدالت و اصول اسلامی پرداخت که برخی از صحابه و سودجویان که از رفتار و منش الهی و عادلانه آن حضرت (ع) متضرر میشدند (و پیشاپیش آنها هم عایشه، طلحه، زبیر و معاویه بودند.) به بهانههای مختلف و از جمله خون خواهی خلیفه سوم، سر به مخالفت برافراشته و بنای شورش و آشوبگری گذاشتند.
بیشتر مساعی آن حضرت (ع) در زمان خلافت بر مسلمین به عنوان حکومت عدل الهی، صرف رفع اختلافات داخلی شد و در این زمان، جنگهای فراوانی از جمله صفین، جمل و نهروان (که هر یک پیامدهای خاصی به دنبال داشت) رخ داد. آن حضرت برای خوابانیدن فتنه در نزدیکی بصره، جنگی با عایشه و طلحه و زبیر نمود که به جنگ جمل معروف است. جنگی هم با معاویه، به مدت یک سال و نیم در مرز عراق و شام کرد که به جنگ صفین و نیز جنگی با خوارج در نهروان نمود که به جنگ نهروان معروف میباشد.
به دنبال توطئهها و تحرکات پیمان شکنان در جنوب عراق و وقوع جنگ جمل و پیروزی سپاه امیرالمؤمنین امام علی (ع) و بازگشت بصره به آغوش حکومت اسلامی، امام (ع) در بازگشت از بصره و پس از م با یاران، راه کوفه را برگزید و در روز دوشنبه ۱۲ رجب سال ۳۶ هجری قمری و پس از حدود ۸ ماه از آغاز خلافت و حکومت خود، به همراه لشکریان و گروهی از مردم بصره به کوفه وارد شد و این شهر را به جای مدینه، به عنوان مرکز حکومت اسلامی انتخاب کرد و تا پایان عمر مبارکشان در کوفه ماندند.
یکی از دلایل انتقل مرکز خلافت اسلامی از مدینه به کوفه، وجود یاران و جان نثاران زیادی در کوفه و حوالی آن برای یاری دین خدا و دیگر دلیل این موضوع، موقعیت کشور عراق، نزدیکی به شام و ضرورت قطع ریشههای فساد و فتنه علیه حکومت اسلامی از سوی بنی امیه و معاویه بود.
ایشان پس از ورود به کوفه به مسجد رفت و پس از نماز، خطبهای ایراد کرد و از آن پس با فرستادن استانداران به سوی محلهای مأموریتشان، به تنظیم و اداره امور حکومت پرداخت.
بعد از جنگ نهروان و سرکوب خوارج، برخی از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادی، برک بن عبدالله تمیمی و عمرو بن بکر تمیمی در یکی از شبها گرد هم آمده و اوضاع آن روز و خونریزیها و جنگهای داخلی را بررسی کردند و از نهروان و کشتگان خود یاد کردند و سرانجام به این نتیجه رسیدند که باعث این خونریزی و برادرکشی حضرت علی (ع) و معاویه و عمروعاص هستند و اگر این سه نفر از میان برداشته شوند، مسلمانان تکلیف خود را خواهند دانست.
سپس با هم پیمان بستند که هر یک از آنان متعهد کشتن یکی از سه نفر شود. ابن ملجم ملعون متعهد قتل امام علی (ع) شد. برک بن عبدالله تنها توانست معاویه را از ناحیه ران زخمی کند که پس از مدتی درمان شد و بهبود یافت. عمرو بن بکر نیز قاضی شهر را که آن روز به سبب بیماری عمروعاص به جای او اقامه جماعت میکرد، به قتل رساند. اما در این میان فقط ابن ملجم ملعون نقشه خود را با موفقیت اجرا کرد.
ابن ملجم پس از گذشت زمانی کوتاه، در سحرگاه نوزدهم ماه مبارک رمضان سال چهلم هجری و در مسجد کوفه، با ضربه شمشیر زهرآلودی، فرق مبارک حضرت امام علی (ع) را در حالی که در محراب عبادت در سجده بودند شکافت، خون از سرش جاری و محاسنش به خون رنگین شد و در این حال فرمودند: فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَة» (به خدای کعبه، رستگار شدم.)، سپس آیه ۵۵ سوره مبارکه طه را تلاوت فرمودند: مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْرى» (شما را از خاک آفریدیم و به آن بازتان میگردانیم و بار دیگر از آن بیرونتان میآوریم.)، مردم به سوی ابن ملجم دویدند، ولی هر کس به او نزدیک میشد، ابن ملجم با شمشیر خود او را میزد. سرانجام قُثَم بن عباس بن عبدالمطلب پسر عموی پیامبر (ص) پیش رفت و او را به زمین کوبید. امام حسین (ع) به اتفاق بنی هاشم، بدن مجروح پدر بزرگوار را بر روی گلیمی، به خانه منتقل کردند.
امیرالمؤمنین (ع) به ابن ملجم اشاره کردند و فرمودند: اگر من از دنیا رفتم، او را بکشید، همان طور که مرا کشته و اگر سالم ماندم، خودم درباره او تصمیم میگیرم.»
قدری شیر برای امام علی (ع) آوردند. امام (ع) کمی از آن نوشیدند و فرمودند: به زندانی خود نیز از این شیر بدهید و او را اذیت نکنید.»
پزشکان کوفه و از جمله اثیر بن عمرو که از همه ماهرتر بود، به بالین ایشان گرد آمدند. اثیر وقتی زخم سر مبارک امام (ع) را دید، پس از معاینهای گفت: یا علی (ع)! وصیتهای خود را بکن، زیرا شمشیر زهرآلود به مغزت رسیده و معالجه مؤثر نیست.»
و بدین ترتیب امام مظلوم شیعیان، امام متقین و پیشوای آزادگان (ع) در شب بیست و یکم همان ماه و در سن ۶۳ سالگی، پس از سال ها خدمت به دین خدا، مردم و برای سعادت بشریت و تحمل مظلومانه رنج ها، مصائب، بیمهریها و پیمانشکنیها، به فیض شهادت رسیدند.
حضرت امام علی (ع) در واپسین لحظات زندگی نیز به فکر صلاح و سعادت مردم بود و به فرزندان و بستگان و تمام مسلمانان چنین وصیت فرمودند: شما را به پرهیزکاری و به نظم در کارها سفارش میکنم و اینکه همواره در فکر اصلاح بین مسلمانان باشید. یتیمان را فراموش نکنید، حقوق همسایگان را مراعات کنید. قرآن را برنامه عملی خود قرار دهید. نماز را بسیار گرامی بدارید که ستون دین شماست.»
غسل و تکفین امام علی (ع) بر اساس سفارش آن حضرت (ع) توسط دو فرزند گرامیشان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) انجام شد. سپس جنازه مطهر آن حضرت (ع) را به سوی سرزمین غری» (نجف اشرف) بردند و در آنجا ـ در کنار مرقد حضرت آدم (ع) و حضرت نوح (ع) از انبیای الهی ـ دفن و بر اساس وصیت خود آن حضرت (ع)، قبر شریفشان را پنهان فرمودند.
مرقد مطهر امام علی (ع) همچنان مخفی بود، تا اینکه با از میان رفتن بنی امیه و رفع خطر خوارج در زمان بنی عباس، توسط حضرت امام جعفر صادق (ع) به شیعیان شناسانده شد.
مضجع شریف و نورانی مولای متقیان (ع) در نجف اشرف هم اکنون مطاف فرشتگان و آسمانیان و زیارتگاه شیعیان و ارادتمندان آن حضرت (ع) میباشد.
عبادت و راز و نیاز شایسته به درگاه الهی، تفسیر قرآن کریم و حل مسائل دینی، پاسخ به پرسشهای دانشمندان ملل و شهرهای دیگر، بیان حکم بسیاری از رویدادهای نوظهور در اسلام، تربیت و پرورش گروهی پاک ضمیر با روح آماده برای سیر و سلوک، سرکشی، دلجویی و یاری یتیمان، ستمدیدگان و مظلومان، کار و کوشش برای تأمین زندگی بسیاری از بینوایان و درماندگان تا آنجا که با دست خویش باغ احداث میکرد و قنات و چاه آب حفر مینمود و سپس آنها را در راه خدا وقف میفرمود، از جمله برنامههای حضرت امام علی (ع) در زمان غصب خلافت آن امام همام (ع) و پس از آن بود.
حضرت امام علی (ع) دارای کنیهها و القاب مختلفی هستند. از جمله، ابوالحسن، ابوتراب (به دلیل سجدههای طولانی که ایشان داشتند. همچنین در سال دوم هجری هم علی (ع) روی زمین خوابیده و مقداری گرد و غبار بر لباسشان نشسته بود. در این هنگام پیامبر اسلام (ص) بر بالین ایشان آمد و با خطاب یا ابوتراب» آن حضرت را بیدار کرد. از آن زمان، به این کنیه مشهور شدند)، ابوریحانتین (این کنیه را هم پیامبر (ص) برای ایشان قرار داد و به معنای پدر دو ریحانه بهشت، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) میباشد.)، مرتضی، امیرالمؤمنین، یعسوب الدین (مالک و رئیس و حاکم دین)، یعسوب المؤمنین (آقا و رئیس مومنان)، اسدالله و اسدالله الغالب (شیر خدا)، حیدر و حیدر کرار (شیر بیشه ایمان)، سید العرب، سید المسلمین، امام المتقین، مولی الموحدین و کاشف الکرب (برطرف کننده غم)
کتاب نفیس، ارزشمند و مقدس نهج البلاغه» شامل مجموعهای از سخنان زیبای امیر کلام حضرت امام علی (ع) و برگزیدهای از خطبه ها، نامهها و سخنان کوتاه و حکمت آمیز آن حضرت (ع) به عنوان یکی از نیازهای اساسی جامعه اسلامی در تمام اعصار میباشد.
اهمیت ورزش
توجه به ورزش و تلاش بر توسعه آن در میان همه اقشار جامعه، به دلیل آثار سودمندی است که لازم و حیاتی است.فعالیت های بدنی باعث افزایش بنیه و قدرت شما می شود و در مواقع سختی و اضطراب توان شما را برای تحمل چنین وضعیت هایی افزایش می دهد. هر چه سلامت تر باشید قلب، ریه و شش های شما می توانند بهتر کار کنند و در نتیجه می توانید مدت طولانی تری راه بروید ، فعالیت داشته باشید و ورزش کنید و به طور کلی توانایی شما در همه زمینه ها افزایش پیدا می کند.در این مطلب به طور کامل در خصوص اهمیت و فواید ورزش توضیح داده شده است.
آثار فردی ورزش
ورزش بر جنبه های گوناگون فرد اثر می گذارد. حرکات ورزشی، از یک سو قدرت و توانایی جسمانی ورزشکار را افزایش می دهد و از سوی دیگر باعث سلامت بدن انسان می شود. ورزش همچنین به تعادل جسم و جان آدمی می انجامد. با ورزش، انسان از روحی با نشاط برخوردار می شود و روح با نشاط، بدن را سرشار از طراوت و شادابی می سازد و البته بدن سالم هم، روح و جان را در دستیابی به مدارج کمال یاری می رساند.
فواید جسمى ورزش
از جمله فواید ورزش برای جسم می توان به این موارد اشاره کرد :افزایش توانایی بدن در جذب و استفاده از اکسیژن، کاهش فشار خون، افزایش حجم و وزن قلب، بهبود جریان خون در کل بدن، بهبود قدرت و انعطاف پذیری عضلات، افزایش واکنش عضلات به محرک ها، تحکیم استخوان های بدن، افزایش قدرت و استقامت بدن، بهبود سیستم گوارش بدن، بهبود تناسب اندام، افزایش هماهنگی و تعادل در اعضاء بدن، افزایش چابکی. ورزش موجب استحکام و سلامتی مفاصل بدن می گردد و میزان مقاومت آن ها را در هنگام بروز صدمات افزایش می دهد.وقتى انسان ورزش مى کند، بدن به فعّالیت بیشتر عادت کرده، دیرتر خسته شده ، در نتیجه عضلات بدن و قلب، در اثر فعّالیت ناگهانى دچار صدمه نمى شوند.
تأثیر ورزش بر طول عمر
تحقیقات نشان داده است که عمر افرادی که مرتب اقدام به تمرینات بدنی می کنند بیشتر از افراد غیر ورزشکار است. نیم ساعت پیاده روی سریع روزانه معادل حداقل یک و نیم سال افزایش طول عمر برای شما. یک ورزش معمولی و ساده طی روز، علاوه بر شادابی و نشاط نه تنها می تواند شما را از ابتلا به نارسایی های قلبی ایمن کند، بلکه طول عمر بیشتری را برای شما تضمین می کند.میزان اثر بخشی ورزش در جلوگیری از بیماری های قلبی و افزایش طول عمر بستگی به مقدار ورزشی دارد که شما طی روز انجام می دهید.
افزایش انعطاف پذیری
انعطاف پذیری از دیگر فواید ورزش است و این فاکتور به میزان حرکات مفاصل شما بستگی دارد. خم کردن پشت، بلند شدن روی نوک انگشتان پا برای رسیدن به طبقه بالایی کمد و… همه نمونه هایی از انعطاف پذیری بدن هستند. انعطاف داشتن در همه امور زندگی و حتی برای انجام فعالیت های ورزشی مورد نیاز است انعطاف پذیری اصولاً با افزایش سن کاهش می یابد ولی می توان با انجام نرمش هایی از خشک شدن بدن جلوگیری کرد.
کنترل وزن
انجام فعالیت های بدنی مداوم بهترین و سالم ترین راه برای کنترل وزن و حفظ نسبت ”ماهیچه به چربی است با توجه به اینکه هر کس دارای وضعیت بدنی مخصوص به خود است، همه از برقراری تعادل بین چربی و ماهیچه در بدن سود خواهد برد.در اثر ورزش و اکسیژن گیرى بهتر دستگاه تنفّس و خون رسانى بیشتر به اندام ها توسّط قلب، سوخت و ساز بدن افزایش یافته و بر اثر آن، چاقى برطرف مى شود. ورزش، کاهش وزن را تسریع مى کند و به حفظ وزن در اندازه معین کمک مى نماید. قند و چربى خون توسط ورزش کاهش و انرژى بدن افزایش مى یابد.
فواید ورزش جهت رفع بیماری ها و سلامت عمومی
ورزش موجب می شود تا بدن انسان در مقابل میکروب ها و بیماری ها مقاومت بیشتری از خود نشان دهد.سطح انرژی بدن را بالا برده و همچنین میزان سروتونین موجود در مغز را که باعث افزایش کارکرد آن می شود را نیز افزایش می دهد. (سروتونین، مادّه شیمیایی مهمی در مغز است که به عنوان انتقالدهنده عصبی» شناخته میشود. )آشکار است که کسانی که فعالیت بدنی بالایی دارند یا ورزش می کنند، کارایی بسیار بالاتری در محل کار دارند. شرکت ها و کمپانی هایی که ساعات اتلاف وقت و مرخصی های استعلاجی کارکنانشان کمتر باشد، نه تنها هزینه های بهداشتی و درمانی کمتری متقبل می شوند، بلکه در کل پیشرفت بیشتری نیز در کار خواهند داشت.
ورزش علاوه بر اینکه کالری اضافی را مصرف می کند، برای کسانی که بی اشتها هستند تمرینات بدنی راهی مناسب جهت تحریک اشتها و میل به غذاست .همچنین حرکات دودی معده را تسریع می نماید و در عین حال مانع ابتلای انسان به یبوست می گردد.
ورزش اگر به شکل صحیح انجام شود از بروز آرتروزدر مفاصل جلو گیری می کند. درصدی از مردم به نحوی از درد های کمر رنج می برند ورزش با تقویت عضلات ستون مهره ها از بروز درد های کمر پیشگیری می نماید. ورزش برای بیماران دیابتی نیز بسیار مفید است و قند خون را تا حد مطمئن پایین می آورد.
تاثیر ورزش بر کاهش درد های عادات ماهیانه در ن
تحقیقات نشان می دهد که ن ورزشکار در مقایسه با ن غیر ورزشکار کمتر دچار درد های دوره قاعدگی می شوند. در عین حال گفته شده است که میزان سرطان سینه در ن فعال کمتر از ن غیر فعال است و دوران بلوغ نیز در دختران فعال با تاخیر آغاز می شود.
ارتقاء تصویر شما از خودتان
ورزش تاثیرات روانشناسی بسیاری بر ما دارد که مهمترین آن تقویت تصویری است که ما از خودمان داریم. رسیدن به اهداف ورزشی در ما اعتماد به نفس، هوشیاری و عزت نفس ایجاد می کند. ورزشکاران همیشه اولین باری را که از محدوده ی مهارت ها و توانایی های خودشان (به تصور خودشان) جلو افتادند را به خاطر دارند و این تاثیر بسیار زیادی بر تصور آنها از خودشان داشته است.
تاثیر ورزش بر ابعاد روحی و اجتماعی انسان
از دیگر فواید ورزش تأثیر مطلوب بر روح و روان و شخصیت اجتماعی هر فرد است. انجام فعالیت های بدنی یکی از بهترین راه های کسب ”احساس خوب در طول روز است. وقتی ورزش می کنید خود را از همه تنش های روزانه، همه استرس هایی که به شما وارد شده و همه فشارهای روانی می رهانید. چرا که در حال ورزش کردن با ترشح اندروفین از مغز شما احساس آسودگی خاطر و آرامش می کنید.
در مجموع ورزش و فعالیت های مناسب بدنی موجب این همه صفات مطلوب می گردد:
احساس اعتماد به نفس، احساس قدرت، تقویت اراده، تقویت قدرت تمرکز، افزایش دقت عمل، بهبود عکس العمل فکری و جسمی، احساس شادابی و نوجوانی، داشتن ظاهری خوب، داشتن احساسی خوب، بالا بردن قدرت خلاقیت، احساس آرامش و راحتی.
جوان نگه داشتن فکر
ورزش می تواند به جوان نگه داشتن فکر شما کمک کند. تحقیقات انجام گرفته بر روی موش ها نشان می دهد که موش هایی که در روز روی یک چرخ می دوند، سلول های عصبی جدید بیشتری تولید کرده و ارتباطات تقویت کننده حافظه در مغزشان، نسبت به موش های ساکن و بی حرکت بیشتر است. تحقیقات انجام گرفته روی انسان ها در مورد پیری و ورزش نیز نشان می دهد که بین فعالیت جسمانی و حفظ توانایی شناخت در افراد پیر ارتباط وجود دارد.
تقویت عملکرد ذهن در یادگیری و هماهنگی
دیوید اَتکینسون، مربی حرفه ای بدنسازی اعتقاد دارد که ورزش نه تنها باعث تقویت بنیه و جسم شما می شود، بلکه به عملکرد مغزتان هم کمک می کند. تعریف ورزش تنها در افزایش فعالیت جسمانی خلاصه نمی شود.بسیاری از ورزشهای امروزی نظیر پینگ پنگ، اسکیت، اسکی، بسکتبال، شنا و… حرفه ای هستند و نیاز به یاد گیری و حتی مربیان مجرب دارند و کار فکری زیادی را نیز می طلبند.بنابراین ورزشهای امروزی تنها یک فعالیت جسمی ساده نیستند،
بلکه قابلیتهای پیچیده ی مغز را در امور مختلف از جمله هماهنگی، چالاکی و سریع بودن، درست عمل کردن و درست تصمیم گرفتن را تقویت می کنند. به گونه ای که در یک شخص غیر ورزشکار این قابلیت های مغز، خاموش می ماند و به تدریج ذهن تنبل و سست می شود . این گونه افراد، بیشتر تمایل دارند در یک گوشه بنشینند و در فکر فرو روند!به طور کلی می توان گفت ورزش در کلیه ی اجزای جسم و ذهن بدن و در کلیه ی مراحل زندگی انسان تأثیر غیرقابل انکار و به سزایی دارد.
آثار اجتماعی ورزش
انسان، موجودی است که فقط با زندگی جمعی به سلامت به مقصد می رسد و فرد گرایی و انزواطلبی، با ذات او در تضاد است. ورزش، موجب گسترش روابط گروهی می شود. در ورزش های گروهی، بدون هماهنگی و دوری از خودخواهی، نمی توان به موفقیت رسید و این خود باعث تقویت روح جمع خواهی افراد می شود.
همچنین، ورزش موجب گسترش حس یکرنگی و همگرایی در افراد می گردد. برای تیم شدن و تشکیل گروه منسجم ورزشی، باید از خود گذشت و من»ها را به ما» تبدیل کرد.چنین وضعیتی در بهتر شدن روحیه شما و افزایش روابط اجتماعی تان موثر خواهد بود.تجربه نشان داده است که افرادی که توانسته اند با ورزش و فعالیت بدنی، اندامی زیباتر و سالم تر داشته باشند، در ارتباطات اجتماعی خود موفق ترند. البته این اعتماد به نفس ایجاد شده در آن هاست که چنین موفقیتی را برای آن ها حاصل کرده نه سایز کمرشان!
یکی از مهمترین عوامل سلامت و پیشرفت در امور مختلف زندگی خوابیدن کافی و اصولی میباشد.
شاید بسیاری از افراد فکر کنند که اگر ساعات بیشتری بیدار باشند، موفقترند ! این تفکّر کاملاً اشتباه میباشد. هدف از خوابیدن رهایی از فعّالیّتهای روزمره نیست؛ بلکه یک امر ضروری برای بالا بردن کیفیت فعّالیّتهای روزمره میباشد.
تحقیقات نشان میدهد کمخوابی باعث میشود حافظه و قدرت درک افراد دچار مشکل شود. اگر شخصی را از خواب محروم کنند، نمیتواند آموختههای روز قبل خود را به یاد بیاورد. در هنگام خواب اطلاعاتی که شما یاد گرفتهاید در حافظه تثبیت میشود و قدرت تصمیمگیری را تقویت میکند؛ در نتیجه خواب منظّم باعث پیشرفت تحصیلی میشود و استرس را کاهش میدهد.
خوابیدن در طول روز میتواند برای مغز و رفع خستگی اعضای بدن مفید باشد، اما باید توجه کرد که مدت خواب روز کمتر از 40 - 50 دقیقه باشد. تایمهای طولانی خواب در طول روز باعث مختل شدن خواب شب میشود. در فصل زمستان افراد بیشتر میخوابند. سعی کنید بر این مشکل غلبه کنید و ساعات خوابتان را کاهش دهید.
برای کاهش زمان خواب میان روز سعی کنید :
ابتدا باید به این نکته توجه کنید که در طول شب به 8 ساعت خواب بهطور پیوسته نیاز دارید.
حال این ساعات به فعالیّت شما بستگی دارد؛ مثلاً بهخاطر شرایط شخصی بعضی افراد نیاز است ساعت 6 صبح بیدار باشند، طبیعتاً این شخص باید قبل از ساعت 10 شب بخوابند. پس طبق نیازتان ساعات خوابتان را تنظیم کنید اما بعضی از ساعات شب را حتماً باید بخوابید، چون بیدار ماندن در این ساعات در دراز مدت میتواند عوارض منفی داشته باشد. طبق تحقیقات بهعمل آمده :
اگر از ساعت 11 تا 1 شب نخوابید؛ سیستم عصبی و عضلانی دچار مشکل میشوند. از عواقب آن میتوان به ضعف، بیحالی، کاهش اشتها، ضعف ذهنی و فیزیکی اشاره نمود.
خوابیدن از ساعت 1 تا 3 شب بسیار ضروری است. عوارض بیدار بودن در این ساعت تحریکپذیری روانی و افسردگی میباشد. ضمناً نخوابیدن در این ساعات خطر سکته مغزی را چهار و سکته قلبی را دو برابر میکند .
یک معضل که بسیاری از افراد با آن مشکل دارند، دیر بیدار شدن است. دیر بیداری بیشتر ناشی از کمبود خواب، افسردگی، بیحوصلگی و نداشتن انگیزه برای شروع یک فعالیّت روزانه است. در بعضی افراد هم این مشکل بهصورت عادت جا افتاده است.
1 – سعی کنید به موقع بخوابید تا دچار کمخوابی نشوید و صبح بهموقع بیدار شوید.
2 – از ساعت بیولوژیک بدنتان استفاده کنید. قبل از خواب با خودتان صحبت کنید و تلقین کنید که فردا فلان ساعت باید بیدار شوم.
3 – بعد از بیدار شدن چراغها را روشن کنید.
4 – صبح بهمحض بیدار شدن از رختخواب خارج شوید.
5- چند دقیقه ورزش کنید تا سطح هوشیاریتان بالا برود و احساس خوابآلودگی نکنید.
با توجه به زندگیهای ماشینی انسان دچار اختلالات بسیاری از قبیل فشارهای روحی و مشکلات عصبی شده است. یکی از عمدهترین این مشکلات کمخوابی و راحت نخوابیدن است. برای غلبه بر این مشکل توصیه میشود از رختخوابتان فقط برای خوابیدن استفاده کنید. این امر باعث میشود مکانیسم بدن شما شرطی شود و بهمحض رفتن در رختخواب راحتتر بخوابید.
از مواد غذایی مانند : کافئین، قهوه، چای و . که باعث تحریک مغز میشود، خودداری کنید. قبل از خواب، خوردن شیر و عسل باعث آرامش و راحت خوابیدن میشود. چند دقیقه قبل از خواب یک لیوان شیر و عسل میتواند در راحت خوابیدن شما بسیار مؤثر باشد. از خوردن غذاهای سنگین و سرخشده برای شام خودداری کنید و هیچگاه سریع بعد از صرف شام نخوابید.
در طول روز با ورزش و فعالیّت، خودتان را خسته کنید. تا بدن نسبت به خواب احساس نیاز کند. البته حداقل سه ساعت قبل از خواب ورزش نکنید و یک ساعت قبل خواب فعّالیّتی انجام ندهید که دمای بدن شما را بالا ببرد؛ زیرا باعث مختل شدن خواب میشود. هرگاه بدن نیاز به خواب دارد جوابگوی نیازش باشید و در مقابل آن مقاومت نکنید. قبل از خواب پنجرههای اتاق خواب را باز کنید تا هوای اتاق تهویه شود. تخت خواب مناسب و بالشهای بزرگ و نرم استفاده کنید.
یکی از عوامل احساس خواب در هنگام مطالعه شرایط فیزیکی افراد میباشد. معمولاً وقتی در حالت درازکش مطالعه میکنید سریعتر احساس خوابآلودگی میکنید. البته عواملی همچون پرخوری و کمخوری هر دو در خوابآلودگی تأثیر دارند؛ ممکن است خوابآلودگی ناشی از فعّالیّتهای زیاد هم باشد.
نداشتن انگیزه و بیحوصلگی یکی از عوامل مؤثر در خوابآلودگی است.
طبق تحقیقات بهعمل آمده یک عامل بسیار مهم خوابآلودگی در هنگام مطالعه، بیتحرکی و ثابتماندن به مدت طولانی است. این موضوع باعث ترشح اسید لاکتیک در خون شده و مقدار زیادی از اکسیژن خون را میگیرد. در نتیجه اکسیژن کمتری به مغز میرسد و شخص احساس خوابآلودگی میکند.
یلداتون مبارک باشه.
خلاصه ای از زندگینامه کوروش کبیر
پیش ازکمبوجیه دوم
پس ازکمبوجیه یکم
همسر: کاساندان
کاخ: پاسارگاد
دودمان: هخامنشیان
پدر: کمبوجیه یکم
مادر: ماندانا
فرزندان: کمبوجیه
بردیا
آتوسا
آرتیستون
رکسانا
زندگی نامه کوروش کبیر
بنا به گفتهٔ هرودوت، آستیاگ (پدربزرگ کوروش) شبی در خواب دید که از دخترش آنقدر آب خارج شد که کشور ماد و تمام آسیا را غرق کرد. مغها خواب وی را چنین تعبیر کردند که فرزند دخترش روزی بر تمام آسیا چیره خواهد شد. از این روی، وی دخترش ماندانا را به یکی از بزرگان پارس به شویی داد. پس از تولد نوهاش، وی خواب دیگری دید که تاکی از بدن ماندانا روییده و تمام آسیا را فراگرفتهاست پس او فرزند دخترش را به یکی از بستگانش به نام هارپاگ سپرد و دستور داد که کودک را نابود کند.
هارپاگ، کوروش را به یکی از چوپانهای شاه به نام میترادات (مهرداد) داد و از او خواست که وی را به دستور شاه به کوهی در میان جنگل رها کند تا طعمهٔ درندگان گردد. چوپان کودک را به خانه برد. وقتی همسر چوپان به نام سِپاکو از موضوع باخبر شد، با ناله و زاری به شوهرش اصرار ورزید که از کشتن کودک خودداری کند و بجای او، فرزند خود را که تازه زاییده و مرده بدنیا آمده بود، در جنگل رها سازد. چوپان نظر همسرش را پذیرفت و جسد مردهٔ فرزندش را به مأموران هارپاگ سپرد و خود سرپرستی کوروش را به گردن گرفت. هارپاگ هم جسد پسر چوپان را با اسمی دیگر در مقبرهٔ شاهی دفن کرد.
سالها بعد هنگامی که کوروش ده ساله شده بود و با کودکان بازی میکرد، آن کودکان کوروش کبیر را به عنوان پادشاه برگزیدند. کوروش در میان بازی، دستور داد یکی از کودکان را تنبیه کنند. پدر آن پسر به نام آرتمبارس نزد آستیاگ شکایت کرد و اظهار داشت که یکی از بردگان وی فرزند درباریان را چوب زدهاست. کوروش را نزد آستیاگ فرستادند تا تنبیه شود. شاه با مشاهدهٔ کوروش و شباهت وی با افراد خانواده، چنین سوءظن برد که مبادا او کوروش نوهٔ خودش باشد.
شاه چوپان را تهدید کرد که اگر حقیقت را نگوید شکنجه خواهد شد و وی حقیقت را بیان داشت. پس از آن، شاه هارپاگ را احضار کرد و از وی پرسید: طفل دخترم را که به تو سپرده بودم، چگونه کشتی؟» هارپاگ با دیدن چوپان پاسخ داد که: پس از آنکه طفل را به خانه بردم، خواستم طوری رفتار کنم که امر تو اجرا شده باشد و قاتل پسر دخترت هم نباشم.» او گفت حالا که طفل زنده مانده، باید خدا را شکر کرد و ضیافتی داد و از هارپاگ خواست به این میهمانی بیاید و فرزندش را هم همراه بیاورد.
پس از آن هارپاگ را به بی رحمانهترین شکل تنبیه کرد، بدین ترتیب که او را برای صرف شام دعوت نمود و بدون آنکه وی خبردار شود گوشت بدن فرزند هارپاگ را به عنوان غذا، به خورد پدر داد. مدتی بعد آستیاگ بار دیگر به جادوگران و کاهنان روی آورد و از آنها سؤال کرد که آیا هنوز باید از آن خطر از جانب نوادهاش بترسد یا خیر؟ آنها پاسخ دادند که رؤیای شاه هماکنون تعبیر شدهاست برای آنکه کوروش هنگامی که با کودکان دیگر بازی میکرد به عنوان شاه انتخاب شد؛ بنابراین دیگر نیاز نیست از وی بترسد. پس از آن آستیاگ آرام گرفت و نوادهاش را به پارس نزد پدر و مادرش فرستاد.
شجره نامه کوروش کبیر
کوروش کبیر (۵۷۶-۵۲۹ پیش از میلاد)، همچنین معروف به کوروش دوم نخستین شاه و بنیانگذار دودمان شاهنشاهی هخامنشی است. کوروش کبیر، بهخاطر بخشندگی، بنیان گذاشتن حقوق بشر، پایهگذاری نخستین امپراتوری چند ملیتی و بزرگ جهان، آزاد کردن بردهها و بندیان، احترام به دینها و کیشهای گوناگون، گسترش تمدن و غیره شناخته شدهاست.
ایرانیان کوروش کبیر را پدر و یونانیان، که وی سرزمینهای ایشان را تسخیر کرده بود، کوروش کبیر را سرور و قانونگذار مینامیدند. یهودیان کوروش کبیر را به منزله مسحشده توسط پروردگار بشمار میآوردند، ضمن آنکه بابلیان کوروش بزرگ را مورد تأیید مردوک میدانستند.
نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که در بین سال های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گسترده ای از آسیا حکومت می کرد. کوروش در منشور خود که در بابل کشف شده، خودش را فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیش پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده ای که همیشه پادشاه بوده است» معرفی می کند.
همسر کوروش کبیر
کوروش کبیر همسری به نام کاساندان از خاندان هخامنشی برگزید که از او دارای ۴ فرزند بود. دو تن از فرزندان کوروش کبیر پسر و دو تن دیگر دختر بودند. پسران کوروش کمبوجیه دوم و بردیا نام داشتند و یکی از دخترانش آتوسا نام داشت اما در منابع تاریخی نام دیگر دختر کوروش کبیر ذکر نگردیده است. کامبیز دوم پس از مرگ پدر به جای او به تخت شاهی نشست و برادر دیگر خود بردیا را کشت. او پس از فتح مصر در راه بازگشت به ایران خودکشی کرد.
گاهشمار دوران پادشاهی کوروش کبیر
سالها پیش از میلاد است.
۵۵۸: آغاز پادشاهی کوروش در انشان (فارس) و خوزستان. انتقال پایتخت هخامنشیان به شوش.
۵۵۰: شکست ایشتوویگو شاه ماد از کوروش و پیرو آن فتح هگمتانه. اتحاد ماد و پارس.
۵۴۹ تا ۵۴۸: تسخیر سرزمینهای پارت، جرجان و احتمالاً ارمنستان توسط کوروش.
۵۴۶: فتح سارد پایتخت لیدی توسط کوروش و شکست کرزوس پادشاه لیدی.
۵۳۹: فتح بابل ثروتمندترین شهر غرب آسیا توسط کوروش. سقوطی که با مقاومت کم سپاه بابل در کرانه ساحلی رود دجله به وقوع پیوست
۵۳۹: کوروش به یهودیان آواره اجازه داد تا به اورشلیم بازگردند و در آنجا آزادانه برای خود کنیسه بسازند.
۵۲۹: کوروش به قبایل سکاها در شمال شرق ایران حمله کرد و در جنگ با ماساگتها کشته شد. کوروش کبیر را در پاسارگاد دفن کردند. پس از او کمبوجیه دوم فرزند کوروش به تاج و تخت رسید.
{برای دیدن تصاویر بیشتر کلیک نمایید}
{برای دانلود فایل برای کامپیوتر کلیک نمایید}
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
{برای دیدن تصاویر بیشتر کلیک نمایید}
{برای دیدن موزیک درمورد سردار از مهراد جم کلیک نمایید}
زبان فارسی است، اما اشتباه می کنید. بیشترین زبانی که به آن زبان صحبت میشود، آنی نیست که با کمک آن صحبت می کنید.
Body Language یکی از اجزای ارتباطات غیر کلامی است که در برقراری ارتباطات روزمره ما جایگاه بسیار پررنگی دارد.
https://www.avapress.com/
هنگام تولد سعدی حکمران شیراز اتابک مظفر الدین تکله سومین پادشاه از اتابکان فارس بود از ده سال پیش تکله در مقابل اتبکان عراق بدشواری مقاومت میکرد و همچنین مورد دستبرد و غارت اتابکان آذربایجان نیز قرار میگرفت
شاعر پر آوازه در میان همه این بی نظمی ها در شهر شیراز رشد میکرد پدر سعدی ، عبدالله در خدمت سعد بن زنگی بود که احتمال دارد شاعر شیرین سخن شیراز نیز به عنوان حق شناسی تخلص سعدی را برای خود انتخاب کرده باید
یکی از مشخصات نبوغ سعدی در این است که از کوچکترین حادثه زندگی خود درسی اخلاقی میدهد در چندین جای کلیات کودکی او مطرح است و چنین مینماید که وی از دوران طفولیت خود خاطره ای دلنشین و در عین حال حزن انگیز دارد چگونگی سالهای خردسالیش در بوستان آمده که از ۱آنجا میتوان فهمید پدرش از کارکنان ساده دیوان اما در رفاه بوده
ز عهد پدر یاد دارم همی که باران رحمت بر او هر دمی
که طفلیم لوح و دفتر خرید ز بهر یکی خاتم زر خرید
بدر کرد ناگه یکی مشتری به خرمایی و از دستم انگشتری
بعد از مرگ پدر سعدی در شیراز تنها ماند در سایه توجه اتابک سعدی که در از همان دورانبر اثر هوش و ذکاوت بالای خود نزد همه انگشت نما بود رهسپار بغداد گشت و وارد مدرسه نظام شد و از سال ۵۷۴ تا ۶۰۴ یعنی تا سال فوت اتابک سعد بن زنگی و بر تخت نشستن فرزندش ابوبکردر بغداد ماند
هنگامی که سعدی برای تحصیل به نظامیه رفت ، مدرسه از گذشته ای پر اتخار بر خوردار بود . تا زمان سعدی متعدد نظامیه کتبی در مورد الهیات ، فقه ، تفسیر قرآن تالیف کرده بودند که نشان دهنده بزرگی و اعتبار مدرسه در آن زمان میباشد
سالهای مسافرت
سعدی در کلیات از سفر به آسیای مرکزی ، هندوستان ، شام ، مصر ، عربستان ، حبشه و مغرب بدون کمترین سرنخی برای ترتیب این سفرها معلوم شود نام برده است
میتوان چنین تصور کرد که سعدی سفرهای خود را با عزیمت مجدد به سمت مشرق آغاز کرد . اگر سعدی از شیراز عزیمت میکرد می توانست یک راست از راه کرمان و سیستان و خراسان به بلخ رسد . مسافر بلخ ناچار به جنوب شرقی عزیمت می کرد و از گردنه های کوه بابا میگذشت و به بامیان میرسید و از آنجا راهی هندوستان
در مورد سفر به هندوستان و مدت اقامت و مکان های بازید سعدی در هند تناقص های زیادی وجود دارددر عین حال هنگام بازگشت از هند سعدی به همرا یک کشتی بازرگانی وارد جزیره کیش میشود – که در آن زمان مرکز اقتصادی ایران به شمار میرفته است – حال پایان سفر نیست چون شاعر به جای بازگشت به زادگاه خود شیراز به زیارت خانه خدا میرود در مسیر حرکت خود به سوی شهر مقدس مکه در صهعا توقف میکند وی در این شهر یکبار دیگر ازواج میکند که حاصل آن یک فرزند کوچک هست که رشته ایس که او را به آن سرزمین پیوند داده است . ناگهان این کودک در گذشت درد و غضه پدر همان بود که معمولا به پدران در چنین مصیبتی وارد میشود
به صنعا درم طفلی اندر گذشت چه گویم کز آنم چه بر سر گذشت
در این باغ سروی نیامد بلند که باد اجل بیخ عمرش نکند
عجب نیست بر خاک اگر گل شکفت که چندین گل اندام در خاک خفت
خانواده سعدی از هم میپاشد و او دیگر جز به ادامه سفر نمی اندیشد تا شاید از اندوهی که در این شهر محصور در میان کوهها خفه اش میکند رهایی یابد ، سعدی عازم مکه شده و بعد از انجام مناسک حج ، عازم مصر میشود و بعد از چندی به دلیل شروع جنگ های صلیبی عازم تونس شد و بعد ار آرام شدن جنگ سعدی با کشتی به سمت شیراز راه افتاد که ابتدا در بیت المقدس توقفی کوتاه میکند و از آنجا به سوی دمشق رهسپار می شود و در سایه امنیت شهر دمشق فرصت مطالعه و بحث با دانشمندان را نیز بدست آورد
حال موقع بازگشت رسیده ; سعدی رفته رفته خستگی و حسرت دیدار آسمان ایران را در دل خود احساس میکند
در اقصای عالم برگشتم بسی بسر بردم ایام با هر کسی
تمتع ز هر گوشه ای یافتم ز هر خرمی خوشه ای یافتم
چو پاکان شیراز خاکی نهاد ندیدم که رحمت بر آن خاک باد
تولای مردان این پاک بوم بر انگیختم خاطر از شام و روم
دریغ آمدم زان همه بوستان تهیدست رفن بر دوستان
دوران کهولت
سرانجام در حالی که قلب سعدی میتپید شیراز جلو چشمان او نمایان گشت و در واقع موقع تقاعد سعدی از مسافرت فرا رسیده بود ، تقاعدی داوطلبانه و سرشار از سربلندی و مجاهدت
تا این زمان سعدی فقط اشعاری بصورت مجزا سروده بود ، در طی دو سال دو شاهکار شعر اخلاقی او یعنی بوستان در سال ۶۳۶ و گلستان در سال بعد آن ۶۳۷ خاتمه یافت که نام سعدی را جاودان کردند
سعدی با خاطری آسوده به آرامی به پایان عمر خود نزدیک میشد . از مرگ بانیان عظیم الشان اندیش ایرانی مانند خواجه نصیر الدین طوسی ، شمس تبریزی ، جلال الدین رومی دیری نمیگذشت و سعدی در میان شاعران موفق نسل جدید تنها به جا مانده بود
از طرف دیگر به مرور که سعدی سالخرده تر میشد آشکار بود که تاثیر سخن او رفته رفته نه تنها در شیراز بلکه در دیگر شهر های ایران نیز به شعر فارسی رنگ و بویی تازه می بخشید
تاریخ وفات سعدی موضوعی بسیار مبهم و بحث انگیزست زیرا شرح حال نویسان دو تاریخ وفات برای او ترسیم کردند یکی ۱۷ آذر ۶۷۰ و دیگری ( بزرگانی مانند جامی ) مهر ماه سال ۶۷۱ را تاریخ وفات این بزرگ مرد پارسی میدانند
سعدی در بحبوحه اشتهار از دنیا رفت و شهرتی پایدار از خود بجا نهاد ، وی از زندگی چیزی انتظار نداشت و تا میتوانست از زیاده طلبی پرهیز میکرد به این اکتفا مینمود که افتخاری برای شیراز زادگاه خود میراث بگذارد ، شیراز نیز نبوغ شاعر خود را درک کرده بود . سعدی در نزدیکی بقعه خود در حومه شهر به خاک سپرده شد دیری نپایید که مرقد او زیارتگاه عشاق زبان و ادب پارسی شد
اخلاق سعدی
سعدی مانند لوکرس یا وینیی شاعر فیلسوف نیست . سعدی شاعری است که تعالیم اخلاقی میدهد ، تعلیم دهنه اخلاقی به معنی دقیق کلمه ، یعنی مصنفی است که رسوم و عادات و افعال و خلقیات معاصران خود را مورد مطالعه قرار میدهد
اما این اخلاق بیش از هر چیز حائز جنبه عملی است و در وهله اول باید همین جنبه عملی اخلاق سعدی را در نظر گرفت . سعدی پیش از آن انسان را بذاته مورد مطالعه قرار دهد به موضع گیری وی در برابر همنوعان مینگرد: خطاها و عیب ها را می بیند و به دور از هر نوع انتقاد نیشدار میکوشد در اشعار خو آداب و قوعاد بهتری را پیشنهاد دهد خود این موضوع را به کرات و آشکارا گوشزد میکند
اگر در سرای سعادت کس است ز گفتار سعدیش حرفی بس است
پند سعدی به گوش جان بشنو ره چنین است مرد باش و برو
سخن سودمند است اگر بشنوی به مردان رسی گر طریقت روی
اما سخنان سعدی مثال است و پند ،خواننده باید پند را در بین سطور حکایات جستجو کند .از این پندهای گوناگون یک فاسفه عملی حاصل میشود که بواقع اندک مبهم و دشوار یاب است ولی کامل
بر این اخلاق – که به آدم طرز رفتار در برابر همنوعان را تعلیم میدهد – یک رشته نکات روان شناختی نیز افزوده میشود که سیمای انسان آرمانی سعدی را میسر میسازد و چون فرد بی ایمان به آفریدگار همیشه بشری ناقص است بنابر این سعدی بارها مساله ارتباط بین انسان و خداوند رو طرح میکند
سبک شعری سعدی
شیوه اصلی ترکیب کلام سعدی چنین به نظر می آید : نخست یک حقیقت اخلاقی را بیان میکند سپس آن را با یک سلسله تمثیلها بنوعی مجسم میسازد
عدو را بکوچک نباید شمرد که کوه کلان دیدم از سنگ خرد
نبینی که چون باهم آیند مور ز شیران جنگی برارند شور
نه موری ، که مویی کزان کمتر است چو پر شد ز زنجیر محکم ترست
»
گاهی نیز بر عکس ، تصویر حکایت از برای تجسم یک اندیشه به کار میرود حتی غالبا از یک داستان ساده یا خاطره ساده جوانی یک اندیشه عارفانه بدست می آید که اصلا انتظار نمیرفت
سعدی گاه نیز شیوه تضاد را در پیش میگیرد ومیداند که چگونه تاثیر جملات کوتاه و دقیق رابیشتر سازد مثلا در گلستان چنین مینویسد : هرگز از دور زمان ننالیدم و روی از گردش آسمان در هم نکشیدم مگر وقتی که پایم ماند بود و استطاعت پاپوشی نداشتم به جامع کوفه در آمدم دلتنگ یکی را دیدم پا نداشت . سپاس نعمت حق بجا آوردم و بر بی کفشی صبر کردم»
شیوه دیگر سعدی این است که اندیشه را مطرح میکند ودلائل موافق و مخالف را باهم بیان میکند مثلا در پند نامه پس از ستایش کرم و سخاوت بلافاصله انتقاد از بخل شروع میشود »
یا اینکه موضوع را میان دو شخص مورد بحث قرار میدهد ودلائل موفق و مخالفرا مطرح میسازد مثلا حکایت مناظره پدر و پسر درباره منافع و مضرات سفر »
اما در مورد اشخاص داستان ، سعدی با شیوه ای که رایحه قرون وسطی از آن به مشام میرسد نه تنها افراد بشر و زنده ها را بسخن در می اورد بلکه حیوانات و حتی اشیا را نیز به حرف زدن وا میدارد مانند گفتگوی فرح انگیز طوطی و زاغ و مباحثه ایی میان رایت و پرده قصر در گلستان »
تمام لذت سبک سعدی از پیوند اندیشه ها با هم سر چشمه میگیرد و این لذت به اندازه ایی عالی است که حتی ترجمه نیز ان را از بین نمیبرد . این پیوند خشک و انتزاعی نیست بلکه یک اندیشه است که با تصویر تحقق یافته است ، اندیشه و تصویر چنان با هم آمیخته است که خواننده از خود میپرسد آیا امکان دارد اندیشه ای بدون تصویری ملموس به مغز سعدی خطور کرده باشد در آثار سعدی قسمتهای بسیاری دیده میشود که در آنها تصویر و اندیشه در می آمیزد و حتی چنان با اندیشه آمیخته میشود که تصویر تبدیل به همان اندیشه میشود
آثار سعدی
.
از سعدی، آثار بسیاری در نظم و نثر برجای ماندهاست:
بوستان: کتابیاست منظوم در اخلاق.
گلستان: به نثر مسجع
دیوان اشعار: شامل غزلیات و قصاید و رباعیات و مثنویات و مفردات و ترجیعبند و غیره (به فارسی) و چندین قصیده و غزل عربی.
صاحبیه: مجموعه چند قطعه فارسی و عربیاست که سعدی در ستایش شمسالدین صاحب دیوان جوینی، وزیر اتابکان سرودهاست.
قصاید سعدی: قصاید عربی سعدی حدود هفتصد بیت است که بیشتر محتوای آن غنا، مدح، اندرز و مرثیهاست. قصاید فارسی در ستایش پروردگار و مدح و اندرز و نصیحت بزرگان و پادشاهان آمدهاست.
مراثی سعدی:قصاید بلند سعدی است که بیشتر آن در رثای آخرین خلیفه عباسی المستعصم بالله سروده شدهاست و در آن هلاکوخان مغول را به خاطر قتل خلیفه عباسی نکوهش کردهاست.سعدی چند چکامه نیز در رثای برخی اتابکان فارس و وزرای ایشان سرودهاست.
مفردات سعدی:مفردات سعدی شامل مفردات و مفردات در رابطه با پند و اخلاق است.
رسائل نثر:
کتاب نصیحهالملوک
رساله در عقل و عشق
الجواب
در تربیت یکی از ملوک گوید
مجالس پنجگانه
هزلیات سعدی
نام و آوازه سعدی و شهرت آثار گران قدر او دیری است از مرزهای ایران و قلمره زبان پارسی فراتر رفته و خطه ها و کشور های دیگر را در این جهان پهناور در نوردیده
از این رو علاوه بر ترجمه شعر و نثر او به دیگر زبانها پژوهشهایی که در مورد فکر و اندیشه و نوشته هایش به زبان های گوناگون توسط محققان کشور های مختلف صورت گرفته است اندک نیست
منبع: originalnews.blogfa.com
چنان که می دانیم دهقانان” یک طبقه از مالکان بودند که در دوره ی ساسانیان در ایران زندگی میکردند و یکی از طبقات اجتماعی فاصل میان طبقه کشاورزان و اشراف درجه اول را تشکیل میدادند و صاحب نوعی اشرافیت ارضی” بودند.
زندگانی آنان در کاخهایی که در اراضی خود داشتند سپری میشد. آنها به وسیله ی روستاییان” از آن اراضی بهره برداری می کردند و در جمع آوری مالیات اراضی با دولت ساسانی و سپس در عهد اسلام با دولت اسلام همکاری می نمودند و حدوداً تا زمان حمله مغول به تدریج بر اثر فتنه ها و آشوبها و تضییقات گوناگون از بین رفتند.
همانگونه که در زندگی نامه فردوسی آمده است، آغاز زندگی او هم زمان با گونه ای جنبش نوزایش در میان ایرانیان بود که از سدهٔ سوم هجری شروع شده و دنباله و اوج آن به سدهٔ چهارم رسید و گرانیگاه آن خراسان و سرزمین های فرارود بود.
در درای همین دو سده تعداد چشمگیری از سرایندگان و نویسندگان پدید آمدند و با آفرینش ادبی خود زبان پارسی دری را که توانسته بود در برابر زبان عربی پایدار بماند، توانی روزافزون بخشیدند و به صورت زبان ادبی و فرهنگی درآوردند. فردوسی از همان روزگار کودکی در حال مشاهده کوشش های مردم پیرامونش برای پاسداری ارزش های دیرینه بود و خود نیز در چنان زمانه و زمینه ای پا به پای بالندگی جسمی به فرهیختگی رسید و رهرو سخت گام همان راه شد.
زندگینامه فردوسی – ابوالقاسم فردوسی که بود؟
درباره دوران کودکی و نوجوانی فردوسی نه خود شاعر سخنی گفته و نه در بن مایه های کهن جز افسانه و خیال بافی چیزی به چشم میخورد. با این حال از دقت در ساختار زبانی و بافت تاریخی – فرهنگی شاهنامه، میتوان این را دریافت که فردوسی در دوران پرورش و بالندگی خویش از راه مطالعه و ژرف نگری در سروده ها و نوشتارهای پیشینیان خویش سرمایهٔ کلانی اندوخته که بعدها دست مایهٔ او در سرایش شاهنامه شده است. همچنین از شاهنامه و زندگی نامه فردوسی اینگونه میشود برداشت کرد که فردوسی با زبان عربی و دیوان های شاعران عرب و نیز با زبان پهلوی آشنا بوده است.
زندگینامه فردوسی – سرودههای فردوسی
کودکی و جوانی فردوسی در زمان سامانیان سپری شده است. شاهان سامانی از دوستداران ادب فارسی بوده اند. آغاز سرودن شاهنامه را بر پایهٔ شاهنامه ابومنصوری از زمان ۳۰ سالگی فردوسی میدانند اما با مطالعه زندگی نامه فردوسی میتوان اینچنین برداشت نمود که او در جوانی نیز به سرایندگی می پرداخته است و چه بسا سرودن داستان های شاهنامه را در همان زمان و بر پایهٔ داستان های کهنی که در داستان های گفتاری مردم جای داشته اند، آغاز نموده است. از میان داستان های شاهنامه که گمان میرود در زمان جوانی وی گفته شده باشد میتوان داستانهای بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو و داستان سیاوش را نام برد.
فردوسی پس از آگاهی یافتن از مرگ دقیقی توسی و نیمه کاره ماندن گشتاسب نامه سرودهٔ او (که به زمانهٔ زرتشت می پردازد)، به نگاشته شدن شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده و بن مایهٔ دقیقی توسی در سرودن گشتاسب نامه بوده است پی برد و به دنبال آن به بخارا، پایتخت سامانیان تختِ شاهِ جهان” رفت تا آن را پیدا کند و بازمانده آن را به شعر در آورد. فردوسی در این سفر شاهنامهٔ ابومنصوری” را نیافت اما در بازگشت به توس، امیرک منصور، که از دوستان فردوسی بوده است و شاهنامه ابومنصوری” به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق یکپارچه و نوشته شده بود، نسخه ای از آن را در اختیار فردوسی نهاد.
شاهنامه پرآوازه ترین سرودهٔ فردوسی و یکی از بزرگترین نوشته های ادبیات کهن پارسی است. فردوسی سرودن شاهنامه را بر پایهٔ نوشتار ابومنصوری در حدود سال۳۷۰ هجری قمری شروع کرد و سر انجام آن را در تاریخ ۲۵ سپندارمذ سال ۳۸۴ هجری قمری (برابر با ۳۷۲ خورشیدی) با این بیت ها به انجام رساند:
سر آمد کنون قصهٔ یزدگرد به ماه سفندارمذ روز ارد
ز هجرت سه صد سال و هشتاد و چار به نام جهان داور کردگار
این ویرایش نخستین شاهنامه بود و فردوسی نزدیک به ۲۰ سال دیگر در تکمیل و تهذیب آن کوشید. این سالها هم زمان با برافتادن سامانیان و برآمدن سلطان محمود غزنوی بود. فردوسی در سال ۳۹۴ هجری قمری (برابر با ۳۸۲ خورشیدی) در سن ۶۵ سالگی بر آن شد که شاهنامه را به سلطان محمود اهدا کند، و از این رو دست به کار تدوین ویرایش تازه ای از شاهنامه شد. فردوسی در ویرایش دوم، بخش های مربوط به پادشاهی ساسانیان را تکمیل نمود. پایان ویرایش دوم شاهنامه در سال ۴۰۰ هجری قمری در ۷۱ سالگی فردوسی بوده است:
چو سال اندر آمد به هفتاد و یک همی زیر بیت اندر آرم فلک
ز هجرت شده پنج هشتاد بار به نام جهان داور کردگار
فردوسی شاهنامه را در شش یا هفت دفتر به دربار غزنه نزد سلطان محمود فرستاد. به گفته خود فردوسی، سلطان محمود نکرد اندر این داستانها نگاه” و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی قسمت های دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر در گله و انتقاد از محمود و تلخ کامی سراینده از اوضاع زمانه بوده است. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده، و خود را ۸۰ ساله و جای دیگر ۷۶ ساله خوانده است.
زندگینامه فردوسی – آرامگاه فردوسی در شهر توس
محمد امین ریاحی، با درنگریستن در زندگینامه فردوسی و گفته های وی از سن و ناتوانی خود، این گونه نتیجه گیری کرده است که فردوسی می بایست پس از سال ۴۰۵ هجری قمری و پیش از سال ۴۱۱ هجری قمری از جهان رفته باشد.
پس از مرگ، واعظ طبرستان به دلیل شیعه بودن ابوالقاسم فردوسی از به خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستان مسلمانان جلوگیری نمود و به ناچار در باغ خود وی در توس به خاک سپرده شد. آرامگاه فردوسی بین سالهای ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۳ به دستور رضا شاه بازسازی شد.
زندگینامه فردوسی – مذهب فردوسی
بر اساس ابیاتی در خود شاهنامه و همچنین با مطالعه زندگی نامه فردوسی و منابع اولیهای چون آثار نظامی عروضی و نصیرالدین قزوینی، فردوسی یک مسلمان شیعه بوده است، ولی برخی از پژوهشگران اخیراً در مورد مذهب وی و شاخهٔ شیعی آن اظهار تردید کرده اند.
بزرگداشت و گرامیداشت فردوسی
در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است هر سال در این روز آیین های بزرگداشت فردوسی و شاهنامه در دانشگاهها و نهادهای پژوهشی برگزار میگردد.
منبع: originalnews.blogfa.com
خواجه شمسالدین محمد حافظ شیرازی فرزند بهاءالدین معروفترین شاعر عارف قرن هشتم و یکی از چهار تن از بزرگترین شاعران ایران است که معروف جهان شدهاند. در باب این استاد فناناپذیر و بینظیر که او را لسانالغیب و ترجمانالاسرار لقب دادهاند اشارتهائی در بسیاری از کتابها مانند تذکرهالشعراء دولتشاه سمرقندی که بعد از فوت اوست تا مجمعالفصحا و ریاضالعارفین تألیف رضاقلی خان همه مشتمل بر نام و شرح مختصری از حالات وی میباشد ولیکن هیچ یک از آنها مطالب مفصلی که جزئیات احوال او را نشان بدهد ندارند. تنها اثر از معاصران حافظ که مورد توجه و اهمیت قرار گرفته مقدمهایست که یکی از دوستان حافظ که جامع اشعار او بوده، موسوم به محمد گلندام، نوشته، وی در آنجا پس از اطناب کلام در ذکر صفات شریفه و محبوبیت او نزد خاص و عام و شهرت جهانگیری که حتی در زمان حیات حاصل کرده و قوافل سخنهای دلپذیرش از فارس نه تنها به خراسان و آذربایجان بلکه به عراقین و هندوستان رفته چنین مینویسد:
اما به واسطه محافظت درس قرآن و ملازمت شغل سلطان و بحث کشاف و مصباح و مطالعهی مطالع و مفتاح و تحصیل قوانین ادب، و تحقیق دو اوین عرب به جمع اشتات غزلیات نپرداخت و به تدوین و اثبات ابیات مشغول نشد و مسود این اوراق اقل انام محمد گلندام عفیالله عنه ما سبق در درسگاه دین مولانا و سیدنا استاد ابوالبشر قوامالمله والدین عبدالله اعلیالله درجاته و کرات و مرات که به مذاکره رفتی در اثنا محاوره گفتی که این فرائد فواید را همه در یک عقد میباید کشید و این غرر درر را در یک سلک میباید پیوست. تا قلاده جید وجود اهل زمان و تمیمه و شاح عروسان دوران گردد. و آن جناب حوالت رفع و ترفیع این بنا بر ناراستی روزگار کردی و به عذر اهل عصر عذر آوردی تا در تاریخ سنه احدی و تسعین و سبعمائه (791 هجری)ودیعت حیات بموکلان قضا و قدر سپرد.»
از مجموع کتابهائی که درباره حافظ نوشته شده چنین فهمیده میشود که بهاءالدین محمد پدر حافظ در عصر اتابکان فارس از اصفهان به شیراز مهاجرت کرده و در آنجا از طریق بازرگانی ثروتی اندوخته ولی دیری نگذشته که زندگی را بدرود گفته و کارهای تجارتی او آشفته و نابسامان گردیده است وارثان او که یک همسر و پسری خردسال بودند به بینوایی و تنگدستی افتادند. آن پسر بعدها ناگزیر شد که روزی خود را عرق جبین و کد یمین حاصل نماید. با این همه هر وقت فرصت و مجالی مییافت در مکتبی که در نزدیکی او بود به کسب کمال میپرداخت و در آنجا سرمایهی علمی به کف میآورد. قرآن مجید را حفظ کرد و از همین رو بعدها تخلص خود را حافظ» قرار داد. لقب حافظ به طور عموم به کسانی اطلاق میشود که میتوانستند قرآن را تمام از بر بدون غلط بخوانند چنانکه او گفته است:
ز حافظان جهان کس چو بنده جمع نکرد
مسائل حکمی با نکات قرآنی
به هر حال سر پر شور و طبع آرام این عصارهی تفکر آریایی یعنی حافظ چون از علوم ظاهری و مشتی الفاظ و اصطلاحات حاصلی ندید، داعیهی طلب معنی در نهادش به وجود آمد و همت بر درک حقایق گماشت. و پس از تحمل زجر و زحمت و رنج و غصه و یأس و حرمان و خستگی، از دوندگیها و کوفتن بیهودهی درها به وادی یقین رسید، یقینی که مختص خود او بود، یقین حافظی بود که انسان کامل شده بود. در اینجا بیمناسبت نیست فرازی را که علی دشتی محقق مشهور معاصر در ارتباط با این مطلب نوشته بازگو نماییم: واضحترین خطی که سیمای حافظ را از قیافهی سایر متفکرین ما مشخص و ممتاز میکند آزادی فکر است. آزادی فکر بزرگتری امتیاز بشرهای اندیشهگر است. همانطوری که وجه امتیاز انسان از حیوانات قوهی ادراک و وجه امتیاز انسانها از یکدیگر ملکات و فضائل اخلاقی است، وجه امتیاز دانشمندان و طبقهی راقیه آزادی فکر است. شاخص قدر آنها تنها دانش و معرفت نیست. چه بسا دانشمندانی چون امام فخر رازی در دایرهی معلومات وسیع خود اسیر معتقدات تلقینی بودهاند.
مکتشفین و مخترعین، همه کسانی هستند که فکر آنان در چهاردیواری مکتسبه و مسلمیات عصر خود باقی نمانده است. پیشوایان فکر و همهی مصلحین، مردمانی بودهاند که اندیشهی آنان از دایرهی امور مسلمه و ثابته محیط خود خارج شده و آزادتر از همعصران خود فکر کردهاند.
ارزش مقام انسان در این است که بنده و زبون مقررات و آنچه در نظر همهی مردم مسلم است نبوده، برای پرش فکر خود حدودی قائل نباشد. اکثریت تام جامهی انسانی اسیر تلقینات پدری و زبون مقرراتی هستند که خود وضع کردهاند. حتی مطیع آراء و معتقداتی میشوند که اشخاص بیمایهتر و پایینتر از خود آنها، یا نیاکانی که در محیط تاریکتر و جاهلتری زیستهاند برای آنها ساختهاند. بسا اوقات افراد به سخافت و سستی بنیان رسوم و عقایدی پی میبرند ولی نمیتوانند خود را از آن رها سازند. به قول سنایی:
خود به خود شکل دیو میکردند
پس ز ترسش غریو میکردند
حافظ از آن افراد ممتازی است که از شکل دیوی که سایر افراد بشر روی دیوار کشیدهاند نمیترسد و خود هم برای خویش این مترس را نیافریده است، و برای فکر او حدود و ثغوری نیست، به جز معدودی متفکرین عالیقدر. سایر بشرهایی که بر سطح کره میخزند، با اصرار نامعقولی میل دارند طبقهبندی شوند. مثل اینکه آزادی آنها را زجر میدهد. میخواهند در قالبهایی در آیند و به عبارت آخری جز دستهای بشوند.
این تمایل طبیعی، مردم را بر آن داشته است که برای فکر حافظ حصاری بسازند و برای روح بلند پرواز او قالب جامدی بیافرینند. با اصراری خواستهاند او را در طبقهبندیهایی که بشر متوسط برای خود درست کرده است وارد کنند: او را شیعه دانستهاند، سنی گفتهاند، صوفی خواندهاند، صوفیه ملامتیه فرض کردهاند، و. . . حافظ شیعه نیست، سنی نیست، صوفی نیست؛ ملامتیه نیست، متدین نیست، بیدین نیست، حافظ حافظ است.
اندیشهگری است که پرش فکر و خیال او را نه شریعت، نه طریقت، نه الحاد و نه سیستمهای فلسفی و صوفیگری عایق نمیشود. . . حافظ در آزادگی، در وارستگی، حریت ضمیر و پاک بودن از آلایش تعصب مانند کنفوسیوس، مانند بودا، مانند گوته، مانندی گاندی و بالاخره به روش حضرت مسیح صورت کمال بشریت و علو مقام انسانی است.
حافظ جنگ هفتاد و دو ملت » را با همان فکر آزاد خود که همه چیز در آن گنجایش دارد مینگرد زیرا میداند: چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند. » حافظ از زمرهی شاگردان قوامالدین عبدالله عالم معروف آن زمان (متوفی به سال 772 هجری ) بوده است. نخست در سلک مقربان ابواسحقاینجو درآمده و سپس به پادشاهان آل مظفر پیوسته و شاه شجاع و شاه منصور از امیران این خاندان را مدح گفته است و در این ضمن با پادشاهان ایلکانیجلایر (آل جلایر) که در مغرب ایران حکومت داشتند و شاعران را بسیار مینواختند از دور روابطی داشته و سلطان احمد پسر شیخ اویس( 813-784هجری) را مدح گفته است و سرانجام در شیراز به سال 791 یا 792 هجری زندگی را بدرود گفته و در همانجا مدفون شده است.
حافظ در زمان زندگی خود از حاجی قوامالدین حسن شیرازی کلانتر شهر شیراز (متوفی به 755 هجری ) بیش از دیگران متنعم شده بههمین جهت اغلب از او یاد کرده است. مطلبی که بسیار جالب توجه است و باید در اینجا گفته شود: با این همه مدایحی که حافظ در حق این ممدوحان دارد به جز یک دو بیت نیست که در ضمن سخنان خود آورده است. به همین جهت نمیتوان وی را جز شاعران مداح شمرد حافظ به ظاهر تمام عمر خود را در گوشهنشیی و عزلت گذرانده و در حیات خویش شهرت بزرگی داشتهاست. در زبان فارسی نظیر غزلهای حافظ که جامع بین اشعار عاشقانه و افکار عارفانهی ایران است، نیست. به همین سبب یکی از بزرگترین شاعران جهان شمرده میشود و از حیث نظم در لطف ترکیب و تلفیق و بینیازی در فکر و استقلال در اندیشه به منتهای اوج شاعری رسیده است. دیوان اشعار وی را باید رأس کتابهای فارسی قرار داد و به همین جهت همواره مورد اقبالی عظیم از جانب تمام طبقات مردم ایران بوده است و آن شامل نزدیک چهار هزار بیت است و بر آن شرح های چند نوشتهاند از آن جمله: شرح محمد یوسف علیشاه چشتی نظامی به شرح یوسفی به زبان اردو در سال 1307هجری مفتاحالکنوز علی حافظ الرمز از قطبالدین قندهاری، بدرالشروح ار بدرالدین اکبر آبادی، شرح مشکلات دیوان حافظ از افضلالله آبادی، بحرالفلاسه الاقطفی شرح دیوان حافظ از عبیدالله خویشکی چشتی متخلص به عبیدی. به زبان ترکی نیز سه شرح بر آن نوشتهاند: شرح مصطفی پسر شعبان سروری در گذشته به سال 969 هجری، شرح شمعی در گذشته در حدود سال 1000 هجری شرح سودی بسنوی متوفی در سال 1000 هجری. دیوان حافظ یا منتخبات آن را به برخی از زبانهای اروپایی مانند فرانسه و آلمانی و انگلیسی و روسی و لهستانی و نیز ترکی و عربی ترجمه کردهاند. پرفسور ادوارد براون پیرامون تحقیقات اروپائیان دربارهی حافظ تحقیقات بانو جرتر و دلوتیان بل را از دیگران برتر شمرده و مینویسد:
کلامی است انتقادی و نغز، و دارای معانی عمیق و پر مغز. خلاصه از آنجا که وی حافظ را به طرزی روشن و جالب با معاصر بزرگ وی، دانت شاعر ایتالیا، مقایسه نموده و پس از بحثی دقیق از اشعار وی چنین گفته است:
درباره حافظ، تاریخ معاصر او کوچکتر از آن است که حاوی و شامل افکار بلند وی تواند شد. چه آن شهری که در سراسر عمر در آنجا زندگی کرده و آن را شاید به همان درجه که دانت فلورانس را عزیز میشمرد دوست داشته پنج یا شش بار به بلیه محاصره و آفت جنگ دچار گردید، و بارها از دستی به دستی دیگر انتقال یافت. لشکرکشی فاتح یک بار آن را با خون سیراب کرد، دیگری آن را طعمه آتش غارت و یغما نمود. و دیگر بار پادشاهی متعصب و ریاکار مردمان ظریف خوش مشرب آنجا را دچار احکام سخت و زهد خشک و ریا قرار داد.
حافظ دائم مشاهده میکرد که چگونه پادشاهان و ملوک یکی بعد از دیگری طلوع کرده و به اوج عزت میرسند و سپس در حضیض ذلت فرو میافتند و مانند قطرههای برف در آفتاب تموز محو و نابود میشوند. پیوسته حوادث فرحانگیز از پس اتفاقات حزنآور روی میداد. سقوط حکومتها و وقوع رزمها همواره در برابر دیده شاعر واقع میشود. لیکن از همهی این وقایع در اشعار او هیچ انعکاسی دیده نمیشود، تنها گاهی اشارتی اتفاقی به پاره حوادث ی زمان مورد توجه دقیق مفسران دیوان او واقع میشود. یا بیتی چند در مدح پادشاهی امیری اتفاقی از نظر خواننده میگذرد. نه ذکری از فتح پادشاهی یا تحسینی از شجاعت امیری و همانقدر که یک تن شاعر عزیزالنفس را در خور است همین اندازه را بر قلم خود روا داشته و از این بیش سخنی نگفته است.
لکن بعضی به خوبی درک میکنند که همان بیاعتنائی ظاهری حافظ فلسفه او را مرتبتی چنان ارجمند داده است که دانت آن را فاقد میباشد. شاعر ایتالیایی در حدود فلسفه خود محجر و جامد مانده و نظریه او در باب جهان همان نظریه عمومی عصر و زمان اوست. و آنچه در نظر او حقیقت واقع جلوهگر شده است نزد بسیاری از اهل زمان ما شبحی زشت و ناپسند بیش نیست. ولی دورنمائی که حافظ طراحی کرده منظری وسیعتر و دلگشاتر میباشد که زمینه مقدم آن چندان واضح و روشن نیست تو گوئی دیده خرد او چنان به دقت نظر وحدت بصر موصوف بوده که در جهان پهناور خیال در منزلگاه باشندگان اعصار آتیه نفوذ نموده است. از این رو بر ماست که بر او از اینکه عصر و زمان خود را برای ما وصف و شرح نکرده خرده نگیریم و از اینکه از حیات شخصی او در سخنش چندان اثری یافت نمیشود بر او عیب نجوئیم. چه در کلام بلند وی افکاری عمیق که حتی عصر ما را فرا گرفته است جلوهگر میباشد. و او به منزلهی نغمه سرائی است که به آواز دلکش او هم مست و هم هوشیار و مردم حال و استقبال هر دو به طرب آمدهاند. »
فراز و نشیب دوران زندگی حافظ
در بین ممدوحان حافظ نخست شاه شیخ ابواسحق انجو(اینجو) توجه هر پژوهشگر را جلب مینماید. این امیر پسر محمود انجوست که در زمان حکومت غازان خان مغول به حکومت فارس منصوب گردید. ابواسحق خود شاعر و ادبدوست بود و زندگی را به سرخوشی و عیاشی میگذراند به طوریکه از امور مملکت غفلت کرد. هنگامی که شیخ امینالدین یکی از مقربان درگاه وی و خامت کار حکومتش را تذکر داد که به محاصره پایتختش توسط دشمنانش یعنی آل مظفر انجامید. او در جواب گفت دشمن باید خیلی نادان باشد که در این فصل دلاویز بهار به فکر جنگ بوده و به این کار بپردازد و سپس این بیت شعر را خواند:
بیا تا یک شب تماشا کنیم
چو فردا شود فکر فردا کنیم
حافظ دربارهی دوره حکومت کوتاه ولی طربناک ابواسحق میگوید:
راستی خاتم فیروزهی بو اسحاقی
خوشدرخشید ولی دولت مستعجل بود
بنا به نوشته فارسنامه در سال 753 هجری مبارزالدین محمد پسر مظفر شهر شیراز را محاصره کرد و بعد از آن که پسر خردسال شیخ ابواسحاق، علی سهل کشته شد مبارزالدین به اصفهان رانده شد ولی عاقبت بر ابواسحاق غلبه کرد و او را دستگیر ساخت. ابواسحاق در سال 758 هجری به دست مبارزالدین به قتل رسید. امیر مبارزالدین محمد پسر مظفر که از سال 754 هجری تا سال 759 هجری در فارس حکومت کرد به کلی با سلف خود ابواسحاق خوشگذران اختلاف عقیده و سلیقه داشت و باید گفت از جنس دیگر بود. وی مردی سخت و قسی و بیرحم و دیکتاتور بود. به محض اینکه شیراز را بگشود در تمام میخانهها را بست و بادهنوشی و میگساری و عشرت را به سختی ممانعت کرد.
حافظ شاعر آزاداندیش و آزاده مرد بلندنظر از این ریاکاری رنجیده خاطر شد و در یکی از غزلهای خود که به این روزهای ضیق و عسرت (اختناق و ریاکاری) اشاره میکند چنین میگوید:
اگرچه باده فرخبخش و باد گلبیز است
ببانگچنگمخورمیکهمحتسب تیز است
صـراحئی و حریفی گرت به دسـت افتد
بـعیش کـوش کـه ایـام فتـنهانگیز است
در آسـتین مـرقـع پـیالـه پـنهان کـن
کههمچوچشمصراحیزمانهخونریز است
ز رنـگ بـاه بشوئید خـرقههـا در اشـک
کـه موسـم ورع و روزگــار پرهیـز است
و نیز گفته است:
بـود آیـا کـه در میـکدهها بـگشاینـد
گـره از کار فرو بستهی ما بگشایند
اگـر از بـهر دل زاهد خودبین بستند
دل قویدار که از بهر خدا بگشایند
در مـیخانـه ببستـند خـدایـا مـپسند
که در خانهی تزویر و ریــا بگشایند
گیسوی چنگ ببرید به مرگ میناب
تا همه مغبچهها زلف تو تا بگشایند
شاه شجاع که بعد از پدرش امیر مبارزالدین به حکومت رسید سختگیریهای جابرانه پدر را به نرمی و ملاطفت بدل کرد. در این زمان پس از آنکه میخانهها باز گشوده شد. حافظ در غزل زیر از این افتتاح شادی کرده است.
سحر ز هاتف غیبم رسید مژده به گوش
که دور شاه شجاع است می دلیر بنوش
شد آنکه اهل نظر بر کناره میرفتند
هزار گونه سخن بر زبان و لب خاموش
ببانگ چنگ بگوئیم آن حکایتها
کهازنهفتنآندیگ سینه میزند جوش
شراب خانگی از بیم محتسب خوردن
بـروی یـار بنوشیم و بـانگ نوشا نـوش
رموز مملکت خویش خسروان دانند
گدای گوشهنشینی تو حــافظا مخروش
و باز در غزل دیگر گفته است:
قسم به حشمت و جاه و جلال وشاه شجاع
که نیست با کسم از بهر مال و جاه نزاع
ببین که رقص کنان میرود به نالهی چنگ
کـسی کـه اذن نـمیداد استماع سماع
با وجود همهی این اشعار و دیگر ابیات موجود در مدح شاه شجاع، گفتهاند که رابطهی میان حافظ و شاهشجاع چندان نیکو نبوده است.
نوشتهاند که شاهشجاع را حسن عقیدتی به فقیه زمان عماد فقیه کرمانی بوده است و او چنانکه منقول است گربهای داشته و آن گربه را چنان تعلیم داده بود که در هنگام اداء نماز و انجام رکوع و سجود به او اقتدا و تقلید نماید. این عمل گربه را شاه بر کشف و کرامت فقیه حمل میکرد. ولی حافظ آن را حیلهگری و مکاری میدانست و در آن باب این غزل را گفت:
صـوفی نـهاد دام و سـر حـقه بـاز کرد
بـنیاد مکـر بـا فلـک حـقهباز کرد
بـازی چـرخ بشکندش بـیضه درکـلاه
زیراکهعـرضشعبده با اهـل راز کرد
ایکبکخوشخرام که خوش میروی بناز
غره مشو که گربهی عابد نماز کرد
فـردا که پیشگاه حقیقت شود پـدیـد
شرمنده رهرویکهعمل بر مجازکرد
حافظ مکن ملامت رندان که در ازل
ما را خـدا ز زهد و ریا بینیاز کرد
به ظاهر همین سوءنظر حافظ دربارهی عماد فقیه کرمانی سبب اصلی بیمیلی شاه شجاع نسبت به وی گردید. ولی چون شاه شجاع خود نیز در شعرسرائی با حافظ رقابت میکرد و شعر او بپایهی کلام استاد نمیرسید، از این رو نائره حسد در باطن وی مشتعل گردید و بر بیلطفی بیفزود. گویند وقتی شاهشجاع بر شعر حافظ عیب گرفته و گفت: غزلیات او در معانی و مقاصد مختلفه است و در باب واحد نیست، لحظهی صوفیانه است و دیگر دم عاشقانه، در بیتی مستانه و جسمانی و در بیتی جدی و ، یکی لطیف و عرفانی است و در جای دیگر گستاخانه. حافظ چون بشیند گفت: آری با همهی این عیبها در آفاق اشتهار یافته و همه کس آن را میخواند و تحسین میکند. لیکن شعرهای دیگر حریفان هیچگاه از دروازه شهر بیرون نرفته است. شاه شجاع از این سخن برنجید و اندکی برنیامد که این بیت حافظ به سمع او رسید که گفته است:
گر مسلمانی از این است که حافظ دارد
آه اگـر از پس امروز بود فردائـی
حافظ را آگاه کردند که در سرودن این بیت بر او خرده گرفته و آن را وسیلهی تهمت کفر و ارتداد شناختهاند، چه شک در وقوع روز قیامت کفر است. وی با اضطراب خاطر به نزد مولانا زینالدین ابوبکر تایبادی که در آن وقت به عزم سفر حج به شیراز رسیده بود رفته و از او علاج کار خواست. مولانا به او گفت که بیتی دیگر در آن غزل درج باید کرد و آن بیت را به طریق نقل قول از دیگران روایت باد نمود، تا بنا به قاعده نقل کفر، کفر نیست» او را مجال عذری باشد. حافظ قول او را به کار بسته و این حدیث بگفت، و مقدم بر آن مقطع درج فرمود:
این حدیثم چه خوش آمد که سحرگه میگفت
بـر در مـکدهی با دف و نی ترسائـی
و چون او را به گناه ارتداد و ارتیاب در امر معاد متهم ساختند به بیت دوم استناد کرد و گفت که وی گوینده آن سخن نیست و اگر ترسائی چنین کلام گفته باشد بر او حرجی نمیباشد.
شاه شجاع در سال 785 هجری یا در سال 786 هجری وفات یافت و به جای وی پسرش سلطان زینالعابدین پادشاه شد. این پادشاه را نیز پسر عمویش شاه منصور در سال 789 هجری دستگیر کرد و معزول و زندانی ساخت. حافظ فتح او را در غزل زیر تهنیت گفته است:
بیا که رایت منصور پــادشاه رسید
نوید فتح و ظفر تا به مهر ماه رسید
شاه زینالعابدین که بعد از دستگیری به فرمان شاه منصور کور گردید در گذشته حکومت تیمور گورکانی را به رسمیت شناخته و فرستادهی او قطبالدین را پذیرفته و نام تیمور را در سکه و خطبه مندرج ساخته بود. تیمور خود اندکی قبل از عزل پادشاه زینالعابدین یعنی در سال 789 هجری به شیراز ورود کرد گویا در همین سفر بوده است که واقعه ملاقات امیر تیمور با خواجه حافظ شیرازی روی داده که تفصیل آن را دولتشاه سمرقندی نقل کرده است، سابقه شهرت وسیع حافظ حتی در ایام حیات او چنانکه خود او میگوید:
به شعر حافظ شیراز میکوبند و میرقصند
سیهچشمان کشمیری و ترکان سمرقندی
در بیتی دیگر به غزلی که خود سروده اشاره کرده و گفته است:
شکر شکن شوند همه طـوطـیان هند
زیـن قـند پـارسی که به بنگاله میرود
طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر
کاین طفل یک شبه ره صد ساله میرود
حافظ نه تنها با پادشاهان مظفری (آل مظفر) بلکه با بسیاری از دیگر امیران و ملوک معاصر رابطه داشته است. سلطان احمد پسر اویس جلایری پادشاه فاضل و کامل که از سلاله ایلخانیان در بغداد سلطنت میکرد و خود نیز شاعر و موسیقیشناس و نقاش و هنرپیشه بوده مکرر کوشش کرد که حافظ را به دربار خود جلب کند لیکن به دلایلی که خود شاعر گفته است:
نمیدهند اجازت مرا به سیر و سفر
نسیم خاک مصلی وآب رکنآباد
موفق نگردید.
دو نفر از پادشاهان هند نیز سعی نمودند که حافظ را به سفر هندوستان و دیدن دربار خو راغب سازند یکی از آنها محمودشاه بهمنی دکنی است که شاهی شعر دوست و شاعر نواز بود، به وساطت یکی از مقربان درگاه خود موسوم به میرفضلالله حافظ را به تختگاه خود دعوت نمد و برای او وجهی که کفاف مصارف سفر را بنماید فرستاد. حافظ قسمت عمده آن مبلغ را قبل از حرکت از شیراز خرج نموده و چون در بین راه خود به خلیج فارس به قصبه لار رسید یکی از دوستان فقیر و تهیدست خود را در آنجا بدید و آنچه برای او باقی مانده بود به او عطا کرد و در آنجا دو تن از بازرگانان ایرانی خواجه محمد کازرونی و خواجه زینالدین همدانی که عازم سفر هندوستان بودند به او تکلیف کردند که با آنها هم سفر شده و در برابر لذت مصاحبت او مخارج مسافرتش را بپردازند. حافظ تقاضای آنها را پذیرفته با آنها تا بندر هرمز برفت و در آنجا در کشتی که منتظر حمل وی به هندوستان بود بنشست. وی در همان اوان دریا را طوفانی فرا گرفت و شاعر را چنان دهشتی دست داد که فسخ عزیمت نموده به شیراز بازگشت و برای محمودشاه غزلی ساخته به هندوستان فرستاد و این ابیات از آن غزل است:
دمی با غم به سر بردن جهان یکسر نـمیارزد
بمی بفروش دلق ما کزین بهتر نمیارزد
شکوه تاج سلطانی که بیم جاندر او درج است
کلاهی دلکش است اما بترک سر نمیارزد
بـکـوی میفروشانش به جامـی در نمـیگیرنـد
زهی سجادهی تقوی که یک ساغر نمیارزد
بس آسان مینمود اول غم دریا ببوی سود
غلط کردم که یک طوفان بصد گوهر نمیارزد
برو گنج قناعت جوی و کنج عافیت بنشین
کـه یکـدم تنگدل بودن به بحر و بر نمیارزد
چوحافظدرقناعتکوشواز دنیای دون بگذر
که یـکجو منت دو نان به صد من زر نمیارزد
شبلی نعمانی حکایت میکند که پادشاهی دیگر از هندوستان موسم به سلطان غیاثالدین پسر سلطان اسکندر بنگالی که در سال 768 هجری به تخت سلطنت نشست با حافظ ارسال و مرسولی داشت و حافظ غزل زیر را برای او سروده است:
ساقی حدیث سرو و گل و لاله میرود
ویـن بـحث با ثلاثه غسالـه میرود
شـکرشکن شوند همه طوطـیان هند
زین قند پارسی که به بنگالهمیرود
حافظزشوق مجلس سلطان غیاثدین
غافل مشو که کار تو از ناله میرود
منبع: originalnews.blogfa.com
در واقع یلدا یک جشن آریایی است در ایران و سرزمین های هم فرهنگ مجاور، از شب آغاز زمستان با نام شب چله» یا شب یلدا» نام می برند که همزمان با شب انقلاب زمستانی است.
تنوع برگزاری یلدا
یکی از آیین های شب یلدا در ایران، تفال با دیوان حافظ است. مردم دیوان اشعار لسان الغیب را با نیت بهروزی و شادکامی می گشایند و فال دل خویش را از او طلب می کنند. در برخی دیگر از نقاط ایران نیز شاهنامه خوانی رواج دارد. نقل خاطرات و قصه گویی پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها نیز یکی از مواردی است که یلدا را برای خانواده ایرانی دلپذیرتر می کند. اما همه این ها ترفندهایی است تا خانواده ها گرد یکدیگر جمع شوند و بلندترین شب سال را با شادی و صفا سحر کنند.
در سراسر ایران زمین، جایی را نمی یابید که خوردن هندوانه در شب یلدا جزو آداب و رسوم آن نباشد. در نقاط مختلف ایران، انواع تنقلات و خوراکی ها به تبع محیط و سبک زندگی مردم منطقه مصرف می شود اما هندوانه میوه ای است که هیچ گاه از قلم نمی افتد، زیرا عده زیادی اعتقاد دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند در سراسر چله بزرگ و کوچک یعنی زمستانی که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها غلبه نخواهد کرد.
آداب و رسوم شب یلدا در ایران باستان
آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نکرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه هایی را که انبار کرده اند و خشکبار و تنقلات می خورند.
همچنین دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می نشینند تا سپیده دم بشارت شکست تاریکی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید که بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا که به زعم آنان در این شب، تاریکی و سیاهی در اوج خود است.
واژه یلدا، از دوران ساسانیان که متمایل به به کارگیری خط (الفبای از راست به چپ) سریانی شده بودند به کار رفته است.
یلدا- همان میلاد به معنای زایش- زاد روز یا تولد است که از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست که هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مرکب شب چله استفاده می شود.
ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و ی بیاسایند.
در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دی ماه تاج و تخت شاهی را بر زمین می گذاشتند و با جامه ای سپید به صحرا می رفتند و بر فرشی سپید می نشستند.
دربان ها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ برده ها و خدمت کاران در سطح شهر آزاد شده و به سان دیگران زندگی می کردند. رئیس و پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند.
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شب نشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار می شود مثل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم اجرا می شده است به این صورت که خانواده ها در این شب گرد می آمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف می کردند.
آیین شب یلدا یا شب چله، همراه با خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوه های گوناگون است که همه جنبهٔ نمادین دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.
این میوه ها که اغلب دانه های زیادی دارند، نوعی جادوی سرایتی محسوب می شوند که انسان ها با توسل به برکت خیزی و پردانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت آور می کنند و نیروی باروی را در خویش افزایش می دهند.
همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان نمایندگانی از خورشید در شب به شمار می روند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پُری آن، آینده گویی می کنند.
این جشن که یکی از کهن ترین جشن های ایران باستان است در اصطلاح به آن شب چله هم می گویند. چله بزرگ از یکمین روز دی ماه جشن خرم روز تا دهم بهمن که جشن سده است به طول می انجامد و آن را چله بزرگ می نامند به آن دلیل که شدت سرما بیشتر است، آنگاه چله کوچک فرا می رسد که دهم از بهمن تا بیستم اسفند به طول می انجامد و سرما کم کم کاسته می شود.
اقوام قدیم آریایی جشن تولد آفتاب را آغاز زمستان می گرفتند خصوصاً ژرمن ها که این ماه را به خدای آفتاب نسبت می دهند و زیاد هم بی تناسب نیست چرا که آغاز زمستان مثل تولد خورشید است که از آن روز در نصف کره شمالی رو به افزایش و ارتفاع و درخشندگی می گذارد و هر روز قوی تر می شود.
در این شب آتش برمی افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیاطین نابود شده و بگریزند و همچنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود آتش نیز همان والایی را نزد مردمان دارا شد.
جشن شب یلدا جشنی است که از ۷ هزارسال پیش تاکنون در میان ایرانیان برگزار می شود. ۷ هزار سال پیش نیاکان ما به دانش گاه شماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است.
یکی دیگر از دلایل برگزاری این جشن، شب زادروز ایزدمهر یا میترا است. مهر به معنای خورشید است و تاریخ پرستش آن در میان ایرانی ها و آریایی ها به پیش از دین زرتشت بازمی گردد که پس از ظهور زرتشت این پیامبر او را اهورامزدا تعریف کرد. یکی از ایزدان اهورایی مهر بود که هم اکنون بخشی از اوستا به نامش نامگذاری شده.
یلدای ایرانی، شبی که خورشید از نو زاده می شود.
یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در خرم روز» مکرر می شود.
ماه دلداده مهر است و این هر دو سر بر کار خود دارند که زمان کار ماه شب است و مهر روزها بر می آید. ماه بر آن است که سحرگاه، راه بر مهر ببندد و با او در آمیزد، اما همیشه در خواب می ماند و روز فرا می رسد که ماه را در آن راهی نیست. سرانجام ماه تدبیری می اندیشد و ستاره ای را اجیر می کند، ستاره ای که اگر به آسمان نگاه کنی همیشه کنار ماه قرار دارد و عاقبت نیمه شبی ستاره، ماه را بیدار می کند و خبر نزدیک شدن خورشید را به او می دهد. ماه به استقبال مهر می رود و راز دل می گوید و دلبری می کند و مهر را از رفتن باز می دارد. در چنین زمانی است که خورشید و ماه کار خود را فراموش می کنند و عاشقی پیشه می کنند و مهر دیر بر می آید و این شب، یلدا» نام می گیرد. از آن زمان هر سال مهر و ماه تنها یک شب به دیدار یکدیگر می رسند و هر سال را فقط یک شب بلند و سیاه وطولانی است که همانا شب یلداست. »
یلدا در افسانه ها و اسطوره های ایرانی حدیث میلاد عشق است که هر سال در خرم روز» مکرر می شود.
در زمان ابوریحان بیرونی به دی ماه، خور ماه» (خورشید ماه) نیز می گفتند که نخستین روز آن خرم روز نام داشت و ماهی بود که آیین های بسیاری در آن برگزار می شد. از آن جا که خرم روز، نخستین روز دی ماه، بلندترین شب سال را پشت سر دارد پیوند آن با خورشید معنایی ژرف می یابد. از پس بلندترین شب سال که یلدا نامیده می شود خورشید از نو زاده می شود و طبیعت دوباره آهنگ زندگی ساز می کند و خرمی جهان را فرا می گیرد.
لازم به ذکر است یلدا در سرزمین های فلات ایران روسیه و دیگر کشورها با پیشینه ی تاریخی برگزار می شود.
منبع:originalnews.blogfa.com
موقعیت جغرافیایی مثلث برمودا
نقشه جغرافیایی مثلث برمودا مثلث برمودا (Bermuda Triangle) بر روی بخشی از اقیانوس اطلس در سواحل جنوب شرقی آمریکا واقع است. رأس آن نزدیک برمودا و قسمت انحنای آن از سمت پایین فلوریدا گسترش یافته و از پورتوریکو گذشته ، به طرف جنوب و شرق منحرف شده و از میان دریای سارگاسو عبور کرده و دوباره به طرف برمودا برگشته است. طول جغرافیایی در قسمت غرب مثلث برمودا ۸۰ درجه است. (بر روی خطی که شمال حقیقی و شمال مغناطیسی بر یکدیگر منطبق میگردند؛ در این نقطه هیچ انحرافی در قطبنما محاسبه نمیشود.)
وین سنت گادیس که مثلث برمودا را نامگذاری کرده ، آن را به صورت زیر توصیف میکند :
یک خط از فلوریدا تا برمودا ، دیگری از برمودا تا پورتویکو میگذرد و سومین خط از میان باهاما به فلوریدا بر میگردد. »
مثلث برمودا نامش را در نتیجه ناپدید شدن ۶ هواپیمای نیروی دریایی ، همراه با تمام سرنشینانشان ، در پنجم دسامبر ۱۹۴۵ کسب کرد. ۵ فروند از این هواپیماها به دنبال اجرای مأموریتی عادی و آموزشی ، در منطقه مثلث ، پرواز میکردند که با ارسال پیامهایی عجیبی درخواست کمک کردند. هواپیمای ششم برای انجام عملیات نجات به هوا برخاست ، اما هر شش هواپیما به طرز فوقالعاده مشکوکی مفقود شدند.
آخرین پیامهای مخابره شدهی آنها با برج مراقبت ، حاکی از وضعیت غیر عادی ، عدم رؤیت خشکی ، از کار افتادن قطبنماها یا چرخش سریع عقربه آنها و اطمینان نداشتن از موقعیتشان بود. این در حالی بود که شرایط جوی برای پرواز مساعد بود و خلبانان و دیگر سرنشینان ، افرادی با تجربه و ورزیده بودند. با وجود مدتها جستجو هیچ اثری از قطعه شکسته ، لکه روغن ، آثاری از اجسام شناور ، خدمه یا تجمع مشکوکی از هها دیده نشد. هیچ حادثهای - چه قبل و چه بعد از آن - تا این حد حیرتآورتر از ناپدید شدن دسته جمعی هواپیماهای مذکور نبوده است. در حوادثی مشابه در این منطقه قایقها و کشتیهایی مفقود شدهاند (قربانیان مثلث برمودا) ؛ در برخی موارد هم فقط خدمه و سرنشینان ناپدید گشتهاند.
منطقه وحشت
همه روزه هواپیماهای متعددی بر فراز مثلث برمودا پرواز میکنند. کشتیهای بزرگ و کوچک در آبهای آن در حال ترددند و افراد زیادی برای بازدید به این منطقه مسافرت میکنند ، بدون آنکه اتفاقی بیافتد. از طرف دیگر ، در دریاها و اقیانوسها در سراسر دنیا ، کشتیها و هواپیماهای زیادی مفقود شده و میشوند؛ پس چرا فقط مثلث برمودا از بقیه مناطق تفکیک شده است. علت این است که اولا هیچ امیدی برای یافتن حتی اثر و نشانهای وجود ندارد ، ثانیا در هیچ منطقه دیگر چنین ناپدید شدنهای بی دلیل ، بیشمار و نامعلومی روی نداده و به این خوبی ثبت نشده است.
مشاهدات و گزارشات
- در بیشتر اتفاقات مثلث برمودا ، اکثر هواپیماها در حالی ناپدید شدهاند که تماس رادیویی خود را با ایستگاههای مبدأ و مقصدشان تا آخرین لحظه حفظ کردهاند و یا برخی دیگر در لحظات آخر پیامهای غیر عادی مخابره کردهاند ، که حاکی از عدم کنترل آنان بر روی دستگاه و ابزارها بوده است و یا چرخش عقربههای قطبنما به دور خود و تغییر رنگ آسمان اطراف به زردی و مهآلودی - آن هم در روز صاف و آفتابی - و یا تغییراتی غیر عادی در آبهایی که تا لحظاتی قبل آرام بودهاند (بدون بیان هیچ دلیل روشنی از چگونگی این وقایع)
- این پیامها رفته رفته ضعیفتر و غیرقابل تشخیصتر شده و یا سریعا قطع شدهاند. دقیقا مثل این که چیزی ارتباط رادیویی را قطع کرده باشد و یا چنانچه اظهار عقیده شده ، در حال دور شدن و عقب رفتن از فضا و زمان بوده و دورتر و دورتر شدهاند. در برخی موارد گزارشات حاکی از آن بوده که نوری ناشناخته و غیر قابل تشریح رؤیت شده است. همچنین توده سیاه و تاریکی در سطح دریا ، که پس از مدتی ناپدید شده ، در جریان اتفاقات مزبور گزارش شده است.
- در مواردی هم گزارش شده که نقطه تاریک بزرگی در میان ستارگان در آسمان دیده شده که نوری متحرک از طرف زمین به آن قسمت وارد شده و سپس هر دو ناپدید شدهاند. در تمام مدت دیده شدن تاریکی ، دستگاهها و سایر ابزارهای قایقهای ناظر از کار افتاده بودند ، که پس از رفع تاریکی آسمان ، دوباره شروع به کار کردهاند.
- در یک مورد هم پیامی عجیب از یک کشتی باری ژاپنی بدین مضمون دریافت گردید : خطری همانند یک خنجر هم اکنون به سرعت میآید . ما نمیتوانیم فرار کنیم . » ؛ در هر حال بدون اینکه مشخص شود خنجر چه بود ، کشتی ناپدید شد.
علل واقعه
یکی از علتهای کشف شده - که در مدل آزمایشگاهی به اثبات رسیده است - در مورد وقوع زله و خروج گازهایی از زمین میباشد ، که در هنگام عبور کشتیها باعث فرو رفتن کشتی به اعماق آب میگردد؛ ولی در مورد هواپیماهایی که از آن محل عبور کردند و ناپدید شدند خروج همین گازها از آب به سمت بالا باعث پایین کشیده شدن هواپیماها به سمت آب میشود که در صورت عدم کنترل ، هواپیما به داخل آب سقوط میکند ، ولی در مدل آزمایشی آن ، این مسأله در صورتی قابل حل است که هواپیما به این محل آشنا بوده و توانایی گرفتن دوباره ارتفاع را در صورت کم شدن ناگهانی آن داشته باشد. همچنین در مورد پیدا نشدن اجساد هواپیماها یا کشتیها میتوان گفت تعدادی از موارد ناپدید شده در اعماق دریا کشف شده است ، که نمونههای کشفی با نمونههای غرق شده کاملا تطبیق دارد.
۱- علل فرضی طبیعی
جزر و مد ناگهانی دریا در نتیجه زله در اعماق دریا ، وزش بادهای مخرب و اختلالات جوی ، گویهای آتشفشان که موجب انفجار هواپیماها میشود ، گرفتار آمدن در جاذبه یک گرداب یا گردباد که باعث سقوط و انهدام هواپیماها یا انحراف مسیر کشتیها و مفقود شدن آنها در آب میشود ، قرار گرفتن تحت تأثیر نیرویی مغناطیسی و اختلالات امواج الکترومغناطیسی (ولی این دلایل توجیه قابل قبولی برای ناپدید شدن هواپیماها و کشتیهای متعدد در یک منطقه نیست.)
۲- علل فرضی غیر طبیعی
دستگیری و ربوده شدن به وسیله زیردریایی یا بشقاب پرندههایی متعلق به کراتی دیگر که برای تحقیق درباره حیات و زندگی باستان و حال ما انسانها به کره زمین آمدهاند.
یکی از عجیبترین پیشنهادات در این مورد به وسیله ادگار کایس (پیشگو و روانکاو و حکیم در دهه پنجم قرن بیست) ارائه شده است. به عقیده وی قرنها قبل از کشف اشعه لیزر ، بومیان سواحل اقیانوس اطلس از کریستال به عنوان یک منبع انرژی و قدرت استفاده میکردند. به نظر کاین نوعی نیروی شیطانی القا شده از سوی آنها ، در عمق یک مایلی در قسمت غرب اندروس غرق شده که هنوز در برخی مواقع باعث از کار انداختن ابزار و وسایل الکتریکی کشتیها ، هواپیماها و در نهایت نابودی آنها میگردد.
نظریه و توضیحات کوشچه
لارنس دیوید کوشچه - محقق دانشگاه ایالت آریزونا - در سال ۱۹۷۵ با انتشار کتابی به نام اسرار مثلث برمودا برملا شد » اولین نظریه مخالف در این زمینه را منتشر نمود. تحقیقات وی در این کتاب شماری از اطلاعات نادرست و ناسازگار در مقاله بلیتزر را برملا نمود. وی در این کتاب به وجود ناسازگاریهای زیادی در گزارشات بلیتزر اشاره نمود و گفتههای وی از زبان شاهدان عینی ، افراد زنده مانده در حوادث و همچنین تمامی انسانهای درگیر را نادرست و غیر واقعی بیان نمود. وی بیان نمود که بسیاری از اطلاعات مهم در مقاله بلیتزر از قلم افتاده است و به هیچ وجه کاملا بررسی نشده است. به عنوان مثال در داستان بلیتزر در مورد مفقود شدن قایق معروفی که قصد داشت دور دنیا حرکت کند و سرنشین آن دونالد کروهرست ، بلیتزر به اسرار آمیز بودن این داستان اشاره نموده است ، در حالی که شواهد روشنی در مورد دلایل مفقود شدن وی در دسترس است و یا همچنین در مورد کشتی حمل زغالسنگ - که بلیتزر آن را این طور بیان نمود : کشتی مزبور سه روز پس از ترک بندری در اقیانوس اطلس مفقود شده و دیگر هیچ ردپایی از آن یافت نشد - مىگوید که در گزارشات واقعی ، یک کشتی با همین نام از بندری در اقیانوس آرام حرکت نموده است. همچنین کوشچه معتقد بود که درصد زیادی از حوادثی که به نام اسرار مثلث برمودا یاد شده ، کاملا خارج از منطقه مثلث برمودا اتفاق افتاده است و در اغلب موارد راه اثبات این مدعا بسیار ساده بوده است. وی با جستجو در مقالات چاپ شده در رومههای وقت و همچنین اطلاع از وضع هوای گزارش شده در آن روز توانست وجود مغایرات در داستانهای بیان شده در مورد اسرار مثلث برمودا را برملا سازد.
نتیجه گیریهای کوشچه
- شمار کشتیها و هواپیماهای مفقود شده در این گزارشات در مقایسه با شمار کشتیها و هواپیماهای مفقود شده در دیگر مناطق اقیانوس ، به هیچ وجه زیادتر نبوده است.
- طوفانهای استوایی و گرمسیری بسیاری در این مناطق گزارش شده است و شمار گمشدگان در این گزارشات با توجه به تعداد این طوفانها نامتناسب ، عجیب یا اسرار آمیز نمیباشد. (بلیتزر و نویسندگان دیگر در مقالات خود اشارهای به این واقعیت ننمودهاند.)
- اعداد و ارقام بیان شده در این گزارشات و تحقیقات آشفته اغراق آمیز است. کشتیها و قایقهایی مفقود گزارش میگردند که بالاخره به بندرها بازگشته بودند - البتــه با اندکی تأخیـــر - و این موضوع گزارش نشده است.
- برخی از این گزارشات در مورد مفقودین در واقع هیچگاه اتفاق نیفتادهاند؛ به طور مثال حادثهای با عنوان سقوط هواپیما گزارش شده که مدعاست هواپیمایی مسافربری ، در سال ۱۹۳۷ از بندر دیتونا در فلوریدا در مقابل چشم صدها شاهد عینی پرواز نموده و در مثلث برمودا سقوط کرده است ، در حالی که در رومههاى محلی آن زمان ، هیچ نوشتهای در اثبات این مدعا یافت نمیشود.
نتیجه گیری کلی کوشچه در مورد افسانه مثلث برمودا
افسانهها و داستانهایی که به عنوان اسرار مثلث برمودا وجود دارد ، توسط نویسندگانی منتشر شده که عمدا یا سهوا با داشتن تصورات نادرست ، دلایل و مستندات ناقص و یا همچنین با پیروی از احساسات نادرست ، سعی در نوشتن آنها نمودهاند و این مقالات جعلی و تصنعی میباشند.
مدلین رسبورتگارف - دانشمند و محقق ایتالیایی قرن بیستم - نیز در مورد بروز حوادث غیر عادی و خارقالعاده در این منظقه ، پس از تحقیقات زیاد به این نتیجه رسیده است که اغلب حوادث یاد شده در این منطقه تنها اغراق آمیز نشان دادن برخی حوادث عادی بوده ست؛ برای مثال کشتی فرانسوی BHG3566 ، که در سال ۱۹۷۷ در این منطقه ناپدید شد ، دو روز بعد در بندر ریجسرا دیده شد و شواهد به مدت کوتاهى از گم شدن این کشتی حکایت میکرد ، در حالی که هنوز هم برخی نویسندگان از این حادثه با نام کشتی وحشت یاد میکنند و بر این باورند که این کشتی در منطقه مثلث برمودا از بین رفته است و در تسخیر ارواح میباشد.
گذشته و آینده برمودا
به نظر میرسد که این منطقه طی زمانهای متمادی گذشته نیز در افسانهها به منزله مکانی ترسناک وجود داشته و حتی خیلی قبل از تاریخ کشف آن و بعد از آن تاریخ تا صدها سال با عناوین دریایی از مقبرهها » ، مثلث شیطان » ، مثلث مرگ » ، دریای بدبختی » ، گورستان آتلانتیک » نامیده میشده است.
شومی و بدشگونی مثلث برمودا حتی در عصر فضا نیز باعث تعجب انسانهایی چون کریستف کلمب و فضانوردان آپولو 13 - که یکی کاشف در زمین و دیگری در فضاست - شده است.
اینکه چرا وقایع عجیب این منطقه گزارش نمیشود شاید به دلیل ایجاد رعب و وحشت عمومی باشد ، و شاید هم به خاطر معلوم نبودن دلیل اصلی این وقایع ، اتفاقات مربوطه بازتاب نمییابد. البته در اغلب گزارشات ارائه شده سانسورهایی وجود دارد که اصل وقایع را سرپوشیده نگه میدارد.
منبع:originalnews.blogfa.com
اکثر باتریها به سه بخش تقسیم نمیشوند اما ایده کارکرد آنها بر اساس همین سه بخش است.
آند و کاتد، نوعی از الکترود هستند. الکترودها، رساناهایی هستند که الکتریسیته از طریق آنها وارد یک جز مدار شده و ا از آن خارج میشود.
الکترونها در یک مدار متصل به یک وسیله، از آند خارج میشوند. جریان» قراردادی به سمت داخل آند است.
در باتریها، آند به عنوان قطب منفی (-) علامتگذاری میشود
در یک باتری، واکنش شیمیایی بین آند و الکترولیت، الکترونها را درون کاتد جمع میکند. این الکترونها تمایل به حرکت به سمت کاتد را دارند اما وجود الکترولیت یا جداکننده، این اجازه را به آنها نمیدهد.
الکترونها در یک مدار متصل به یک وسیله، به کاتد وارد میشوند. جریان» قراردادی به سمت خارج کاتد است.
در باتریها، کاتد به عنوان قطب مثبت (+) علامتگذاری میشود
در باتریها، واکنش شیمیایی در درون با اطراف کاتد از الکترونهای تولیدشده در آند استفاده میکند. تنها راه رسیدن الکترونها به کاتد از طریق مدار خارج از باتری است.
الکترولیت مادهای به صورت مایع یا ژل است. این ماده، قابلیت انتقال یونها بین واکنشهای رخداده در آند و کاتد را دارد. الکترولیت از جریان الکترون بین آند و کاتد نیز جلوگیری میکند. این کار باعث میشود که الکترونها در مدار خارجی راحتتر جریان داشته باشند (جریان الکترون درون الکترولیت سختتر است).
در صورت گرم شدن بیش از حد باتریهای آلکالین و یا قرارگیری آنها در ولتاژ مع، الکترولیت و پتاسیم هیدروکسید آنها نشت میکند
الکترولیت در عملکرد باتری بسیار مهم و حیاتی است. به دلیل عدم عبور الکترونها از درون الکترولیت، آنها مجبور به حرکت از طریق رسانای الکتریکی (مدار) متصل به آند و کاتد میشوند.
جداکنندهها، مواد متخلخلی هستند که از اتصال آند و کاتد (اتصال کوتاه در درون باتری) به یکدیگر جلوگیری میکنند. مادهی سازنده جداکنندهها متفاوت است. پنبه، نایلون، پلیاستر، مقوا و لایههای پلیمر مصنوعی از موادی هستند که در ساخت جداکنندهها استفاده میشوند. جداکنندهها با هیچ یک از اجزای آند، کاتد و یا الکترولیت واکنش نمیدهند.
پیل ولتایی برای جدا نگه داشتن الکترودها (آند و کاتد)، از پارچه یا مقوا (جداکننده) خیسانده شده در آبنمک (الکترولیت) استفاده میکرد
یونهای درون الکترولیت میتوانند به صورت بار مثبت و بار منفی شارژ شوند و در اندازههای مختلف وارد شوند. امکان تولید جداکنندههای مخصوص با قابلیت عبور برخی از یونها و جلوگیری از عبور برخی دیگر نیز وجود دارد.
بیشتر باتریها نیاز به روشی برای نگه داشتن اجزای مختلفشان کنار یکدیگر دارند. پوششها، تنها ساختارهای مکانیکی با هدف نگه داشتن اجزای داخلی باتری هستند.
یک باطری روی-اسید با پوشش پلاستیکی
پوششهای باتری را میتوان تقریباً با هر چیزی ساخت. پلاستیک، فولاد، کیسههای ورقهای پلیمر نرم و غیره، موادی هستند که در ساخت پوشش باتریها مورداستفاده قرار میگیرند. برخی از باتریها از پوشش ف رسانای متصل به یکی از الکترودها استفاده میکنند. در باتریهای آلکالین معمولی AA»، پوشش فی به کاتد متصل است.
باتریها برای عملکرد، معمولاً نیاز به چندین واکنش شیمیایی دارند. حداقل یک واکنش در درون یا اطراف آند و یک یا چند واکنش در درون یا اطراف کاتد رخ میدهد. در همه موارد، واکنش بخش آند، الکترونهای اضافی تولید میکند (به این واکنش، اکسیداسیون» گفته میشود) و واکنش بخش کاتد از الکترونهای اضافی استفاده میکند (به این فرآیند کاهش» گفته میشود).
هنگام بسته شدن کلید، مدار کامل میشود، الکترونها از آند به سمت کاتد جریان مییابد. این الکترونها، واکنشهای شیمیایی آند و کاتد را فعال میکنند.
اساساً، نوع خاصی از واکنش شیمیایی (واکنش اکسایش کاهش) به دو بخش مجزا تقسیم میشوند. واکنش اکسایش-کاهش، زمانی اتفاق میافتد که الکترونها بین مواد شیمیایی جابجا میشوند. حرکت الکترونها در درون این واکنش را برای جریان به خارج از باتری و تأمین نیروی مدار قابلکنترل است.
اولین بخش واکنش اکسیداسون-کاهش یعنی اکسیداسیون، بین الکترولیت و آند رخ میدهد. این مرحله، باعث تولید الکترون (e-) میشود.
در برخی از واکنشهای اکسیداسیون، مانند اکسیداسیون در باتری لیتیوم-یون، یون تولید میشود. در ترکیبات شیمیایی دیگر، مانند اکسیداسیون در باتری آلکالین، یون مصرف میشود. در هر دو مورد، یونها میتوانند به راحتی از درون الکترولیت عبور کنند (در صورتی که الکترونها نمیتوانند).
بخش دیگر واکنش اکسیداسیون-کاهش، یعنی کاهش، اطراف یا درون کاتد رخ میدهد. الکترونهای تولیدشده توسط واکنش اکسیداسیون، در حین واکنش کاهش مصرف میشوند.
در برخی موارد، مانند باتریهای لتیوم-یون، یونهای مثبت تولیدشده در واکنش اکسیداسیون، در واکنش کاهش مصرف میشوند. در موارد دیگر، مانند باتریهای آلکالین، یونهای منفی، در واکنش کاهش تولید میشوند.
در اکثر باتریها، برخی از واکنشها (یا همه واکنشها) حتی در زمان متصل نبودن باتری به مدار نیز رخ میدهند. این واکنشها در عمر مفید باتری تأثیر دارند.
در بیشتر موارد، واکنشها تنها زمانی با نیروی کامل رخ میدهد که مدار هدایت الکتریکی بین آند و کاتد کامل شده باشد. هر چه مقاومت کمتری بین آند و کاتد باشد، الکترونهای بیشتری جریان یافته و واکنشهای شیمیایی با سرعت بیشتری رخ میدهند.
اتصال کوتاه در باتری (حتی به صورت اتفاقی) میتواند خطرناک باشد. باتریهای لیتیوم-یون در هنگام اتصال کوتاه، بیش از حد گرم شده یا حتی دود کرده و آتش میگیرند.
با عبور دادن الکترونها به درون اجزای الکتریکی مختلف (بار الکتریکی یا امپدانس)، کارهای مفید و بهدردبخوری قابل انجام است. در تصویر متحرک اول این بخش، از الکترونهای متحرک برای روشن کردن یک لامپ حبابی استفاده شده است.
مواد شیمیایی درون باتریها، در نهایت به وضعیت تعادل خواهند رسید. در این وضعیت، مواد شیمیایی تمایلی به واکنش دادن ندارند. در نتیجه، جریان الکتریکی بیشتری توسط باتری تولید نخواهد شد. در این مرحله، باتری مرده» یا تمامشده» در نظر گرفته میشود.
باید باتریهای اولیه را پس از تمام شدن دور انداخت. باتریها ثانویه یا سلولهای ثانویه قابلیت شارژ مجدد دارند. شارژ این باتریها، با مع کردن جریان الکتریکی درون باتری صورت میگیرد. شارژ مجدد زمانی اتفاق میافتد که مواد شیمیایی مجموعهای دیگر از واکنشها را برای برگرداندن باتری به وضعیت اصلی انجام میدهند. در بخش سوم و نهایی پست معرفی باتری»، به توضیح اصطلاحات رایج مرتبط با این منبع انرژی قابلحمل و کاربردهای آن می پردازیم.
منبع:https://blog.faradars.org/what-is-a-battery-part-2/
نقش برقگیر در جلوگیری از آسیب به ساختمان چیست؟ هدف از ساخت برق گیرها معمولا اشتباه درک میشود. بسیاری از مردم فکر میکنند که برق گیرها، رعد و برق را به خود جذب میکنند. بهتر است این گونه گفته شود که برق گیرها مسیری با مقاومت پایین از جریان برق را به سمت زمین فراهم میکنند تا زمانی که برخورد آذرخش اتفاق میافتد، بتوانند از آن برای انتقال دادن جریانهای الکتریکی عظیم استفاده کنند. اگر رعد وبرقی اتفاق بیافتد، برقگیرها جریانهای الکتریکی مضر از ساختمان انتقال داده و آن را بدون هیچ خطری به زمین منتقل میکند. این دستگاه توانایی کنترل جریان الکتریکی عظیم وابسته به جریان رعد و برق را دارد. اگر جریان الکتریسیته به جسمی برخورد کند که رسانای خوبی نباشد، آن وسیله به دلیل تحمل حرارت بسیار زیاد، دچار آسیب جدی مانند سوختگی خواهد شد. سیستم برقگیر، رسانای فوق العادهای است و در نتیجه امکان عبور جریان برق را بدون ایجاد هرگونه خسارت ناشی از درجه حرارت بالا، به سوی زمین فراهم میکند.
زمانی که رعد و برق به ساختمانی برخورد میکند، در هر جسم رسانایی که در ساختمان موجود باشد، جریان مییابد تا راه خودش را به سوی زمین باز کند. در اکثر موارد این فرایند از طریق سیمهای مفتولی یا الکتریکی انجام میگیرد. هرچند بعضی اوقات خود ساختمان میتواند نقش رسانا را ایفا کند. زمانی که جریان برق از بین سیمها عبور کند، میتواند موجب خسارت تجهیزات برقی شود و حتی ممکن است باعث آتشسوزی و نابودی ساختمان شود. اگر ما تهدید ایجاد شده توسط جریان رعد و برق را در مورد زندگی انسان در نظر بگیریم و این واقعیت را بپذیریم که نمیتوانیم از آن جلوگیری کنیم، بهترین راه حل این است که از آن دوری نماییم. بنابراین آسانترین روش دوری کردن از آن، هدایت جریان الکتریسیته به سمت زمین توسط مسیر مشخص شدهای است، به طوری که از کنار ساختمان عبور کند بدون آنکه خسارتی ایجاد شود.
بنابراین این موقعیت جایی است که سیستم برق گیر به کار میآید. سیستم برقگیر جلوی جریان الکتریسیته را گرفته و با استفاده از وسایل رسانا آن را به سمت زمین هدایت میکند. اولین نوع برق گیر، برق گیر فرانکلین بود. (یک رسانای برقگیر نوک تیز که توسط بنجامین فرانکلین چیزی در حدود سالهای ۱۷۴۹ تا ۱۷۵۲ گسترش یافت.) عملکرد برق گیر فرانکلین ساده بود. حجم بار الکتریسیته قبل از آنکه بتواند به اندازهی کافی زیاد شود تا تبدیل به رعد و برق شود، به آرامی از ابر تخلیه میشد. یکی از مشکلات برقگیر فرانکلین این بود که به زمین وصل نمیشد و در نتیجه خوب عمل نمیکرد. آن مشکل هم سرانجام با اختراع اولین برقگیر زمینی توسط دانشمند اهل چک، پروکوب دیویس در سال ۱۷۵۴ برطرف شد.
یک سیستم برق گیر یا به عبارت دقیقتر سیستم ایمنی در برابر جریان الکتریسیته به دقت طراحی شده تا ساختمانها را از ضربههای ناگهانی آذرخشها و خسارات ناشی از آن محافظت کند. سیستم برق گیر از یک میلهی فی نوک تیز به ضخامت یک اینچ، سیمهای رسانا و سیمهای دفن شده در زمین، تشکیل شده است. از این رو میلههای صاعقه گیر فقط قسمتی از این سیستم است و مفتولهای رسانا و سیمهای دفن شده در زمین هر دو به طور مساوی نقش مهمی در تغییر جهت جریان الکتریسیته به سوی زمین بدون ایجاد هرگونه خسارتی به ساختمان به عهده دارند.
برقگیر بار الکتریکی ابرها را تخلیه میکنند و در نتیجه مانع از این میشود که صاعقه الکتریکی سیستم برق ساختمان را از کار بیاندازد. این که برق گیر آذرخشهای الکتریکی را نه جذب میکند و نه دفع، امسئله مهمی نیست. همانطور که قبلا گفتیم برق گیرها فقط جلوی ضربهها و حملات ناگهانی صاعقهها را میگیرد و بارهای الکتریکی را به سمت زمین از طریق سیستمهای رسانا و جسم رسانای دفن شده در زمین هدایت میکند، در نتیجه از ساختمان در برابر خسارت ناشی از درجه حرارت زیاد و آتشسوزی وابسته به این خطر طبیعی محافظت میکند. به بیان دیگر، زمانی که رعد و برق اتفاق میافتد، جریان الکتریسیته موجود در آن به دنبال بهترین مسیر برای رسیدن به زمین است که (در این مورد) از طریق سیستم ایمنی جریان برق یا برقگیر انجام میشود.
بهترین مسیر ممکن یا راه رسانا از سیمهای رسانای ضخیمی ساخته شده است که معمولا از جنس مس یا آلومینیوم هستند. از بین این دو، مس به لحاظ داشتن ظرفیت قابل توجه حمل جریان الکتریسیته، رسانای بهتری است. به وسیلهی تغییر جهت بارهای الکتریسیته به سمت زمین از طریق مسیر رسانا، این سیمها مانع از خسارتهای ناشی از درجه حرارت بالا به اجسامی غیر رسانایی میشوند که در مسیر جریان الکتریسیته قرار میگیرند.
برق گیر و سرج ارستر مکمل یکدیگرند
بسیاری از مردم فکر میکنند که سرج ارسترها (محافظهای الکتریکی) به منظور حفاظت موثر از جریان الکتریسیته یا رعد و برق ساخته شده که به دور از حقیقت است. سرج ارستر در برابر تغییرات ناگهانی ولتاژ در زندگی روزمره مقاوم است. آنها میتوانند از تجهیزات الکتریکی در برابر تغییر ناگهانی ولتاژ یا افزایش ناگهانی برق مراقبت کنند. اما اگر رعد و برق به ساختمان برخورد کند، رعد و برق ناگهانی فوری میتواند سرج ارسترها را نیز از کار بیاندازد.
سرج ارستر
سرج ارسترها نمیتوانند جایگزین برق گیرها شوند، بلکه در کنار برقگیر کار میکنند. ساختار فولادی یک ساختمان جریان الکتریسیته را به سمت زمین عبور خواهد داد. اما این احتمال هم وجود دارد که رعد و برق همانند ذخیره الکتریکی برق به سیستم الکتریکی خسارت وارد کند (در حالی که راهی را جستجو میکند) و از وسیلهای به وسیلهی دیگر پرش پیدا میکند.
درباره این سایت